پيشگامي انگلستان در رابطه با ايران
علي بيگدلي*
روزنو :
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي گروهي كه بر سر كار بودند به دليل كودتاي 28 مرداد 1332خشم عجيبي نسبت به انگلستان به دليل مديريت كودتاي آن سال داشتند، كه اين خصومت حتي بيشتر از خصومت نسبت به امريكا بود. با توجه به آنچه انگليسيها در زمان قاجار انجام داده بودند و حق ما را بارها و بارها ضايع كرده بودند، در ميان ايرانيها عموما يك تفكر ضدانگليسي حاكم بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اين تفكر ضدانگليسي وارد دستگاه حكومتي شد و انگلستان را تبديل به دشمن درجه يك ايران كرد. اما بعدها و پس از تصرف سفارت امريكا، انگلستان بعد از امريكا به عنوان دشمن درجه دوم ما شناخته شد. در اين مورد شعارهاي مرگ بر امريكا نيز بيتاثير نبوده و تقريبا انگلستان را از فضاي فكري ايرانيان دور كرد. تا اينكه تبعيت انگلستان از سياستهاي امريكا در قبال ايران و رفتارهايي كه اين كشور در سطح بينالمللي عليه منافع جمهوري اسلامي انجام داد، باز انگلستان را به دشمن درجه يك ما مبدل ساخت كه همين مساله موجب شد سفارت انگلستان مورد تعرض قرار گرفته و روابط ايران و انگلستان بهطور كامل قطع شده و سفرا به كشور متبوع خود بازگشتند. اما بهطور پنهاني خيلي تلاش شد كه اين روابط برقرار شده و سفرا به كشور هم بازگردند، اما اين تلاشها ثمري نداد. طي هشت سال گذشته و به دليل رفتارهايي كه در نظام بينالمللي صورت گرفت . اوضاع آنچنان شده كه ديديم سفر دكتر روحاني به نيويورك و شركت در مجمع عمومي ملل متحد و ملاقاتهايي كه در حاشيه اين سفر انجام گرفت، منجر به اين شد كه روابط تا حدودي به شكل عادي برگردد. اما آمدن مديركل سياسي وزارت خارجه انگلستان به تهران كه جزو هيات كارشناسي گروه 1+5 نيز است و نخستين مقام سياسي دولت انگليس است كه پس از مدتها وقفه در روابط سياسي تهران- لندن به كشور ما سفر كرده، از چند جهت حايز اهميت است.
1-اصولا اروپاييها و اتحاديه اروپا در اتخاذ سياستهاي عمومي بينالمللي تا حدودي از امريكا فاصله گرفتند كه مصداق فاصله گرفتن، مساله سوريه و اوكراين است. همانطوركه ديويد كامرون جزو نخستين افرادي بود كه گفت «ما نميتوانيم رفتار خود را با مسكو قطع كنيم چون بسياري از صاحبان سرمايه روسي در بانكهاي اروپا سرمايهگذاري كردهاند»، موضع انگلستان را به عنوان نماينده امريكا در اتحاديه اروپا در قبال مسائل مهم جهاني مشخص كرد. آمدن هيات 40 نفره فرانسوي و آمدن وزير خارجه اتريش به ايران و گسترش مناسبات ايران با اروپاييان كه خيلي از هياتهاي اقتصاديشان در انتظار سفر به ايران هستند، نشان ميدهد كه اتحاديه اروپا در سياستهاي كلان بينالمللي از امريكا فاصله گرفته است.
2- ايران و اتحاديه اروپا از گذشتههاي بسيار دور رابطه سياسي و اقتصادي داشتهاند و اين اتحاديه به عنوان يك شريك سنتي براي ايران محسوب ميشود و انگلستان شايد به عنوان قويترين كشور اتحاديه اروپا اين پيشگامي را اعمال ميكند كه مناسبات خود را با ايران افزايش دهد. فضاي داخلي نيز اگرچه گاهي با نارضايتيهايي روبهرو است و بايد قدمهاي جديدي برداشته و سياست آشتي كناني را با غرب به اجرا گذاشت. به همين دليل است كه بارها اشاره كردهايم كه موافقتنامه هم از طرف ما و هم از طرف غربيها با وجود همه سنگاندازيهاي داخلي و كانونهاي قدرت در امريكا بايد اجرا شود.
3- كشورهاي اروپايي با يك بحران اقتصادي آزاردهنــدهيي روبهرو هستند و كشور ما به دليل درآمدهاي غني نفتي، بازار پرسودي براي غربيها محسوب ميشود و مسابقهيي كه بين كشورهاي اروپايي براي ورود به بازار ايران به وجود آمده را ميتوان شاهد اين مدعا دانست. اگر تاخيري نيز در ورود هياتها صورت گرفته به دليل فشارهايي است كه توسط امريكاييها به اين كشورها وارد ميشود.
