تاجر سنگ را مسوول بازسازی تئاتر شهر نکنید!
روزنو :
بازسازی «تئاتر شهر» قصه تکراری در تئاتر ماست و این قصه پر غصه آنقدر تکرار شده که از وضعیت تراژیک به کمیک تبدیل شده است.
واژه ترسناکی به نام بازسازی
به گزارش روزنو، در چند سال گذشته واژه «بازسازی» در تئاتر ما خیلی ترسناک شده، چون یا به معنای تعطیلی سالن اجراست، مثل اتفاقی که در تالار مولوی افتاد یا به معنای فرآیندی است که در آن یک مجموعه تئاتری مثل تئاتر شهر به چلوکبابی تبدیل میشود!
همه میدانیم تئاتر شهر هم بنایی هنری و جزو میراث فرهنگی است و هم مکان اجرای نمایش با مراجعان هر روزه. چنین بنایی طبیعتا نیازمند بازسازی و بهسازی مداوم است اما مساله اینجاست که بازسازی تئاتر شهر در چند سال گذشته به معنای از بین رفتن ویژگیهای مثبت و اضافه شدن مشکلات تازه است به همین دلیل است که میگوییم بازسازی در تئاتر یعنی زنگ خطر!
با استعفای مدیر، بازسازی چه میشود؟
در هنگام تنظیم این گزارش با خبر استعفای مدیر تئاتر شهر هم روبرو شدیم که علامت سئوال دیگری را در ذهنمان بوجود میآورد.
اسفند سال گذشته اتابک نادری مدیر تئاتر شهر که به تازگی استعفاء داده خبر داد که بازسازی این مجموعه از اواخر نیمه دوم خرداد 93 آغاز میشود و در مرحله اول، تالار اصلی تئاتر شهر بازسازی خواهد شد. قرار است در این بازسازی کف این تالار، موکت شود و مشکلات آکوستیک و سیستم نوریاش هم برطرف شود.
صندلیهای کهنه فرهنگسرای نیاوران را به تالار اصلی آوردند!
اما 7 سال پیش، یعنی سال 86 تئاتر شهر بازسازی شد. برای این بازسازی مهمترین مجموعه تئاتری ایران شش ماه تعطیل شد. با همه اینها تئاتریها امیدوار بودند وضعیت ایمنسازی و آکوستیک مجموعه حل شود، مشکلات فنی مانند نقاط کور سالنها برطرف شود، امکانات نور و صدا به روز و بهسازی شود، تئاتر شهر به برق اضطراری، راههای خروج اضطراری، سیستم اعلام و اطفاء حریق و ... تجهیر شود اما بعد از شش ماه انتظار ناگهان با وضعیت غیر منتظره روبرو شدند! چرا که در این بازسازی، موکتهای تالار اصلی برداشته شد و جای آن را کفپوشهایی گرفت که باعث پیچیدن صدا میشد. در این وضعیت اگر در میان تماشاگران بانویی با کفش پاشنه بلند به هر دلیلی تصمیم میگرفت در میانه اجرا، سالن را ترک کند، صدای تقتق پاشنههای کفششش حسابی در سالن طنینانداز میشد!
تعویض صندلیهای تالار اصلی هم از دیگر نکات بامزه این بازسازی بود. مدیران وقت تئاتر معلوم نیست چرا فکر میکردند اگر صندلیهای تالار اصلی را با صندلیهای قدیمی فرهنگسرای نیاوران عوض کنند، کسی متوجه نمیشود! از سوی دیگر صندلی دیگر تالارها ثابت شده بود و دیگر امکان چینش متحرک آنها وجود نداشت.
آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را کور کردند!
تئاتریها حتی آنها که در تالار اصلی اثری اجرا نکرده بودند، میدانستند سیستم صوتی و آکوستیک این تالار دچار مشکل است. آنها دلشان را به این خوش کردند که در بازسازی تئاتر شهر این مشکلات برطرف میشود! اما این فقط آرزویی بود که ناکام ماند و مشکلات تا آنجا پیش رفت که فقط ضربالمثل :«آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را کور کردند!» بیانگر شرح حال تئاتر شهر بود!
عذرخواهی کارگردانها به خاطر گرما و سرمای سالن!
زمستان 86 حمید سمندریان کارگردان با سابقه تئاتر که بعد از سالها دوری به صحنه بازگشت، فداکاری کرد و بهمن ماه نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» را در تالار اصلی به صحنه برد.
