به روز شده در: ۰۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۳
کد خبر: ۶۷۷۵۶۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۲ اسفند ۱۴۰۳

ماموريت امیرقطردرتهران

روزنو :در روزهاي اخير خبرگزاري سي‌ان‌ان با انتشار گزارشي مدعي شد كه عربستان براي ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن اعلام آمادگي كرده؛ ادعايي كه در شرايطي مطرح شد كه ايران صراحتا اعلام كرده است كه تحت فشار رايزني نخواهد كرد.

ماموريت امیرقطردرتهران

نصرت‌الله تاجيك: سفر امير قطر تلاش براي تقويت ديپلماسي در منطقه است
   آريابرزن محمدي: قطر به ظرفيت‌هاي ديپلماتيك و اقتصادي ايران  براي حفظ توازن قدرت در منطقه تكيه دارد

در روزهاي اخير خبرگزاري سي‌ان‌ان با انتشار گزارشي مدعي شد كه عربستان براي ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن اعلام آمادگي كرده؛ ادعايي كه در شرايطي مطرح شد كه ايران صراحتا اعلام كرده است كه تحت فشار رايزني نخواهد كرد. پس از انتشار اين گزارش ادعايي، رسانه‌ها از سفر امير قطر به تهران و ديدارش با مسعود پزشكيان، رييس‌جمهوري كشورمان گفتند. هر چند ابعاد و اهداف اين سفر مشخص نيست، با اين همه رسانه‌هاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي ادعايي مطرح كرده و مدعي‌اند كه ظاهرا كشورهاي عرب رقيب چون عربستان و قطر درصدد هستند تا در ميانه شرايط حاكم نقش‌آفريني كرده و بدين طريق امتيازهايي را از آن خود كنند؛ اين رسانه‌ها از رقابت پنهان اعراب براي نزديكي به تهران نوشتند و همزمان تاكيد دارند كه چنين فرآيندي مي‌تواند با هدف پايان دادن به نقش سنتي عمان در اين زمينه باشد. ادعايي كه نصرت‌الله تاجيك و آريابرزن محمدي در گفت‌وگوهايي جداگانه با «اعتماد» آن را رد كردند. به باور تاجيك، عربستان فاقد ظرفيت لازم براي ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن است؛ اما قطر به دليل نقشي كه در فرآيند آتش‌بس در غزه ايفا كرده از پتانسيل لازم در اين زمينه برخوردار خواهد بود. آريابرزن محمدي نيز رقابت ميان كشورهاي عربي جهت ميانجيگري را منتفي دانسته، اما باور دارد كه قطر به دنبال آن است تا مانع از برهم خوردن توازن قدرت در منطقه شود؛ گزاره‌اي كه براي اين بازيگر مي‌تواند پرهزينه باشد.به باور اين تحليلگر دوحه همزمان به قدرت و ظرفيت‌هاي ايران در حوزه‌هاي مختلف بالاخص در اقتصاد پساتحريم چشم دارد.

 

نصرت‌الله تاجيك:

