سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۵ تير ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۶۷۷۷۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۳ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۳
روزنو :  چند سال پيش وقتي فيلم توهين آميز «سيصد» اکران جهاني شد، بسياري از ايراني ها از واکنش هاي گسترده اي نسبت به اين فيلم نشان دادند. اعتراض ايراني ها محدود به اينجا نبود و در سراسر جهان هم وطنان ما نسبت به ساخت فيلمي که تاريخ را تحريف و چهره ايراني ها را مخدوش کرده بود معترض شدند. آن موقع مسئولان فرهنگي وقت از تلاش براي پاسخگويي به اين فيلم موهن سخن به ميان آوردند. در روزهايي که بازار اظهارنظر نسبت به فيلم «سيصد» داغ بود خيلي ها از به لزوم ساخته شدن آثاري سينمايي در پاسخ به اين اثر سخيف و توهين آميز تاکيد کردند.
در اين سال ها چند فيلمنامه با مضمون تاريخي نوشته و آماده شد که شاخص ترين آنها «کوروش» بود که قرار بود به کارگرداني مسعود جعفري جوزاني ساخته شود. جالب اينکه فيلمنامه «کوروش» در زمان مديريت جواد شمقدري موفق به دريافت پروانه ساخت نشد. ماجراي پاسخ دادن به فيلم «سيصد» مثل خيلي از موارد ديگر به فراموشي سپرده شد. نزديک به 8 سال گذشت و در اين سال ها چندين فيلم ضد ايراني ديگر ساخته شد. به تازگي قسمت دوم فيلم «سيصد» با عنوان «سيصد: خيزش يک امپراطوري» روي پرده آمده است. فيلمي که نسخه اي از آن به اينجا هم رسيده و مشاهده آن براي هر ايراني تاسف بار و ناراحت کننده است. در حالي که به صورت سازمان يافته تاريخ ايران مورد تحريف قرار مي گيرد هنوز خبري از واکنش سينماي ايران نسبت به اين موضوع نيست. واکنشي که نه در قالب بيانيه که به صورت ساخت آثاري برخوردار از استانداردهاي جهاني بايد صورت گيرد.
«300: خيزش يک امپراتوري» به کارگرداني يک اسراييلي
«300: خيزش يک امپراتوري» به کارگرداني نائوم مورو اسراييلي با بازي ساليوان استمپلتون و اوا گرين درباره هجوم دوباره ايرانيان به يونان است. در اين فيلم استپلتون در نقش يک ژنرال يوناني ايفاي نقش کرده که در برابر ايرانيان مقاومت مي کند.
در اين فيلم رودريگو سانتورا نقش خشايارشا را تکرار مي کند. اوا گرين در نقش آرتميس و جيمي بلکلي در نقش کاليستو بازي مي کنند. وقتي فکر ساخت ادامه فيلم «300 » مطرح شد، از آنجا که در پايان آن فيلم همه شخصيت ها مرده بودند، هيچ سوژه اي براي ادامه دادن ماجرا وجود نداشت اما فرانک ميلر نويسنده رمان گرافيکي «300» که اين فيلم با اقتباس از آن ساخته شد به ياري سازندگان آن آمد و اعلام کرد ادامه اي بر کتابش نوشته و آن را در اختيار کورت جانستاد و زاک اسنايدر قرار داد تا با اقتباس از آن فيلمنامه فيلم جديد را بنويسند. تهيه‌کنندگان اين فيلم سيندر و همسرش تهيه کنندگان فيلم «مرد فولادي» هم هستند و اين فيلم را براي کمپاني برادران وارنر توليد کرده اند. آن ها پس از آماده کردن اين فيلم، به سراغ فيلم بعدي شان رفته اند که «بتمن و سوپرمن» است.
اين فيلم در بخشي از ماجرا، داستان ماقبل ماجراي «300» را بيان مي کند و بخشي هايي از آن نيز به ادامه ماجراي «300» مي پردازد. «خيزش يک امپراتوري» داستان خشايارشا را تا رسيدن به قدرت دنبال مي کند. نبرد تروموفيل و ژنرالي يوناني به نام تميستوکل که ساليوان استپلتون نقش او را ايفا مي کند، در نبرد با سپاه ايراني خشايارشا موضوع اين فيلم است. اين در حالي است که پخش‌کنندگان فيلم ضدايراني «300: خيزش يک امپراتوري» با نمايش يک فيلم 13 دقيقه‌ اي از يک ماه پيش از شروع اکران فيلم، براي آن در جهان تبليغ کردند و با استفاده از تصاوير اسلوموشن از صحنه‌هاي وحشيانه جنگ و با استفاده از ترانه «خوک هاي جنگ» ترانه کلاسيکي از گروه بلک سابات (يکشنبه سياه) گروه راک بريتانيايي که به عنوان ترانه‌ اي ضد جنگ شناخته مي ‌شود، تلاش کردند تا از زاويه ضد جنگ، براي خود هوادار به دست بياورند. اين ترانه در اعتراض به ايجادکنندگان جنگ ها که موجب کشته شدن هزاران نفر مي شوند، در دهه هفتاد هواداران زيادي به دست آورده بود.

