
اسکان فرهنگیان در هتلی بی ستاره به نام مدرسه با حمام و آشپزخانه مشترک !
ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: « عیدی جدید دولت برای زوج های فرهنگی! معلمان و فرهنگیان بازنشسته برای دریافت عجله کنند» شما اگر، به جای مخاطبان بودید با دیدن این قسم عناوین فریبنده و پرتکرار، آن هم برای زوج های فرهنگی شاغل یا بازنشسته که در شبکه های اجتماعی یا فضای رسانهای کشور، مدام در حال نشر و بازنشر است چه برداشتی از این پیام، در ذهن شما نقش می بست؟ در آستانه نوروز، در آموزش و پرورش، آن هم از لسان وزیری که خیلی مایل به رسانه ای شدن خبرها در حوزه مربوط به معیشت یا رفاهیات معلمان نیست چه اتفاقی در شرف افتادن است که این چنین در شبکه های مختلف اجتماعی، بازتاب یافته، چند میلیون معلم شاغل و بازنشسته را مات و مبهوت خود کرده است؟
وی در ادامه تاکید کرد: دولتی که به رکورد داری در ناترازی ها شهره است؛ علاوه بر سه میلیون عیدی پرداخت شده، دوباره از کدام عیدی جدید سخن می گوید که دیگر کارکنان دولت از این موهبت بزرگ، محروم مانده، قرار است تنها نصیب زوج های فرهنگی یا فرزند آوران معلم شود؟ خوشا به حال آموزش و پرورشی ها! وقتی به انتهای این شوخی رسانه ای که می رسید متوجه آخر شاهنامه می شوید. استفاده از مزایای هتل بی ستاره ای به اسم مدرسه، آن هم با آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی مشترک با صفوفی فشرده و متراکم از مسافرانی که برای رسیدن به این امکانات سوق الجیشی، باید ساعاتی از اوقات شبانه روز را به آن اختصاص داده یا با سرایدار مدرسه بر سر نحوه ورود و خروج خود چلنج کنند.
ابراهیم سحرخیز همچنین گفت: مقصود از عیدی، تنها رایگان شدن هزینه دو روز از چهار روز قامتی است که شما باید به عنوان هزینه کلاس مدرسه یا اتاق، به ستاد اسکان مقصد بپردازید! البته اگر با اسناد متقن یعنی شناسنامه یا کارت ملی ثابت کنید ازدواج شما در سال ۱۴۰۳، منجر به فرزند آوری شده، به شرط بارگذاری مستندات و بازکردن حساب بانکی ویژه و فعال کردن حساب کاربری خاص در فضای مجازی به نام سرپرست خانواری که فرهنگی بودن را محرز سازد این دو روز اقامت رایگان شما، ممکن است به سه روز افزایش یابد! یاد خاطره ای از خانه معلمان شهرقم افتادم که فرهنگیان قابلمه به دست، گوش تا گوش به صف شده بودند.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: هر نفر با تکرار بلند کد پرسنلی خود، مثل سرباز خانه، پشت پیشخوان فروشنده، این شانس را پیدا می کرد غذای دلخواه خود را (ظاهراً طبخ شده با گوشت وارداتی) با شندرغاز تخفیف ابتیاع کند. چرا ما معلمان، برغم برخوداری از مزیت ها وظرفیت های نسبی پرشماری مثل جمعیت میلیونی، منابع کالبدی پر تنوع، واریزی بیش از ۱۱۹ میلیاردی به حساب صندوق ذخیره بابت حق عضویت ماهیانه و... همچنان به کوزه گری می مانیم که باید از کوزه ی شکسته آب بخورد؟
ابراهیم سحرخیز ادامه داد: چرا در دیگر ادارات و سازمان ها، هر بار به بهانه ای، در اعیاد یا مناسبت ها، از یلدا و ولنتاین گرفته تا نوروز و جشن رمضان، روز زن یا مرد ، پاداش و شاباش نوآوری و بهره وری، کیف پول کارمند را شارژ می کنند تازه این غیر از رفاهیات معمول و جاه افتاده ای است که تحت عنوان غذا، ایاب و ذهاب یا قس علی هذا پرداخت می شود. اما وقتی نوبت به معلم که می رسد اسکان موقت، آن هم به صورت مدیریت بحران گونه در تعطیلات نوروزی را با کلی منت به اسم عیدی جدید جا می زنیم! بعد شعار می دهیم که باید کاری کرد تا در نظام تعلیم و تربیت معلم بر صدر نشسته ، قدر ببیند ؟! حرمت امزاده به متولی است.
او در پایان گفت: عیدی پیشکش! شما بروید مانند دیگر کارکنان دولت، حقوق معلم را زنده کنید، معلم بلد است چگونه برای خودش یا خانواده هزینه کند. توصیه می کنم جناب وزیر به معاون مربوط و مدیر کل پشتیبانی وی نیز دستور دهند برای همراهی و همرنگی با جماعت معلمان هم که شده به اتفاق خانواده در 10 روزی از تعطیلات نوروزی، قصد قربت کرده ایام رمضان را در یکی از همین مدارس پنج ستاره یا سه ستاره (درجه ۲) اتراق کرده تا علاوه بر روزه داری، به شیوه دورکاری، امور ستاد را هم تمیشت کنند.