اگر شما هم جزو تماشاگران کنجکاو تئاتر در آن سالها بودهاید، حتما به یاد دارید پدر تئاتر ایران شبهای سرد زمستان، همان اندازه که نگران سیستم صوتی تالار اصلی بود به تماشاگرانی فکر میکرد که در سرمای هوا به تماشای نمایشاش می آمدند. حالا که هفت سال از آن ماجرا میگذرد، کوروش نریمانی که این روزها نمایش «دن کامیلو» را در تالار اصلی تئاتر شهر اجرا میکند، بزرگترین آرزویش این است که سیستم تهویه این تالار سرویس شود!
در این سالها خیلی از کارگردانهای تئاتر به خاطر سردی یا گرمی سالن اجرایشان از تماشاگرانشان عذرخواهی
کردهاند.
حالا که به خرداد و وعده آغاز دوباره بازسازی تئاتر شهر از سالن اصلی آن نزدیک میشویم، نگرانی بچههای تئاتری بیشتر و بیشتر میشود. هرچند هنرمندان تئاتر این روزها کمترنگرانیهای خود را نسبت به بازسازی دوباره تئاتر شهر در گفتگوهای رسمی ابراز کردهاند اما در گفتگوهای غیر رسمی و دوستانه از این نگرانی میگویند و خدا خدا میکنند مدیران جدید برای بازسازی ساختمانی که نماد تئاتر ما و یکی از بناهای زیبای شهر تهران است، از نظرات کارشناسان موثق بهره بگیرند، با چند هنرمند با تجربه مشورت کنند و بازسازی را به پیمانکاری نسپارند که درگیر مناسبات خانوادگی باشد!
چون خوب به یاد داریم که پیمانکار قبلی که یکی از قوم و خویشهایش تاجر سنگ بود چگونه کاشیهای زیبای تئاتر شهر را که برای این بنا طراحی و ساخته شده بود، برداشت و به جای آن سنگهایی گذاشت که تئاتر شهر را به رستوران آن هم از نوع چلوکبابی تبدیل کرد! بنابراین امیدواریم بازسازی دوباره تئاتر شهر بگونهای نباشد بعدا افسوس بخوریم که ای کاش تئاتر شهر بازسازی نمیشد.
بازسازی «تئاتر شهر» قصه تکراری در تئاتر ماست و این قصه پر غصه آنقدر تکرار شده که از وضعیت تراژیک به کمیک تبدیل شده است.
واژه ترسناکی به نام بازسازی
به گزارش روزنو، در چند سال گذشته واژه «بازسازی» در تئاتر ما خیلی ترسناک شده، چون یا به معنای تعطیلی سالن اجراست، مثل اتفاقی که در تالار مولوی افتاد یا به معنای فرآیندی است که در آن یک مجموعه تئاتری مثل تئاتر شهر به چلوکبابی تبدیل میشود!
همه میدانیم تئاتر شهر هم بنایی هنری و جزو میراث فرهنگی است و هم مکان اجرای نمایش با مراجعان هر روزه. چنین بنایی طبیعتا نیازمند بازسازی و بهسازی مداوم است اما مساله اینجاست که بازسازی تئاتر شهر در چند سال گذشته به معنای از بین رفتن ویژگیهای مثبت و اضافه شدن مشکلات تازه است به همین دلیل است که میگوییم بازسازی در تئاتر یعنی زنگ خطر!
با استعفای مدیر، بازسازی چه میشود؟
در هنگام تنظیم این گزارش با خبر استعفای مدیر تئاتر شهر هم روبرو شدیم که علامت سئوال دیگری را در ذهنمان بوجود میآورد.
اسفند سال گذشته اتابک نادری مدیر تئاتر شهر که به تازگی استعفاء داده خبر داد که بازسازی این مجموعه از اواخر نیمه دوم خرداد 93 آغاز میشود و در مرحله اول، تالار اصلی تئاتر شهر بازسازی خواهد شد. قرار است در این بازسازی کف این تالار، موکت شود و مشکلات آکوستیک و سیستم نوریاش هم برطرف شود.
صندلیهای کهنه فرهنگسرای نیاوران را به تالار اصلی آوردند!