محمد مهدي حيدريان :
وظيفه عمده دولت هموار كردن مسير فيلمسازي است
محمد مهدي حيدريان يكي از مديران اسبق سينماي کشور با بيان اين مطلب كه ساخته نشدن فيلم تاريخي صرفاً به عدم همكاري مديران سينمايي بر نمي گردد به  بانی فیلم گفت: كار كردن در حوزه هاي فرهنگي نياز به عزم و اراده جدي در اين زمينه و همچنين رويكري مشخص در بخش تعيين كننده سياست هاي فرهنگي دارد. قطعاً اگر در حوزه اي كلان علوم انساني تكليف مان با تاريخ ايران روشن نباشد چگونگي پرداخت به اين تاريخ هم روشن نخواهد بود. تاريخ كشور ما هم مثل باقي كشورهاي دنيا فراز و فرودي هاي خاص خودش را داشته. پادشاهان نالايق، افراد زجر كشيده، مقاطع مختلف، اوج و فرود و... را در تاريخ ايران مي توانيم مشاهده كنيم. قطعاً بايد بر تاريخ كشورمان هم از جهت مثبت و هم از جهت منفي احاطه كامل داشته باشيم  و مطلق رد يا پذيرفتن پيشينه يك كشور خطاي تاريخي محسوب مي‌شود. هم اكنون حتي كشورهايي كه تاريخ ندارند هم براي خودشان تاريخ مي سازند. پس ما كه تاريخ و شخصيت هاي تاريخي داريم كه بسياري از آنها را مي توانيم به عنوان الگو معرفي كنيم بايد در مسير معرفي هر چه بيشتر آنها به دنيا بكوشيم. نبايد شخصيت هاي تاريخي مان را سفيد يا سياه مطلق ببينيم. همين سياه و سفيد ديدن است كه ما را به وضعيتي مي رساند كه دچارش هستيم. قطعاً جامعه و به خصوص جوانان مي توانند از اين تاريخ درس بگيرند.
وي افزود: فيلمسازي به عنوان يك زبان فراگير بين المللي از اولين و نهايي ترين ابزارهايي است كه ما بايد به آن بپردازيم، اما بايد عزم و اراده راسخي هم براي كار در اين عرصه وجود داشته باشد. ضمن اينكه براي كار در عرصه تاريخي بايد مواظب باشيم كه مروج دروغ نشويم.
حيدريان خاطر نشان ساخت: وظيفه عمده دولت و نظام هموار كردن مسير راه است. تأمين بودجه، مشكل اصلي ساخت فيلم تاريخي نيست. قطعاً فيلمي مثل «كوروش» با چند سرمايه گذار داخلي و خارجي ساخته مي‌شد، اما مسئله اينجاست كه بالاخره «كوروش» چه كسي بود؟ كداميك از روايت هاي موجود درباره او درست است؟ مسلماً ساخت چنين پروژه هايي كار بخش خصوصي به تنهايي نيست و دولت بايد شرايط مناسب را براي ساخت چنين آثاري فراهم سازد.

عليرضا رئيسيان :
پروژه «کوروش» قابليت پاسخگويي به تحريف هاي صورت گرفته را دارد
عليرضا رئيسيان درباره ساخت فيلم ملي-تاريخي در ايران به  بانی فیلم گفت: به تصوير كشيدن تاريخ يك ملت نشان از پويايي و زنده بودن آن ملت دارد. متأسفانه ما فكر كرديم تاريخ گذشته مربوط به گذشتگان است، در حالي كه سرنوشت هر ملت كاملاً مرتبط با پيشينه شان است. براي ما كه تاريخي باشكوه و چند هزار ساله داريم غفلت در به تصوير كشيدن آن منجر به اين مي‌شود كه ديگران بيايند و براي ما فيلم سازي كنند. نمونه اش هم مي‌شود «سيصد»، «آرگو» و... . وقتي صحبت از پروژه هاي فاخر به ميان است هم تاريخ صدر اسلام بايد مدنظر باشد و هم تاريخ خود ايران. ايران به عنوان كشوري كه 2 بار به عنوان نيمي از قدرت جهان مطرح بوده بايد در ابعاد جهاني بازتاب تصويري پيدا كند تا به خصوص نسل امروز بتوانند از آن بهره ببرند.
