به روز شده در: ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۰
کد خبر: ۶۹۰۳۴
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۳ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳

مرگ قد بلندها و روش قد کوتاه‌ها

رضا ساکی در ایسنا نوشت: به یکی از شاگردان و همکاران زنده‌یاد لطفی که مدرس موسیقی در دانشگاه تهران است گفتم برای مجله مطلبی درباره شیوه‌ تارنوازی ایشان بنویسد، اما گفت: قد استاد در تارنوازی و موسیقی ایرانی خیلی بلند است و نمی‌توانم حق مطلب را درباره ایشان بیان کنم. به شوخی گفتم: اتفاقا در مرگ قدبلندهاست که قد کوتاه‌ها به میدان می‌آیند و در سوگ یک قد بلند، خود را معرفی و به قولی پرزنت می‌کنند. مثال زیاد است اما چون می‌دانم شر می‌شود، از مثال زدن پرهیز می‌کنم.

اصولا در مرگ بزرگان خاصیتی هست که برخی از آن به نحوه احسن استفاده می‌کنند. دوستی داریم که به شهادت دوستان دیگر، دو بار زنده‌یاد حسین منزوی را دیده است، یک بار از دور و یک بار هم از نزدیک که گویا به استاد سلام هم کرده است و استاد گفته بودند، علیک. این دوست ما بعد از شنیدن درگذشت استاد منزوی به دوستان پیامک زده بود که: حسین هم رفت! حالا هم خودش را شاگرد مستقیم حسین می‌داند و هر بار یک غزل رو می‌کند که به طور مشترک با حسین سروده است. البته یعنی او به حسین کمک کرده است نه حسین به او.

این دوست ما اصولا همه را به نام کوچک صدا می‌زند، وقتی می‌گوید من و احمد، یعنی احمد شاملو، من و هوشی یعنی هوشنگ ابتهاج، من و ممد، یعنی محمدرضا شجریان یا محمدرضا شفیعی‌ کدکنی که‌ در جمله معلوم می‌شود کدام منظورش است.

خلاصه که در مرگ بزرگان خاصیتی است که مثلا شهید مرتضی آوینی، یک شبه آسِدمرتضای هزاران نفر می‌شود. یعنی جناب آقای امین‌پور می‌شود مرحوم قیصر!

باقی بقای‌تان!
تصویر روز
خبر های روز