عربستان فاقد ظرفيت لازم براي نقش‌آفريني احتمالي ميان ايران و امريكاست

نصرت‌الله تاجيك در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب ادعاي اخير سي‌ان‌ان مبني بر چرايي خواست پادشاهي جهت ميانجيگري آن هم در شرايطي كه تهران صراحتا اعلام كرده كه خواهان رايزني تحت فشار نيست، گفت: به باور من، ادعاي مطرح ‌شده در ياداشت سي‌ان‌ان درباره ميانجيگري عربستان بيشتر جنبه داستانسرايي دارد! علاوه بر اين نيز بعيد مي‌دانم سعودي‌ها چنين درخواستي داشته باشند و از نظر ايران نيز بعيد است كه عربستان ظرفيت لازم براي ايفاي نقش ميانجي را داشته باشد. خواست قبلي آنها اين بود كه در مذاكرات برجام حاضر باشند كه مورد مخالفت ايران قرار گرفت! و در اين يادداشت هم مجددا تاكيد شده عربستان خواهان يك صندلي در مذاكرات ايران و امريكاست! به باور تاجيك، در هر صورت، سطح روابط و ميزان اعتماد متقابل ميان دو كشور به حدي نيست كه چنين ظرفيت و فرضي را براي عربستان متصور شد. البته بايد تفاوت ميان «ميانجي» و «پيام‌‌رسان» را در نظر گرفت. ميانجيگري شرايط خاصي دارد؛ فرد يا كشوري كه در اين نقش ظاهر مي‌شود، بايد مورد اعتماد و نفوذ بر هر دو طرف باشد تا بتواند آنها را متقاعد كند كه به نقطه‌‌اي مشترك برسند؛ نقطه‌اي كه هر دو طرف احساس كنند به يك توافق «برد-برد» دست يافته‌‌اند. اما كسي كه صرفا پيام را منتقل مي‌كند، الزامي به داشتن اين ويژگي‌‌ها ندارد. گزارش شبكه سي‌ان‌ان صرفا يك ادعا تلقي مي‌شود. اما مساله مهم‌تر اين است كه چه كساني به طرح چنين ادعاهايي علاقه‌مند هستند؟! اين موضوع نياز به بررسي دقيق دارد كه آيا اين روايت، يك قرائت امريكايي است يا سعودي‌ها آن را مطرح كرده‌‌اند. به نظر نمي‌‌رسد كه ايران نفعي در چنين ماجرايي داشته باشد.اين ديپلمات پيشين در باب سفر امير قطر به ايران و قوت گرفتن فرضيه ادعايي در باب رقابت كشورهاي عربي جهت نقش‌آفريني احتمالي ميان تهران و واشنگتن نيز گفت: در خصوص سفر امير قطر اما، اين سفر ابعاد مختلفي دارد. مقامات ايراني، از جمله وزير امور خارجه و سخنگوي وزارت خارجه تاكيد كرده‌اند كه به ايران اطلاع داده نشده كه هدف از اين سفر، انتقال پيام خاصي بوده باشد. اما در واقعيت، بعيد است كه اين سفر صرفا به روابط دوجانبه مربوط شود. معمولا براي چنين ديدارهايي، برنامه‌ريزي رسمي و دستور كار مشخصي تعريف مي‌شود. در جريان سفر امير قطر به ايران، احتمالا موضوعات منطقه‌اي و بين‌المللي در ميان است؛ مسائلي نظير تحولات خاورميانه، سوريه و لبنان. حتي اگر او پيامي از سوي امريكا نياورده باشد، باز هم نمي‌توان اين سفر را جدا از بازگشت روند كنوني منطقه به ديپلماسي و افزايش وزن آن در تحولات جاري در نظر گرفت. به باور تاجيك در سطحي كلان‌تر، رقابت كشورها براي نقش‌‌آفريني ديپلماتيك و افزايش نفوذ خود در معادلات منطقه‌اي و جهاني، پديده‌اي قابل تامل است. قطر در اين زمينه، به ‌واسطه قدرت رسانه‌اي، ديپلماسي فعال و نقش‌‌آفريني در بازار انرژي، موقعيت خود را تقويت و تثبيت كرده است. اين كشور با استفاده از منابع مالي و ارتباطات گسترده با بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي مانند گروه‌هاي جهادي، طالبان و اخوان‌‌المسلمين توانسته است جايگاه خود را در تحولات منطقه، از جمله غزه، مستحكم كند.