وي تصريح كرد: اميدوار بودم پروژه «كوروش» به سرانجام برسد و به نوعي سرمايه گذاران مرتبط از آن حمايت كنند تا پيش توليدش راه بيفتد. من سناريوي «كوروش» را مطالعه كردم و به نظرم قابليت اين را دارد كه بتواند خيلي از بازتاب هاي منفي راجع به تاريخ گذشته را معكوس كند. خصوصاً اينكه آقاي جوزاني اين تبحر را دارد كه اين پروژه را نه تنها در سطح ملي كه در سطح بين المللي هم مطرح كند. به هر حال متأسفانه اين پروژه دستخوش جريانات سياسي دولت هاي قبلي و دولت فعلي شد و مسكوت ماند، اما تنها راه چاره همين است كه ما موضوعات تاريخي با برداشت امروزي براي پيش درآوري در آينده به تصوير بكشيم. تاريخ ما  پر از لحظه هاي ناب دراماتيك است. حتي متون قديمي (شاهنامه، تاريخ بيقي، تاريخ طبري و....) و تاريخ سلسله هاي مختلف پر از اتفاقات مهمي است كه هم جنبه نمايش قوي دارند و هم جنبه طرح موضوعاتي كه در شكل ديگر تصويري اصلاً امكان طرحش نيست.
كارگردان «چهل سالگي» بيان داشت: فيلمنامه «تاريخ سري سلطان در آبسكون» بهرام بيضايي اثر درخشاني است كه اگر روزي فيلم شود بسيار ماندگار و تأثيرگذار خواهد شد. درست مثل «مرگ يزدگرد» كه به خوبي توانست انحطاط در انتهاي دوره ساسانيان را در قالب يك نمايش كوچك، اما سينمايي مطرح كند. بسياري از سريال هاي تاريخي جذاب، مربوط به گذشته كشورهايي است كه اصلاً مثل ما اتفاقاتي زيبا در پيشينه خود نداشتند و حتي بسياري از آنها جنبه تخيلي دارد. متأسفانه در مينه ساخت آثار تاريخي ( به خصوص تاريخي ملي) خيلي غفلت شده.
وي ادامه داد: طي اين سي و چند سال هيچگاه نديده ام كه دولت از ساخت فيلمي با مضمون تاريخي - ملي حمايت كند. در سالهاي اخير پروژه هاي به اصطلاح فاخري را ديديم كه عملاً هيچ كاربردي هم در هيچ جا نداشتند و قطعاً هزينه چند تاي آنها مي توانست منجر به ساخت فيلم هاي ملي-تاريخي تر از اولي شود.  رئيسيان در خاتمه بيان داشت: اميدوارم از اين به بعد راهي براي برون رفت از اين غفلت پيدا شود. قطعاً تاريخ كشور ما در سطح منطقه و دنيا بيننده بسياري خواهد داشت.

جمال شورجه :
از دشمن انتظاري جز دشمني نمي توان داشت
جمال شورجه نيز در رابطه با اكران قسمت دوم فيلم «سيصد» به  بانی فیلم گفت: قسمت اول اين فيلم 7 سال پيش ساخته شد كه توهيني بود به تاريخ پر افتخار ايران. ساخت قسمت دوم اين فيلم  و البته فيلم هايي از اين قبيل نشان دهنده اين است كه دولت آمريكا و هاليوود در يك حركت آگاهانه عليه باورهاي نظام جمهوري اسلامي و ايران مي جنگند.