اما 7 سال پیش، یعنی سال 86 تئاتر شهر بازسازی شد. برای این بازسازی مهمترین مجموعه تئاتری ایران شش ماه تعطیل شد. با همه اینها تئاتریها امیدوار بودند وضعیت ایمنسازی و آکوستیک مجموعه حل شود، مشکلات فنی مانند نقاط کور سالنها برطرف شود، امکانات نور و صدا به روز و بهسازی شود، تئاتر شهر به برق اضطراری، راههای خروج اضطراری، سیستم اعلام و اطفاء حریق و ... تجهیر شود اما بعد از شش ماه انتظار ناگهان با وضعیت غیر منتظره روبرو شدند! چرا که در این بازسازی، موکتهای تالار اصلی برداشته شد و جای آن را کفپوشهایی گرفت که باعث پیچیدن صدا میشد. در این وضعیت اگر در میان تماشاگران بانویی با کفش پاشنه بلند به هر دلیلی تصمیم میگرفت در میانه اجرا، سالن را ترک کند، صدای تقتق پاشنههای کفششش حسابی در سالن طنینانداز میشد!
تعویض صندلیهای تالار اصلی هم از دیگر نکات بامزه این بازسازی بود. مدیران وقت تئاتر معلوم نیست چرا فکر میکردند اگر صندلیهای تالار اصلی را با صندلیهای قدیمی فرهنگسرای نیاوران عوض کنند، کسی متوجه نمیشود! از سوی دیگر صندلی دیگر تالارها ثابت شده بود و دیگر امکان چینش متحرک آنها وجود نداشت.
آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را کور کردند!
تئاتریها حتی آنها که در تالار اصلی اثری اجرا نکرده بودند، میدانستند سیستم صوتی و آکوستیک این تالار دچار مشکل است. آنها دلشان را به این خوش کردند که در بازسازی تئاتر شهر این مشکلات برطرف میشود! اما این فقط آرزویی بود که ناکام ماند و مشکلات تا آنجا پیش رفت که فقط ضربالمثل :«آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را کور کردند!» بیانگر شرح حال تئاتر شهر بود!
عذرخواهی کارگردانها به خاطر گرما و سرمای سالن!
زمستان 86 حمید سمندریان کارگردان با سابقه تئاتر که بعد از سالها دوری به صحنه بازگشت، فداکاری کرد و بهمن ماه نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» را در تالار اصلی به صحنه برد.
اگر شما هم جزو تماشاگران کنجکاو تئاتر در آن سالها بودهاید، حتما به یاد دارید پدر تئاتر ایران شبهای سرد زمستان، همان اندازه که نگران سیستم صوتی تالار اصلی بود به تماشاگرانی فکر میکرد که در سرمای هوا به تماشای نمایشاش می آمدند. حالا که هفت سال از آن ماجرا میگذرد، کوروش نریمانی که این روزها نمایش «دن کامیلو» را در تالار اصلی تئاتر شهر اجرا میکند، بزرگترین آرزویش این است که سیستم تهویه این تالار سرویس شود!
در این سالها خیلی از کارگردانهای تئاتر به خاطر سردی یا گرمی سالن اجرایشان از تماشاگرانشان عذرخواهی
کردهاند.
حالا که به خرداد و وعده آغاز دوباره بازسازی تئاتر شهر از سالن اصلی آن نزدیک میشویم، نگرانی بچههای تئاتری بیشتر و بیشتر میشود. هرچند هنرمندان تئاتر این روزها کمترنگرانیهای خود را نسبت به بازسازی دوباره تئاتر شهر در گفتگوهای رسمی ابراز کردهاند اما در گفتگوهای غیر رسمی و دوستانه از این نگرانی میگویند و خدا خدا میکنند مدیران جدید برای بازسازی ساختمانی که نماد تئاتر ما و یکی از بناهای زیبای شهر تهران است، از نظرات کارشناسان موثق بهره بگیرند، با چند هنرمند با تجربه مشورت کنند و بازسازی را به پیمانکاری نسپارند که درگیر مناسبات خانوادگی باشد!
چون خوب به یاد داریم که پیمانکار قبلی که یکی از قوم و خویشهایش تاجر سنگ بود چگونه کاشیهای زیبای تئاتر شهر را که برای این بنا طراحی و ساخته شده بود، برداشت و به جای آن سنگهایی گذاشت که تئاتر شهر را به رستوران آن هم از نوع چلوکبابی تبدیل کرد! بنابراین امیدواریم بازسازی دوباره تئاتر شهر بگونهای نباشد بعدا افسوس بخوریم که ای کاش تئاتر شهر بازسازی نمیشد.
منبع: ایسنا