به باور اين كارشناس مسائل منطقه، كشورها همواره تلاش مي‌كنند از ظرفيت‌‌هاي موجود براي تثبيت موقعيت و افزايش قدرت خود بهره ببرند. قطر نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين كشور، به‌ويژه در موضوعاتي مانند صلح، ثبات و امنيت منطقه‌اي فعال بوده است. حتي در پرونده آتش‌‌بس در غزه، قطر نقش پررنگ‌تري نسبت به مصر ايفا كرده است. در نهايت، سفر امير قطر - صرف‌‌نظر از محتواي پيام احتمالي او - نشان‌دهنده تلاش براي تقويت ديپلماسي در منطقه است؛ تلاشي كه مي‌تواند در جهت كاهش تنش‌‌ها و جلوگيري از بي‌‌ثباتي بيشتر باشد. با توجه به شرايط حساس منطقه و تحولات اخير، از جمله مذاكرات مقامات روسي و امريكايي و نشست ‌ديپلماتيك آنها در عربستان، به نظر مي‌رسد كه هرگونه اقدامي در راستاي تقويت ديپلماسي منطقه‌اي، گامي سازنده و مثبت تلقي شود و مورد استقبال مردم منطقه نيز قرار مي‌گيرد. تاجيك در ادامه به سوال ديگر «اعتماد» در باب احتمال رقابت ميان كشورهاي عربي بالاخص قطر و عربستان (دو بازيگري كه از ديرباز اختلاف‌هايي داشتند) براي ايفاگري نقش ميانجيگر و برهم زدن فرآيند سنتي ميانجيگري توسط عمان گفت: رقابتي ميان كشورهاي عربي براي ايفاي نقش ميانجي بين ايران و امريكا وجود ندارد، زيرا هر يك از اين كشورها دغدغه‌ها و اولويت‌هاي خاص خود را دنبال مي‌كنند. حتي بعضي كشورها خيلي هم علاقه ندارند مشكلات ايران و امريكا حل شود! از اين منظر، عربستان نيز خود را در جايگاهي نمي‌‌بيند كه چنين نقشي را ايفا كند. مستقل از اينكه اين موضوع به نفع ايران باشد يا خير - كه شخصا معتقدم چنين نيست - اگر بحث رقابت عربستان در ميان باشد، بايد در نظر داشت كه در سطح كلان، قطر و عمان جايگاه برجسته‌تري در مسائل ميان ايران و امريكا دارند. از منظر تاريخي نيز چه پيش از انقلاب و چه پس از آن، عمان همواره نقشي كليدي در تسهيل ارتباطات ميان ايران و امريكا ايفا كرده است. اين پيشينه نشان مي‌دهد كه حفظ و ادامه اين روند منطقي خواهد بود. با اين ‌حال، نبايد از اين نكته غافل شد كه طرف مقابل نيز ترجيحات خاص خود را دارد. چه ‌بسا، دولت ترامپ برخلاف دولت بايدن ترجيح دهد كه قطر اين نقش را بر عهده بگيرد.به باور اين ديپلمات پيشين، كشورها با تقويت ديپلماسي، در راستاي هنجارهاي بين‌المللي گام برمي‌دارند و به صلح، ثبات و امنيت جهاني كمك كرده و در واقع براي خود يك ارزش افزوده ايجاد مي‌كنند. اين امر نه‌تنها جايگاه ديپلماتيك و سياسي آنها را ارتقا مي‌‌بخشد، بلكه منافع مادي نيز به همراه دارد و براي آنها يك برندينگ محسوب مي‌شود. از منظر تاجيك، كشوري كه به عنوان بازيگري متعهد به هنجارهاي بين‌المللي، به ‌ويژه در حوزه صلح و امنيت شناخته شود، مي‌تواند در معادلات جهاني نقشي اثرگذار ايفا كند. اين