
حراج تهران هر روز مشکوکتر از دیروز
مهر ماه امسال بیست و یکمین حراج تهران برگزار شد. مثل هر سال یا دعوا بر سر آثار آغداشلو بود یا سپهری. اگر دعوا میخواست زیادی بالا بگیرد، آثار کلانتری و تناولی هم وارد میدان میشدند. حراج که برگزار میشد، چند ساعت بعد روزنامهها و خبرگزاریها سؤالهایشان را قطار میکردند که نکند پشت این ارقام حول حراج تهران، پولشویی صورت بگیرد.
با این حال پس از هر بار چرخیدن چوب حراج تهران، برگزارکنندگان هرگونه پولشویی را تکذیب میکردند و افکار عمومی که از این ماجرا قانع نمیشدند، اخبار را داغتر و شبهههای بیشتری را طرح میکردند.
ما در این روایت به هیچ عنوان قصد نداریم به دوستان حراجی اتهامی وارد کنیم، بالاخره حراج تهران هرچقدر هم اطرافش شبهاتی مطرح شود، باز هم چرخه گردش مالی را رونقی بخشیده و کموبیش رزقی را بر سر سفره نقاشان و هنرمندان میبرد، اما جمعه این هفته اتفاقی افتاد که بیش از هر دوره دیگر این مراسم، صدای حواشی را بلند کرد.
جمعه 26 بهمن ماه، فردی ناشناس، 224 میلیارد و 400 میلیون ریال برابر با 22 میلیارد و 440 میلیون تومان پول داد و اثری را خرید که رد پای صاحب اثرش را میشود در کتابهای تاریخ بچههای دبیرستانی پیدا کرد. تابلو برای رضا عباسی است؛ نقاش عصر صفوی و نماینده اصلی هنر اصفهان. هنوز وقتی در بازار اصفهان سراغ نقاشهای کهنهکار را میگیرید در پستوها و انباریها روی بوم و پارچه و چوب، از آثار رضا عباسی گرتهبرداری میشود.
به تهران هم که بیایید، موزه رضا عباسی را حوالی سید خندان میتوانید پیدا کنید. جایی که چند نمونه از نگارگریها و خوشنویسیهای رضا عباسی و شاگردانش به نمایش عمومی درآمده و مخاطبان برای دیدن آن باید هزینه ورود به موزه را پرداخت کنند.
اگر از تهران هم خارج شویم و به آمریکا برویم در مؤسسه هنر دیترویت میشود چند اثرش را دید. اصلاً چرا اینقدر دور برویم، در موزه کتابخانه فرانسه چند اثر دیگر از این هنرمند دیده میشود. یکی از آثار حاضر در آن موزه، تابلو پرتره دختر جوانی است که با انگشتانش میشمرد یا به قول فرانسویها Portrait d'une jeune fille assise comptant sur ses doigts، آنطور که حراجی تهران در سایت خود نوشته این تابلوی در فرانسه با اثر فروخته شده در حراجی تهران، پرتره یک نفر است. زنی که به نظر میرسد از خاندان اشرافی است و تابلوی پرتره او در حالت نشسته، تنها 22 میلیارد تومان به فروش میرسد. زنی که چهرهاش نه تنها در نگارخانههای ایران و فرانسه بلکه در مؤسسه هنر دیترویت هم دیده میشود.
پرتره زن، سهگانه است؟!
تابلوی زنی که به آینه نگاه میکند، انگار نقش چهره همان زنی است که پرترهاش در موزه کتابخانه ملی فرانسه نگهداری میشود و در تهران پرتره دیگری از او به فروش میرسد اما یک ابهام بزرگ بین این سه اثر وجود دارد. پرتره «زنی که به آینه نگه میکند» در سال 1037 قمری به اتمام رسیده و تابلوی زنی که با انگشتانش میشمرد – بر اساس اطلاعاتی که کتابخانه ملی فرانسه داده- مربوط به حدود 1035 تا 1036 قمری است.
آنطور که در اطلاعات موزه ملی فرانسه و همین طور چند منبع تاریخ هنر صفوی نوشته شده، مانند کتاب شیلا کنبی، The golden age of persian art (عصر طلایی هنر ایرانی) تاریخ وفات رضا عباسی را سال 1044 اعلام میکند و حتی در موزه فرانسه هم تاریخ درگذشت رضا عباسی سال 1635 میلادی برابر با همان 1044 هجری قمری اعلام شده.
