
هشدار «هم میهن» به پزشکیان؛ بترسید از روزی که مردم عصبانی شوند
روزنامه هم میهن خطاب به پزشکیان نوشت: بترسیم از اینکه مردم به ما امید ببندند ولی ناامیدشان کنیم و رویبرگردانند. اتفاقاً ما بیش از هر چیز نیازمند ترس هستیم.
روزنامه اصطلاحطلب هممیهن با انتقاد سفرهای و سخنرانیهای اخیر مسعود پزشکیان نوشت: «سخنانی که ناظر به واقعیت و راهگشا نباشد، هیچ کمکی به جامعه نمیکند.»
«هم میهن» با اشاره به این سخن پزشکیان که ««تلاش میکنیم موانع را از سر راه تولیدکنندگان برداریم. همه مصمم هستیم که تولید در کشور را رونق بدهیم» نوشت: ««تلاش میکنیم موانع را از سر راه تولیدکنندگان برداریم. همه مصمم هستیم که تولید در کشور را رونق بدهیم.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه تاکید کرد: «مردم در انتخابات شرکت میکنند که مشکلات آنان را دولت برآمده از انتخابات حل کند. آحاد مردم جز با تولید و پرداخت مالیات خود، هیچ کمکی به دولت نه میکنند و نه میتوانند کمک کنند و نه دولت نیازی به کمک آنان دارد. یک نگاه به دولت بیندازید تا ببینید با هیولایی بزرگ مواجه هستید که هیچکس نمیتواند به آن نزدیک هم بشود. اصلاً مردم را قبول ندارند که به آنان کمک کنند.»
«هم میهن» همچنین با اشاره به جمله پزشکیان مبنی بر اینکه «مقابل قلدرها سر خم نمیکنیم» نوشت: «شما میگویید از گفتوگو فرار نمیکنید. خُب چرا توپ را در زمین طرف مقابل نمیاندازید. اعلام توقف تشدید تحریمها و نیز تعیین دستور مذاکره و مدت زمان گفتوگو را اعلام کنید حالا یا به نتیجه میرسید یا نمیرسید. گفتوگو یعنی دادن و گرفتن امتیاز. اگر آنان قلدری کردند و امتیازاتی که خواستند بیش از آنچه که میدادند بود، طبعاً به مردم بگویید و رد کنید اگر نه به نتیجه میرسید. آنان هم که میگویند ما هیچ راهی جز گفتوگو نداریم منظورشان طبعاً تسلیم نیست، چون برای تسلیم شدن نیاز به گفتوگو نیست.»
«هم میهن» در واکنش به این سخن پزشکیان که «ما نمیترسیم، میمانیم و با قدرت کشور را میسازیم» نوشت: «مردم میترسند. ترس هم لزوماً چیز بدی نیست؛ اتفاقاً خیلی جاها لازم است که مسئولان هم بترسند. بترسیم از اینکه مردم عصبانی شوند. بترسیم از اینکه فرزندانمان و دوستانمان و خانواده ما نیز از ما رویگردان شوند. بترسیم کسانی باشند که نتوانند زندگی آبرومندانهای را برای خود تدارک ببینند. بترسیم که دو جوان به وضعی برسند که رایانه جوان دیگری را همراه با جانش بگیرند و آماده اعدام خودشان شوند. بترسیم از اینکه آمار سرقت در جامعه ما تصاعدی شود.
بترسیم از اینکه نتوانیم آب و برق مردم را تامین کنیم و کارخانجات و حتی دولت تعطیل شوند. بترسیم که با هزار زحمت مدرسه بسازیم ولی در طول ۵ ماه اول سال تحصیلی بیش از ۳۵روز را تعطیل باشند. ما باید بترسیم که به قول مشاور فرمانده سپاه؛ «پول فروش نفت به حساب خودمان واریز میشود. ولی به دلیل تحریمها امکان جابهجایی آن را نداریم.»
بترسیم از اینکه مردم به ما امید ببندند ولی ناامیدشان کنیم و رویبرگردانند. اتفاقاً ما بیش از هر چیز نیازمند ترس هستیم.»