كشورها معمولا مورد اعتماد جامعه بين‌المللي قرار مي‌گيرند و به عنوان بازيگران قابل اتكا در ديپلماسي شناخته مي‌شوند. كشورهايي كه در زمينه ميانجيگري، انتقال پيام و تسهيل گفت‌وگوها بين طرف‌‌هاي مختلف فعال هستند، در حقيقت اين رويكرد براي آنها «سرمايه اجتماعي» محسوب مي‌شوند. اين نقش به آنها امكان مي‌دهد كه نه ‌تنها در حل‌‌وفصل بحران‌ها مشاركت داشته باشند، بلكه در بلندمدت نيز جايگاه سياسي و استراتژيك خود را در نظام بين‌المللي و سازمان‌هاي جهاني و منطقه‌اي و بالطبع در مديريت جهاني تثبيت كنند. اين تحليلگر در ادامه خاطرنشان كرد: كشوري كه وارد فرآيند ميانجيگري مي‌شود، حتي در صورت عدم موفقيت، ضرر خاصي متحمل نخواهد شد. ورود يك كشور به ديپلماسي نيز مي‌تواند در مسير صلح و ثبات منطقه‌اي و جهاني ارزش‌‌آفرين باشد. چنين اقداماتي نه ‌تنها در سطح بين‌المللي، بلكه حتي در داخل كشور نيز مي‌تواند پيامدهاي مثبتي داشته باشد. براي نمونه، سفر اخير امير قطر به ايران، هر چند مستقيما يك تحول اقتصادي ايجاد نكرد، اما تا حدي توانست از التهابات اقتصادي كشور بكاهد و اميدي نسبي براي عدم وقوع جنگ، در جامعه ايجاد كند. اين سفر در شرايطي كه روابط ايران و امريكا پس از تحليف ترامپ با بحران‌هاي متعدد مواجه شد، عاملي تعديل‌كننده محسوب مي‌شود و مي‌تواند به كاهش نگراني‌هاي عمومي كمك كند. با اين حال، ديپلماسي نبايد صرفا يك ابزار موقت تلقي شود؛ بلكه بايد جايگاه واقعي خود را در سياستگذاري كلان كشور بازيابد. به باور اين ديپلمات پيشين، پس از روي كار آمدن ترامپ و اعمال سياست‌هاي تهاجمي او، به‌ويژه در قبال ايران، فضاي مذاكراتي به‌ شدت تحت تاثير قرار گرفت و حتي مفهوم مذاكره كه هسته اصلي ديپلماسي است در داخل كشور دچار نوعي لوث‌‌شدگي و افراط در مواجهه و سپهر عمومي شد. اين روند، در حالي كه نيازمند تحليل و برنامه‌ريزي دقيق است، بيش از حد به سطح عمومي كشيده شد و جنبه هيجاني پيدا كرد. به باور من با توجه به ويژگي‌‌هاي فردي ترامپ و رويكرد خاص او نسبت به اسراييل و ايران، ديپلماسي عمومي در برابر چنين سياستي كارساز نبود. در چنين شرايطي، ضروري است كه مباحث ديپلماتيك به شكل تخصصي‌‌تر و در چارچوب نهادهاي دانشگاهي و انديشكده‌ها بررسي شوند. بايد سناريوسازي‌هاي دقيق انجام شود و سياستگذاران با دقت و تدبير به تدوين راهبردهاي مناسب بپردازند. مهم‌ترين عامل براي پيشرفت كشور، گفت‌وگو و تصميم‌گيري بر مبناي تحليل‌هاي كارشناسي و مبتني بر اعتماد است. سياستمداران بايد با تكيه بر اصول ديپلماتيك، مسائل را عميق‌تر بشكافند، دغدغه‌ها و اولويت‌ها را مشخص كنند و به يك مسير منطقي و كارآمد در عرصه سياست خارجي دست يابند. به دليل سلسله تحولات خاورميانه در پيچ تاريخي خطرناكي قرار گرفته‌ايم و اشتباه محاسبه و برآورد نادرست و ارسال سيگنال ضعف مي‌تواند به وخامت بيشتر اوضاع ختم شود! اعتماد به سياستمداران و كنار گذاشتن هيجانات اجتماعي شرط عقل سياسي و بستر رسيدن به شرايطي بهتر و ماندگار در تامين منافع و مصالح ملي است.