اما اين مورد نيز در آينده حتما حل خواهد شد. يقينا انگلستان براي اينكه از كشورهاي ديگر خصوصا فرانسه و آلمان عقب نيفتد اقدام به اعزام آقاي سايمون گس كرده است. با توجه به اينكه انگليسيها روابط بسيار نزديكي با اسراييل دارند اين سفر نشان ميدهد كه انگلستان نيز براي ارتقاي وضعيت اقتصادي و مبارزه با بحران اقتصادي داخلي، خيلي به خواسته نتانياهو توجه نكرده است و مقام سرشناس خود را به ايران فرستاده كه قطعا اين اقدام مورد اعتراض رژيم صهيونيستي قرار خواهد گرفت. ولي اين قضيه خيلي مهم نبوده و همه اينها نشان ميدهد كه كشور ما در موقعيتي قرار دارد كه ميتواند اروپاييها و غربيها را به سمت خود جذب كند، به شرطي كه فضاي دروني ما از يك آرامش برخوردار باشد كه بتواند حفظ سرمايه داخلي و جذب سرمايه خارجي را در كشور داشته باشد.
1-اصولا اروپاييها و اتحاديه اروپا در اتخاذ سياستهاي عمومي بينالمللي تا حدودي از امريكا فاصله گرفتند كه مصداق فاصله گرفتن، مساله سوريه و اوكراين است. همانطوركه ديويد كامرون جزو نخستين افرادي بود كه گفت «ما نميتوانيم رفتار خود را با مسكو قطع كنيم چون بسياري از صاحبان سرمايه روسي در بانكهاي اروپا سرمايهگذاري كردهاند»، موضع انگلستان را به عنوان نماينده امريكا در اتحاديه اروپا در قبال مسائل مهم جهاني مشخص كرد. آمدن هيات 40 نفره فرانسوي و آمدن وزير خارجه اتريش به ايران و گسترش مناسبات ايران با اروپاييان كه خيلي از هياتهاي اقتصاديشان در انتظار سفر به ايران هستند، نشان ميدهد كه اتحاديه اروپا در سياستهاي كلان بينالمللي از امريكا فاصله گرفته است.
2- ايران و اتحاديه اروپا از گذشتههاي بسيار دور رابطه سياسي و اقتصادي داشتهاند و اين اتحاديه به عنوان يك شريك سنتي براي ايران محسوب ميشود و انگلستان شايد به عنوان قويترين كشور اتحاديه اروپا اين پيشگامي را اعمال ميكند كه مناسبات خود را با ايران افزايش دهد. فضاي داخلي نيز اگرچه گاهي با نارضايتيهايي روبهرو است و بايد قدمهاي جديدي برداشته و سياست آشتي كناني را با غرب به اجرا گذاشت. به همين دليل است كه بارها اشاره كردهايم كه موافقتنامه هم از طرف ما و هم از طرف غربيها با وجود همه سنگاندازيهاي داخلي و كانونهاي قدرت در امريكا بايد اجرا شود.
3- كشورهاي اروپايي با يك بحران اقتصادي آزاردهنــدهيي روبهرو هستند و كشور ما به دليل درآمدهاي غني نفتي، بازار پرسودي براي غربيها محسوب ميشود و مسابقهيي كه بين كشورهاي اروپايي براي ورود به بازار ايران به وجود آمده را ميتوان شاهد اين مدعا دانست. اگر تاخيري نيز در ورود هياتها صورت گرفته به دليل فشارهايي است كه توسط امريكاييها به اين كشورها وارد ميشود.
اما اين مورد نيز در آينده حتما حل خواهد شد. يقينا انگلستان براي اينكه از كشورهاي ديگر خصوصا فرانسه و آلمان عقب نيفتد اقدام به اعزام آقاي سايمون گس كرده است. با توجه به اينكه انگليسيها روابط بسيار نزديكي با اسراييل دارند اين سفر نشان ميدهد كه انگلستان نيز براي ارتقاي وضعيت اقتصادي و مبارزه با بحران اقتصادي داخلي، خيلي به خواسته نتانياهو توجه نكرده است و مقام سرشناس خود را به ايران فرستاده كه قطعا اين اقدام مورد اعتراض رژيم صهيونيستي قرار خواهد گرفت. ولي اين قضيه خيلي مهم نبوده و همه اينها نشان ميدهد كه كشور ما در موقعيتي قرار دارد كه ميتواند اروپاييها و غربيها را به سمت خود جذب كند، به شرطي كه فضاي دروني ما از يك آرامش برخوردار باشد كه بتواند حفظ سرمايه داخلي و جذب سرمايه خارجي را در كشور داشته باشد.