روزنو : در روزهايي كه صحبت ازشناسنامههاي بيهويت سياسي است، نيازي نيست كه عضو جناحي باشيم تا «هويت» را با شاخصهاي مشخص در مرامنامه يك حزب يا جريان سياسي خاص مطالعه و سپس امضا كرده تا در سلك آن قرار بگيريم. همين كه فرهنگ را چه در معني لغوي آن و چه در روش و سياق اخلاقمداري ورعايت شؤونات اجتماعي بشناسيم وآن را سر لوحه زندگي بدانيم، بر «خودآگاهي» خود آگاه ميشويم و در تصميمات مهم وحياتي زندگي، نقشي فعال و درخور توجه ايفا كرده و از اين رهگذر به كنه فرهنگ خود وجامعه پي ميبريم و اين همان هويتي است كه خارج از مباحث موجود سياسي، نشانگر اصالت واقعي ماست.
اينكه رييسجمهور در مراسم افتتاحيه نمايشگاه كتاب تهران از «شناسنامههاي بيهويت سياسي» سخن راند واز همه خواست كه با شناسنامه حرف بزنند و بگويند از كجا هستند و وابسته به كدام جناح، گزاف نيست وهشداربه لايههاي پنهاني است كه سعي در «بيهويت جلوه دادن» هرگونه تصميم افراد جامعه در تغيير سرنوشت خود را دارند، افرادي كه در هر صحنه اجتماعي و سياسي ايفاگر نقشي اساسي هستند و از دستاوردهاي خود در برابر هر تغيير و تحول دفاع كرده و بياعتنا به هر جناحبندي به وظايف اجتماعي خود آگاهند.
بپذيريم كه هر انقلابي در ذات خود، تغييراتي بنيادي داشته و بر كليه اركان جامعه تاثير ميگذارد واز دل آن، افكار و انظاري با گرايشهاي همسو ودگر سو پديد ميآيد. در اين بين آنچه به استحكام پايههاي آن كمك كرده، تحمل عقيده و عقايد است نه تحميل آن واين از خاصيت انقلابهايي است كه قصد روشنگري داشته و زواياي تاريك حاكميت پيشين را نشانه ميروند.
تغيير وتحولاتي كه پس از انقلاب اسلامي، طي ساليان گذشته رخ دادند از اين امر مستثني نيستند و با تجربهيي خاص ومتفاوت از اصول ساير انقلابهاي معروف دنيا، مسيري گوناگون را دنبال ميكنند، مسيري كه تاكنون با فراز و نشيبهايي همراه بوده و كشور را با آزمونهاي بسيار رو به رو ساخته ولي ازانشقاق آن جلوگيري كرده است. ظهور و بروز جناحهاي سياسي گوناگون در بطن انقلاب اسلامي از ويژگيهاي خاصي برخوردار است كه هر كدام بر كرسي سياست، داعيه «خودبرتر بيني» دارند و با تبيين برنامههاي خود سعي در كنترل و تثبيت اهداف نظام موجود را داشته و با تلاش مستمر و دلسوزانه انقلابي هر كدام به زعم خود با ادبياتي ديگرگونه سعي در خارج كردن رقيب دارند اما اينكه هر جناحي خود را در تخريب ديگري محق بداند از انصاف به دور بوده وخود به نوعي اجحاف است.
شكي نيست چنانچه امروزه در مسير هر توسعهيي كه منجر به پيشرفت اصول حاكميت و عقلانيت در نظامهاي مردم سالار ديني يا حتي اجتماعي است، خللي ايجاد شود، آن نظام از توسعهيافتگي محروم شده و به انزواطلبي ميگرايد. از همين رو بر همه جناحهاي سياسي تكليف است تا از تشتت آراي مردمي جلوگيري كرده وجامعه را به نااميدي نكشانند.
عناوين اين صفحه
● ديدار عارف با روحاني
● معترضان « دلواپس» عليه مذاكرات هستهيي
● درباره وقت انتقاد!
● سود بانكي، كاهش يا افزايش
● جام جهاني و فرصت فرهنگي
● دستورات بانكي تعجببرانگيز
● شناسنامه، هويت ماست