اما نکته عجیب این ماجرا کجاست؟ تابلویی که در حراج تهران فروخته شده رویش مرقوم شده «به اتمام رسید- سنه 1049» یعنی تابلو در 5 سال پس از مرگ رضا عباسی تمام شده! چطور ممکن است، یک نقاشی 5 سال پس از فوت یک نقاش کشیده شده و امضای رضا عباسی یعنی «رقم ذره بیمقدار کمینه رضاء عباسی» هم پای آنزده شده باشد؟
مژده مخلصی در یادداشتی اختصاصی برای کانال تلگرامی مطالعات هنر اسلامی، به نکاتی درباره این اثر اشاره میکند که ابهامها را درباره اصالت اثر افزایش میدهد: «دستخط نوشته با دستخط رضا (عباسی) همخوانی ندارد.
در کتیبه افزون بر زمان، مکان آفرینش ذکر شده است؛ آنچه در کتیبههای رضا بدعت محسوب میشود. رضا کتیبههای خود را با «هو» آغاز میکرد و با عدد «۵» به پایان میبرد. در این کتیبه «هو» دیده نمیشود و «۵» به جای آن نشسته است. رضا همواره رقم را، که عهدهدارِ ثبتنام هنرمند است، پس از کتیبه میآورد و هیچگاه این دو را تفکیک نمیکرد.
ضمناً رقم او عبارت متشخص و متعینِ «رقم کمینه رضا عباسی» است، در یک سطر و به صورت پیوسته، بدون هیچ واژه افزوده یا کاستهای. رقم این اثر با شیوه رضا سازگار نیست: «ذره بیمقدار» به عبارت افزوده شده و واژه «رقم» از مابقی عبارت جدا افتاده است. از رقم و کتیبه که بگذریم، ویژگیهای صوری نقاشی نیز با آثار رضا همساز نیستند.
در یکهصورتهای این نقاش بزرگ مکتب اصفهان، انسان در پیشگاه تصویر ترسیم شده است و بر کل صفحه چیرگی دارد. درواقع این انسان است که بیشتر صفحه را به خود اختصاص داده و عناصر پسزمینه، در صورت وجود، به تبعیت از او به صفحه افزوده شدهاند؛ ویژگیهایی که در اثر مورد بحث دیده نمیشوند. رضا در ترسیم اعضای بدن، بهویژه دستها، استاد بود، اما دست چپ پیکره حاضر در تصویر به بدن او تعلق ندارد و عضوی اضافی به نظر میرسد. رنگگزینی اثر و عناصر پسزمینه نیز سنخیتی با شیوه رضا ندارند و بر مردود بودن این انتساب گواهی میدهند.»
ماجرا تنها یک تابلو نیست
حدود 9 اثر بالای 100 سال در حراجی تهران به فروش گذاشته شدند (بدون در نظر گرفتن تذهیبها و قالیهای بالای 100 سال قدمت) که بخشی از آنها به عصر صفوی و برخی دیگر به دوران قاجار برمیگردد. در قیاس با حراجیهای قبلی، این حراجی بیشترین تعداد آثار بالای 100 سال قدمت را در خود جای داده که در نوع خود عجیب است.
چطور شده که ناگهان حدود 9 اثر نقاشی بالای 100 سال و درمجموع بیش از 15 اثر بالای 100 سال به حراجی امسال آمدند و برخی از آنها قیمتهایی رویشان گذاشته شده که نسبت به آثار معاصر، قیمت پایینتری برایشان درج شده است.
به عنوان مثال اثر معین مصور، شاگرد رضا عباسی با قدمت حدود 300 سال، 5 میلیارد تومان قیمت میخورد و تابلوی دیو آبی ژازه تباتبایی با قیمت 7 میلیارد و 700 میلیون تومان به فروش میرسد. اثری که گفته میشود با قیمت دو میلیارد و 900 میلیون تومان قیمتگذاری شده و حین حراج به 7 میلیارد تومان میرسد.
این طور که به نظر میرسد، حراجی تهران برای پاسخ به سؤالات مردم و اهالی رسانه نیاز به چیزی بیش از یک بیانیه دارد. بیانیههایی که در آنها اولین سؤالی که باید به آن پاسخ بدهند این است که بالاخره پرتره دختر نشسته را چه کسی خریده و قرار است به کجا ببرد؟