وي ادامه داد: قاعدتاً تهيه‌كنندگان بخش خصوصي نمي توانند براي ساخت پروژه هاي تاريخي سرمايه گذاري كنند. بنابراين عمده اشكال ساخته نشدن فيلم هايي از اين دست به نهادهاي دولتي و ذي نقش در حوزه تبليغات و فرهنگ بر مي گردد. ساخت فيلم هاي تاريخي نياز به برنامه ريزي مدوني دارد. اشكال هم همين جاست كه ما در حوزه فرهنگ استراتژي و برنامه ريزي نداريم. هر چقدر  دول غربي با برنامه و سياست گذاري اهداف خودشان را پيش مي برند، ما كاملاً بالعكس و بدون برنامه و چشم انداز جلو مي رويم. قطع به يقين اگر ما يك برنامه منسجم و دراز مدت داشتيم فيلم هايي مثل «سيصد» ساخته نمي شد. چند وقت پيش يكي از تهيه‌كنندگان هاليوود گفت كه اگر سينماي ايران مثل سياست هاي خارجي اش حركت مي كرد هاليوود فلج مي شد و ما به هيچ وجه نمي توانستيم برنامه هاي توسعه طلبانه مان را در در دنيا پيش ببريم. متأسفانه سينماي ما از همان نهاد سياست گذاري اش تا پايين همه به نوعي در مقابل مسائل فرهنگي كشور به نوعي فلج هستند و اين مسئله اول به مديريت ها بر مي گردد كه به تخصيص بودجه هاي لازم به اين امر اهميت نمي دهند و دوم فيلمسازاني كه دغدغه و دلمشغولي ساخت اثري در حوزه هاي مباحث كلان كشوري، اعتقادي و... را ندارند. شورجه خاطر نشان ساخت: البته باز هم تأكيد مي كنم كه چنين حركت هايي بايد از دولت و نهادهاي فرهنگي آغاز شود. چرا كه مراكز سياست گذار ذي نقش در حوزه فرهنگ (از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامي و...) بودجه هاي فرهنگي براي توليد آثار فرهنگي دارند. نهادهاي مربوطه مي توانند چنين بودجه هايي را با برنامه به ساخت آثار تاريخي اختصاص دهند. از اين جهت مي گويم با برنامه كه درست نيست كه ما بودجه را بدون هيچ برنامه ريزي به پروژه اي  اختصاص دهيم. در اين صورت بودجه يا مستهلك مي‌شود يا صرف فيلم هاي غير ضروري مي‌شود. ما بايد در ابتدا سياست گذاري كنيم و بعد متناسب با آن سياست هاي كلان هزينه ها را اختصاص دهيم. به عبارت ديگر بايد مطابق با نقشه راه حركت كنيم. در وهله بعد وقتي بودجه اختصاص داده شد فيلمسازان هم بايد دغدغه ساخت آثاري اين چنيني را داشته باشند. قرار نيست همه «بن هور» بسازند. اوايل انقلاب بهرام بيضايي «مرگ يزدگرد» را با چند نفر بازيگر ساخت كه بسيار تأثيرگذار و ماندگار هم شد. با بودجه هاي اندك هم مي توان فيلم تاريخي ساخت. مهم اين است كه فيلمساز دغدغه و توانايي ساخت يك اثر ملي را داشته باشد.  وي ادامه داد: به گمانم اگر داستان تاريخي جذاب و خوش ساخت باشد حتي تهيه كنندگان بخش خصوصي هم به سراغ ساخت آن مي روند. به شرطي كه روايت حاوي مولفه هاي يك داستان خوب باشد. البته گره اصلي ما در اين زمينه به دست بودجه هاي دولتي باز مي‌شود. چند روز پيش مطلبي مي خواندم درباره اينكه بودجه فرهنگي ما به نسبت كل بودجه كشورمان 3 درصد است. در حالي كه در همين مطلب ذكر شده بود كه عقب افتاده ترين كشورها بودجه فرهنگي شان 7 درصد است. براي كشور ما كه اين همه داعيه فرهنگ و مباحث فرهنگي داريم خيلي بد است كه فرهنگ تا اين حد منزوي باشد. اين بودجه بندي ها در مجلس انجام مي‌شود و مراكز ذي نقش در حوزه فرهنگ بايد از مجلس بودجه بيشتري را مطالبه كنند. چرا كه به دلايل گوناگون ما نياز به بودجه هاي كلان تري در اين عرصه داريم.  شورجه تأكيد كرد: سينما مثل شعر و ادبيات نيست و هنر هزينه بري است. از دشمن انتظاري جز دشمني نمي توان داشت و ما بايد آگانه عمل كنيم. نبايد در مقابل چنين ترفندهايي منفعل باشيم و فرهنگ اصيل خودمان را درست معرفي كنيم. در اين صورت است كه دنيا حرف ما را خواهد شنيد.
 
بانی فیلم
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز