
کاسبان تحریم با تخریب مذاکرات دنبال رسیدن به چه هدفی هستند؟
روزنامه شرق نوشت:اینها همان کسانیاند که نگران هرگونه مذاکره و مراوده با جهان هستند و معتقدند باید درها را ببندیم و آسیب به مردم تحمیل کنیم تا چه بسا از این رهگذر سودهای آنچنانی به جیب بزنند و هیچ آزردگی خاطری درباره نسلهای بعدی ندارند!
همان افرادی که از فرط عصبانیت از مذاکرات دستبهدامن انگزدن و اتهامزنی به کارآفرینان و سرمایهگذارانی میشوند که بخش وسیعی از تولید ناخالص ملی را تأمین میکنند و البته هیچگاه دیده نمیشوند و سرآخر مورد هجمه قرار میگیرند!
ناآگاهی این افراد از ساختار قدرت در کشور که برخی از آنها نه زمان جنگ را درک کردهاند و نه معضلات و مشکلات آن دوران را بهواسطه بیتجربهبودنشان اقدام به سخنپراکنیهایی میکنند که از دیدگاه خودشان سرمایهگذار و سرمایهگذاری را دچار رخوت کنند و از این رهگذر تنها خودشان را مطرح کنند، چرا که در کارنامه خودشان حتی ساخت یک «لانه مرغ» هم دیده نمیشود، چه برسد به کارآفرینی یا اشتغالزایی!
متأسفانه به همان دلیل نداشتن تجربه کافی و تنها به دلیل داشتن رانت سیاسی، بر اریکههایی تکیه میزنند که محل تصمیمگیری برای مردم است.
برخی از نمایندگانی که با چهار تا پنج درصد آرا پایشان به مجلس باز شده، امروز حتی توان درک سرمایهگذاری را ندارند که هیچ بلکه کار اصلی آنها چوب لای چرخ گذاشتن سرمایهگذارانی است که هنوز معتقد به سرمایهگذاری در کشور خودشان هستند. ولایتپذیری آنها فقط شعاریست برای ردشدن از «گیت» تأیید صلاحیت!
افرادی که جلوتر از رهبری حرکت میکنند و حتی دست به افراطیگری میزنند و شعار انقلابیگری را دستاویزی برای خود قرار دادند تا همیشه در سایه ساز مخالف حرکت کنند و شرایط را همواره در حالت «موقعیت بحران کنونی» حفظ کنند. پشت سر رهبری حرکت نمیکنند و میل به خودسری و مطرحشدن به هر قیمتی دارند!
وقتی شخصی با کمترین تجربه ممکن و باز هم با کمترین و اقلیت آرا به مجلس راه مییابد، نتیجه این میشود که در آستانه مذاکرات همصدا با صهیونیستها بر طبل مخالفت میکوبند و با ناشیگری، عدم دستیابی به اقتصاد روان و پررونق را بر دوش سرمایهگذارانی میگذارند که اگر نبودند این اشتغال و کارآفرینی و گردش مالی هم نبود! واقعا این حجم از بیسوادی از کجا نشئت میگیرد و آیا این افراد شایستگی نمایندهبودن مردم را دارند؟! آیا کارنامهای برای ارائه به مردم دارند؟!
همه این نقدها در حالی است که به نیت این افراد اعتماد کنیم و همه را بر سر بیتجربگی و ناآگاهی خراب کنیم و نگوییم که کاسبان تحریم هم از این قماشاند! عجیب است که وقتی بحث مذاکره پیش میآید، این عده همیشه مخالفت میکنند و اصرار بر منفوریت دارند و هیچ اعتقادی به بهبود اوضاع ندارند و فکر میکنند فقط این عده هستند که نگران ایران و مردم ایران هستند! فقط این افراد عزت و مصلحت کشور و مردم را میدانند و میفهمند و تنها دستفرمان آنها میتواند پاسخگوی «شرایط حساس کنونی» باشد! با وجود درخواست مکرر مسعود پزشکیان مبنی بر «وفاق ملی» و «اتحاد» در کشور اما هیچگاه این عده که همهچیز را از پیش تعیینشده میدانند به این «مهم» وقعی ننهادند! عزیزان، شما در دوران خود چه کردید؟ شما که بهصورت شفاف با سرمایهگذاری به شکلی کینهتوزانه برخورد میکنید، چه برنامهای داشتید که نتوانستید پیادهسازی کنید؟
شما مگر پیام مردم را به عدم تمایلشان به طرز تفکرتان نشنیدید؟! شما مگر واقعیت ورود خودتان را به مجلس با آن درصد آرا از یاد بردید؟! این روزها به جای این رفتارها کنار مردم و تفکر حاکم دولت مورد حمایت رهبری بایستید که حتما عاقبت بهتری دارد تا اینکه همچنان برای کسب شهرت حرفهای نسنجیده بزنید. برخی از شما جوانید و هنوز میتوانید کارنامه عملی موفق برای خودتان بسازید و کار عملیاتی منجر به نتیجه مثبت را جایگزین صحبتهایی کنید که شنیدن آن بیشتر ناتوانیهای شما را عیان میکند! مذاکره الزاما به معنای تسلیمشدن نیست و حتما به معنای دلبستگی به توافق و تفاهم نخواهد بود، بلکه همچنان متکی بر توان داخلی کشور اداره خواهد شد. اما تلاش برای بهبود اوضاع با حفظ عزت و حرمت حتما مورد تأیید عقلا خواهد بود.