 

آريا‌برزن محمدي:

كشورهاي عربي به دنبال نقش‌آفريني ايران براي مهار اسراييل هستند

آريابرزن محمدي، تحليلگر مسائل جهان عرب در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد و در پاسخ به پرسشي درباره ارزيابي ادعاهاي مطرح ‌شده مبني بر تمايل ادعايي برخي دولت‌هاي عربي بالاخص عربستان براي ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن گفت: اگرچه درباره نيت عربستان براي ميانجيگري تنها به ادعاي سي‌ان‌ان اشاره شده، اما در مورد قطر اين تمايل به‌ صورت آشكار از سوي سخنگوي وزارت خارجه اين كشور اعلام شده است. در اين زمينه، پيش از هر چيز بايد به تفاوت ديدگاه‌هاي اين دو كشور همسايه جنوبي در خصوص ميانجيگري ميان ايران و امريكا پرداخت. به باور من، ميانجيگري قطر براي منافع ايران مفيدتر از ميانجيگري عربستان است، چراكه دغدغه اصلي رياض جلوگيري از تغيير دكترين هسته‌اي ايران است و اين كشور فراتر از آن، منفعتي در تقويت اقتصاد و نقش منطقه‌اي تهران براي خود در نظر نمي‌گيرد. ايران همچنان در صدر فهرست تهديدهاي امنيتي عربستان قرار دارد. به همين دليل، پس از توافق آشتي در پكن، رياض حتي يك دلار نيز در ايران سرمايه‌گذاري نكرد و در موضوع ميدان نفتي آرش - كه ميان ايران و كويت مشترك است - موضعي خصمانه عليه تهران اتخاذ كرد. به باور اين تحليلگر مسائل جهان عرب: عربستان مي‌خواهد ايران قدرتمند شود، اما در عين حال خواهان پيشرفت برنامه هسته‌اي ايران نيست. بنابراين دامنه ميانجيگري رياض صرفا به اطمينان يافتن از عدم تغيير دكترين هسته‌اي ايران در جهت نظامي محدود مي‌شود. اين تحليلگر مسائل خاورميانه در ادامه گفت‌وگوي خود خاطرنشان گفت: تمايل قطر براي ميانجيگري ميان ايران و امريكا، تفاوت‌هاي اساسي با رويكرد عربستان دارد. قطر به عنوان كشوري كوچك در منطقه خليج‌فارس ترجيح مي‌دهد كه توازن قوا ميان ايران و عربستان حفظ شود. در چنين شرايطي، كشورهايي نظير قطر و عمان از استقلال عمل بيشتري برخوردار خواهند بود. اما اگر اين توازن به نفع عربستان برهم بخورد، دوحه احساس خواهد كرد كه حاكميتش تحت‌الشعاع قدرت رياض قرار مي‌گيرد.محمدي همچنين با اشاره به تجربه محاصره قطر توسط عربستان در سال ۲۰۱۷ به «اعتماد» گفت: دوحه اين رويداد را هرگز فراموش نخواهد كرد. از اين رو، بهترين سناريو براي قطر، حفظ موازنه قدرت ميان تهران و رياض است، چراكه تغيير اين توازن به نفع دوحه نيست.به باور محمدي: قطر در حال حاضر به عنوان ميانجي در بحران غزه ايفاي نقش مي‌كند و توانسته است روابط ديپلماتيك موثري با تيم سياست خارجي دوران رياست‌جمهوري دونالد ترامپ برقرار كند. اين تعاملات، تجربيات ارزشمندي را در زمينه مذاكره و ميانجيگري در اختيار قطر قرار داده و جايگاه اين كشور را در ديپلماسي منطقه‌اي تقويت كرده است. همين مساله، ظرفيت قطر را براي ايفاي نقشي موثرتر در كاهش تنش ميان ايران و امريكا افزايش مي‌دهد.

اين تحليلگر مسائل جهان عرب در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» خاطرنشان كرد: با اين حال، از ديدگاه قطر، نزديكي بيش از حد ايران و عربستان مطلوب نيست، زيرا چنين وضعيتي مي‌تواند نقش كشورهاي كوچك را در معادلات منطقه‌اي كمرنگ كند. از اين رو، هرچند دوحه اطمينان دارد كه رياض روابط خود با تهران را به سطحي استراتژيك نخواهد رساند، ترجيح مي‌دهد ابتكار عمل در زمينه ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن را خود به دست گيرد. محمدي در بخش ديگري از اين گفت‌وگو تصريح كرد: نكته حايز اهميت درباره تمايل پايتخت‌هاي عربي به ميانجيگري ميان ايران و امريكا اين است كه اين كشورها به‌ تدريج دريافته‌اند كه همزمان با تغيير پويايي محور مقاومت در منطقه، امريكا و اسراييل سياست‌هايي به ‌شدت تهاجمي را درباره غزه اتخاذ كرده‌اند. اين اقدامات، فشار سنگيني را بر كشورهاي عربي وارد كرده است تا مانع از آن شود كه آينده غزه و به‌طور كلي مساله فلسطين مطابق خواسته‌هاي تل‌آويو رقم بخورد.به باور محمدي با اين حال، كشورهاي عربي به‌ مرور در حال درك اين واقعيت هستند كه محور مقاومت تا چه اندازه مانع زياده‌خواهي‌هاي اسراييل شده بود و اكنون كه اين محور تحت ‌تاثير تحولات اخير منطقه‌اي قرار گرفته، اسراييل تا چه حد جسورتر شده است. به حدي كه براي عربستان خط و نشان مي‌كشد و نتانياهو با صراحت اعلام مي‌كند كه رياض بايد مردم غزه را در مرزهاي خود بپذيرد.

