
شکنجه وحشتناک دختر ۹ ساله توسط نامادری در سنندج + عکس
طی هفته گذشته تصویر وحشتناک و دلخراشی از یک کودک در فضای مجازی منتشر شد؛ دختربچهای با چشمانی کبود و قرمز رنگ حین باز کردن اینستاگرام نمایان میشد. دختری که او را «آنیلا ساعدی» ۹ ساله ساکن سنندج معرفی میکردند. انتشار تصویر به فشار و اصرار همسایهها گرفته شده بود. پیگیریهای «اعتماد» حاکی از آن است که خانواده این کودک که در محله فقیرنشین عباسآباد سنندج زندگی میکنند و آنیلا نه تنها اینبار بلکه این چندمین بار بوده که توسط مادر خواندهاش مورد ضرب و شتم و آزار قرار میگیرد. کودکی که بارها با کبودی در بدن و سر و صورت به مدرسه رفته و پرسنل مدرسه هم متوجه و پیگیر موضوع شده بودند. ۲۳ بهمن ماه جاری، «حسین رسولی» مدیرکل بهزیستی استان کردستان در مورد این خبر گفته است: «در حال حاضر شرایط کودک و خانه مساعد است. اقدامات بعدی بهزیستی استان پیگیری وضعیت کودک است و شرایط را رصد خواهیم کرد. اگر شرایط خانه، مساعد باشد، خانه پدر بهترین مکان برای کودک است و اگر شرایط خانه برای کودک نامساعد بود، بهزیستی مداخله میکند و کودک را تحویل میگیرد. در حال حاضر نامادری آنیلا در خانه حضور ندارد و برای زایمان در بیمارستان بهسر میبرد و پدر او اعلام کرده است که نامادری را از خانه اخراج کرده است و دیگر اجازه بازگشت او را به خانه نمیدهد. پدر آنیلا در کنارش است و سازمان بهزیستی در ادامه، پرونده کودک را پیگیری و شرایط را بررسی میکند و اگر شرایط خانه دوباره نامساعد بود، کودک به بهزیستی ارجاع داده میشود. پدر از این شرایط بسیار ناراحت است و اعلام کرده اجازه بازگشت نامادری را پس از ترخیص از بیمارستان نمیدهد.» او در ادامه عنوان کرده است: «براساس شرایط فعلی پدر کاملا از کودک حمایت میکند و شرایط مساعد است و حال کودک هم خوب است. به گفته پدر کودک، نامادری به گونهای کودک را مورد ضرب و شتم قرار داده و تهدید کرده که حق ندارد به پدرش چیزی بگوید و بسیار بیشتر بچه را به خودش وابسته کرده تا پدر متوجه نشود. در پی تماس بیمارستان بعثت سنندج با اورژانس اجتماعی بهزیستی مبنی بر مشاهده مورد مشکوک به کودک آزاری، همکاران اورژانس اجتماعی وارد عمل شدند و بررسیهای لازم انجام گرفت. در ابتدا پدر این کودک منکر هرگونه آزار و اذیت کودک میشد و نامادری او عنوان میکرد این دختربچه در مدرسه دچار حادثه شده است. چند روز بعد از ترخیص کودک از بیمارستان، این کودک به خاطر کتککاری و آزار و اذیت نامادریاش جای کبودی روی گردن او کاملا مشهود بود. برای بار دوم توسط پدر به بیمارستان منتقل شد. اینبار پدرش مجبور شد به همراه پسر ۱۵ سالهاش (برادر دختربچه) به آزار و اذیت این دختربچه توسط نامادریاش اعتراف کنند.» بنابر اعلام سازمان بهزیستی، کودک آزاری در کشور در صدر گزارشات اورژانس اجتماعی قرار دارد و این نشان از وضعیت وخیم در خانوادهها دارد.
اظهارات عمه آنیلا
عمه آنیلا در مورد این حادثه به «اعتماد» میگوید: «برادرم یک فرزند پسر ۱۵ ساله دارد و یک دختر. آنیلا فرزند دوم است و ۹ سال دارد. سه سال پیش مادرشان فوت میکند و برادرم با این خانم ازدواج میکند. این خانم اصلا نمیگذاشت ما به خانه برادرم برویم و آنها را ببینیم. برادرم هر از گاهی میدید روی بدن آنیلا جای زخم است. وقتی هم از این خانم میپرسید چی شده این خانم یا میگفت در مدرسه با بچهها دعواش شده یا در مدرسه زمین خورده است.»
او در ادامه به سوالات دیگر «اعتماد» پاسخ میدهد.
در این مدت چرا آنیلا یا برادر بزرگتر او به پدرشان حرفی نزده بودند؟
این خانم برادر آنیلا را کتک نمیزد و تا وقتی که برادرم به خانه نمیرفته، نمیگذاشته پسر او هم وارد خانه شود. یعنی هربار برای راه ندادن برادر آنیلا به خانه بهانه میآورده و فقط خودش و آنیلا داخل خانه بودهاند.
پس جریان شکنجه آنیلا تازگی ندارد و این خانم از زمانی که همسر برادر شما شده این دختر را آزار میداده؟
آنیلا تازه ترسش ریخته و برای ما توضیح میدهد که این خانم چگونه او را کتک میزده و چطور به او غذا میداده است. آنیلا به پدرش گفته زمانی که تو خانه نبودی این زن نان و رب جلوی من گذاشته و گفته باید اینها را قورت بدهی. آنیلا گفته وقتی تمایلی به خوردن نان و رب نشان نداده این زن با گوشتکوب دو، سه بار به سرش ضربه زده است. حتی با سیم شارژ چند بار به بدن او زده است. سری آخر هم با دست گلوی آنیلا را فشرده طوری که بچه داشته خفه میشده. بعد به آنیلا گفته اگر پدرت به خانه آمد و از این موضوع کلامی به او گفتی باز هم میزنمت. این زن به آنیلا میگفته به برادر و پدرت نباید حرفی بزنی. آنیلا حتی در مدرسه جرات نکرده دهانش را باز کند و کلامی بگوید. پدر آنیلا تعریف میکند هر بار به خانه میآمده آنیلا به سمت اتاق خوابش فرار میکرده است.
پدر آنیلا چطور متوجه میشود دخترش شکنجه شده است؟
روزی که این خانم با گوشتکوب به سر آنیلا ضربه زده و پایین چشم آنیلا کبود شده برادرم نمیدانسته چه اتفاقی افتاده است. این خانم هم به آنیلا گفته موهایت را روی صورتت بینداز تا پدرت متوجه کبودی زیر چشمهایت نشود. پدر آنیلا وقتی متوجه شده دخترش موهایش را روی صورتش انداخته به او گفته چرا موهایت را روی صورتت انداختی! موهایت را کنار بزن ببینم چه شده؟! برادرم بعد از کنار زدن موهای آنیلا متوجه کبودی زیر چشمهای او شده، اما این خانم سریع گفته آنیلا داخل مدرسه زمین خورده است.
پدر آنیلا در واکنش به صحبتهای این خانم چه کار کرده است؟
آنیلا را سریع به بیمارستان رسانده است. کادر درمان از پدر آنیلا سوال پرسیده که چرا این اتفاق افتاده! پدر آنیلا هم گفته همسرم تعریف کرده آنیلا داخل مدرسه زمین خورده است. کادر درمان سریع با مدیر مدرسه آنیلا تماس گرفته و از او خواسته به بیمارستان برود. مدیر مدرسه به کادر درمان توضیح داده که چنین اتفاقی داخل مدرسه رخ نداده و برای اطمینان فیلم دوربینهای مداربسته مدرسه را میتوانند بررسی کنند. بعد از صحبتهای مدیر مدرسه، کادر درمان به بهزیستی خبر داده و تعدادی از افراد از سوی بهزیستی به بیمارستان مراجعه کردهاند. این خانم با تمام این احوال باز منکر همه چیز شده است و در نهایت آنیلا را به خانه بردهاند. وقتی به خانه بازگشتهاند، این خانم به پدر آنیلا گفته من آنیلا را به حمام میبرم. او آنیلا را به حمام برده و آب جوش روی بدن آنیلا ریخته و با دست گلوی او را فشرده و آنیلا را تهدید کرده که نباید به هیچکس حرفی بزند. آنیلا از حمام که بیرون آمده بیحال روی زمین افتاده است. برادرم دوباره او را به بیمارستان رسانده. اینبار همسایهها به من هم خبر میدهند و من هم به بیمارستان میروم. همسایهها در این مدت متوجه سر و صداهایی از داخل خانه برادرم شده بودند و وقتی من به بیمارستان رسیدم توضیحات همسایهها را برای کادر درمان تعریف کردم.
آیا از این خانم شکایت کردهاید؟
در بیمارستان به پلیس اطلاع دادیم و وقتی ماموران به بیمارستان آمدند ما از این خانم شکایت و او را راهی خانه پدرش کردیم.
در حال حاضر وضع جسمی و روحی آنیلا چطور است؟
خیلی خوشحال است. از وقتی این خانم رفته با همه صحبت میکند. حتی تمام اتفاقاتی که در این مدت برایش افتاده را برایمان توضیح داده است.