افراطیها چگونه درصدد تخریب سرمایه اجتماعی روحانی هستند؟
روزنو :جبهه مقابل «اصلاحات و اعتدال» همچنان در نبود وجود شخصیتی است که سخنش از سوی جریانها و نحلههای مختلف اصولگرایی از جامعتین گرفته تا پایداری، ایستادگی و انحرافیشان پذیرفته باشد. آنان در انتخابات ریاستجمهوری گذشته در حالی که نظارهگر رقابت سرسخت درون جناحی خود بودند اما دیدند که در یک بزنگاه حساس و تعیینکننده همه جریانها و شخصیتهای اصلاحطلب تنها به فراخوان آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی رقابت را کنار نهادند و از چهرههای شاخص احزاب اصلاحطلب تا «کارگزاران» همه و همه پشت بزرگانشان حمایت تمام و کمال از حسن روحانی را در دستور کار خود قرار دادند.
آنهایی که با میانهروی میانهای ندارند به درستی فهمیدهاند که ریاستجمهوری حسن روحانی تنها در نتیجه اشاره آیتالله هاشمی و گوشهچشم سیدمحمد خاتمی رقم خورد. اما فقدان برخورداری از نیرویی که سخن و نظرش برای همه اصولگرایان پذیرفته باشد اکنون بیش از هر زمان دیگری به نظر میرسد

چند ماهی میشود آنهایی که در اردوگاه مقابل «اعتدال» مستقر بوده و هستند از شوک انتخابات 24 خرداد سال پیش خارج شدهاند و تمام کوشش و توانشان را برای جبران آنچه از دست دادهاند به کار بستهاند.
اما این کوشش و توان را نه صرف تجمیع نیروهای خود و به اجماعرساندن بزرگانشان بلکه بیشتر در راستای اختلافافکنی و ایجاد شکاف در نیروهای حامی دولت یازدهم هزینه میکنند. شاید به این دلیل که امیدی ندارند نحلههای مختلف اصولگرایی بتوانند درنهایت با یکدیگر کنار بیایند و در انتخابات مجلس و دیگر انتخاباتهای پیشرو از قبیل انتخابات خبرگان رهبری و همچنین دوازدهمین دوره ریاستجمهوری به توافق نهایی برسند.
جبهه مقابل «اصلاحات و اعتدال» همچنان در نبود وجود شخصیتی است که سخنش از سوی جریانها و نحلههای مختلف اصولگرایی از جامعتین گرفته تا پایداری، ایستادگی و انحرافیشان پذیرفته باشد. آنان در انتخابات ریاستجمهوری گذشته در حالی که نظارهگر رقابت سرسخت درون جناحی خود بودند اما دیدند که در یک بزنگاه حساس و تعیینکننده همه جریانها و شخصیتهای اصلاحطلب تنها به فراخوان آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی رقابت را کنار نهادند و از چهرههای شاخص احزاب اصلاحطلب تا «کارگزاران» همه و همه پشت بزرگانشان حمایت تمام و کمال از حسن روحانی را در دستور کار خود قرار دادند.
آنهایی که با میانهروی میانهای ندارند به درستی فهمیدهاند که ریاستجمهوری حسن روحانی تا حدود زیادی به فراخوان آیتالله هاشمی و سیدمحمد خاتمی بستگی داشت. اما فقدان برخورداری از نیرویی که سخن و نظرش برای همه اصولگرایان پذیرفته باشد اکنون بیش از هر زمان دیگری به نظر میرسد. هرچند در انتخابات گذشته حتی اگر اجماعی هم بین نحلههای مختلف و گاه متعارضشان به وجود میآمد نمیتوانست در نتیجه انتخابات تاثیر تعیینکنندهای داشته باشد. اتفاقی که حتی در مخیله جبهه مقابل «اعتدال» هم نمیگنجید.
طبیعی است کسانی که ظفرمندانه از ردصلاحیت هاشمی سخن میگفتند، تلاش کنند در مقابل چهره مطلوب او سنگاندازی کنند و در این زمینه با تمام قوا به میدان آمدهاند و از هر وسیلهای برای به گل نشاندن کشتی اعتدال استفاده میکنند.
طرح هدفمندی یارانهها توسط دولتی که خود را «پاکترین دولت تاریخ ایران» میخواند کلید خورد اما در غلط بودن روش اجرای آن عموم اقتصاددانان و اغلب مسئولان کشور متفقالقول هستند. حال دولت «یازدهم» به دنبال اصلاح اجرای این طرح است و در همین راستا از کسانی که نیازمند آن نیستند درخواست کرده انصراف دهند. این درخواست دولت آنطور که انتظار میرفت مورد اقبال عمومی قرار نگرفت که دلایل آن را از منظر اندیشه سیاسی میتوان در قالب تضاد بین دولت و ملت که در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد تشدید شد، تحلیل کرد.
اما مخالفان «اعتدال» آن را به مثابه پیروزیای برای خود تلقی کردند. آنان بیاعتنا به ملی بودن پروژه هدفمندی یارانهها- آن هم طرحی که در زمان دولتی که «معجزه هزاره سوم» میخواندندش- بیصبرانه انتظار شکستش را میکشند.
در حالی که حل این مساله اکنون به یکی از دغدغههای مراجع تقلید هم تبدیل شده است و به تازگی آیتالله مکارمشیرازی در اظهاراتی خواستار آن شد که کشور از «باتلاق یارانهها» نجات یابد. به نظر میرسد مستند «من روحانی هستم» نیز با هدف ایجاد شکاف و انشقاق بین حامیان هاشمی، خاتمی و روحانی ساخته شده که اکنون مدتها است با یکدیگر زیر چتر واحدی هستند.
آنها با بازخوانی گزینشی بخشهایی از خاطرات آیتالله هاشمی و همچنین حسن روحانی و به گفته صادق زیباکلام با «درآمیختن راست و دروغ» سعی کردهاند پیشینه و مواضع شخصیتهایی نظیر سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی را در برابر یکدیگر نشان دهند تا از این طریق بتوانند بذر کینه را در زمین «اعتدال» بکارند.
در واقع اشتباه آنان، این است که تصور میکنند آنانی که در انتخابات 24 خرداد نام حسن روحانی را بر برگه رای خود نوشتند بهطور کلی با اختلاف نظرهای او و آیتالله هاشمی با شخصیتی مانند سیدمحمد خاتمی که در مقاطعی وجود داشت، بیگانه هستند. اما برخلاف تصور آنان رایدهندگان به روحانی، در انتخابات 24 خرداد تکلیف خود را با گذشته و پیشینه او مشخص کردند و به واسطه فراخوان آیتالله هاشمی و سیدمحمد خاتمی به او اعتماد کردند.
اما این اعتماد تنها محدود به ایام انتخابات نبود و با روی کار آمدن دولت یازدهم نیز همچنان در حال افزایش است، چراکه مواضع رئیسجمهور در موارد مختلفی از قبیل موضع او درخصوص «حقوق شهروندی»، مساله ضرورت آزادی بیان و مطبوعات، پیام نوروزی وی که اشارهای بارز به یکی از اصلیترین مطالبات بدنه اجتماعی اصلاحات داشت و... در تقویت اعتماد به او و افزایش سرمایه اجتماعی دولت «یازدهم» نقش موثری را ایفا کرده است.