بنابراين برخي كشورهاي عربي اكنون متوجه شده‌اند كه سياست ترامپ در نهايت مي‌تواند زمينه‌ساز هژموني اسراييل در منطقه شود. از اين رو، ممكن است اين كشورها به ‌تدريج به گزينه‌هايي متمايل شوند كه نقش ايران در مهار زياده‌خواهي‌هاي اسراييل حفظ شود. محمدي در پاسخ به پرسش ديگر «اعتماد» درباره اينكه آيا تمايل كشورهاي عربي به ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن مي‌تواند به رقابت فزاينده‌اي ميان آنها منجر شود، گفت: فرضيه رقابت دولت‌هاي عربي براي ايفاي نقش ميانجيگري چندان با واقعيت‌ها همخواني ندارد. آنچه شاهد آن هستيم، رويكردهاي متفاوت اين كشورها بر اساس ادراك تهديد و برداشت آنها از معادلات منطقه‌اي است. از اين رو، ميانجيگري عربستان صرفا بر مساله هسته‌اي ايران متمركز است، در حالي كه قطر ديدگاهي فراتر از اين دارد و هدف آن حفظ ثبات و توازن منطقه‌اي ميان ايران و عربستان است.اين كارشناس مسائل خاورميانه در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره امتيازات احتمالي در روند ميانجيگري خاطرنشان كرد: در صورتي كه عربستان در ميانجيگري ميان روسيه و امريكا و همچنين ميان ايران و امريكا موفق عمل كند، اين دستاوردها موجب خواهد شد كه رياض به قدرت بلامنازع ديپلماتيك منطقه بدل شود. اين امر جايگاه بين‌المللي محمد بن سلمان را بهبود بخشيده و ارتقا خواهد داد. علاوه بر اين، رياض ممكن است در جهت منافع ژئوپليتيكي خود، مذاكراتي با تهران درباره موضوعاتي نظير يمن، لبنان و عراق را مدنظر قرار دهد. به باور محمدي، در خصوص قطر و امتيازاتي كه اين كشور در روند ميانجيگري مدنظر دارد، بايد به اين نكته اشاره كرد كه دوحه در پياده‌سازي ديپلماسي ميانجيگرانه خود دو اولويت كليدي را دنبال مي‌كند: نخست، جلوگيري از يكه‌‌تازي عربستان در منظومه قدرت خليج‌فارس و حفظ موازنه منطقه‌اي به نفع بازيگران كوچك‌تر؛ دوم، حفاظت از حاكميت ملي قطر در برابر خطر احتمالي سلطه‌جويي رياض، به‌ويژه در شرايطي كه فشارهاي ژئوپليتيك عليه ايران ممكن است در آينده فضاي مانور كشورهاي كوچك خليج‌فارس را به عنوان بازيگران موازنه‌گر محدود كند. افزون بر اين، قطر با بهره‌گيري از روابط ويژه با تهران تلاش مي‌كند تا در صورت لغو تحريم‌ها، پيشگام سرمايه‌گذاري در بازار ايران شود و جايگاهي استراتژيك در اقتصاد پساتحريمي ايران كسب كند. محمدي اما در مورد سناريوهاي محتمل در صورت موفقيت يا شكست ميانجيگري‌هاي ادعايي قطر و عربستان به «اعتماد» گفت: يك سناريوي محتمل افزايش تنش‌هاست. تداوم بن‌بست در مذاكرات ممكن است به تشديد تقابل ايران و امريكا منجر شود. سناريوي محتمل ديگر تغيير مواضع امريكاست. احتمال دارد كه كاخ سفيد تحت فشار داخلي و بين‌المللي از مواضع راديكال فعلي خود عقب‌نشيني كند و فضايي براي آغاز دور جديدي از مذاكرات در آينده فراهم شود. به باور اين تحليلگر مسائل جهان عرب، اما شكست ابتكارات فعلي مي‌تواند به ظهور بازيگران جديدي در عرصه ديپلماسي و ميانجيگري ميان ايران و امريكا منتهي شود يا اينكه بازيگران فعلي با دستوركار جديد و متفاوت دوباره براي ميانجيگري تلاش كنند.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز