![قیمت دلار امروز سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ / دلار دنده معکوس کشید!](/files/fa/news/1403/11/23/476386_371.jpg)
رویگردانی از انرژی سبز
کشورمان با وجود برخورداری از ذخایر عظیم نفت و گاز، در سالهای اخیر به یکی از کانونهای بحران انرژی تبدیل شده و توان برنامهریزی نهتنها بلندمدت که میانمدت را هم از دست داده است. ایران با داشتن حدود 33 تریلیون مترمکعب ذخایر گازی، در مجموع حدود 17 درصد از ذخایر اثباتشده گاز طبیعی در جهان را در اختیار دارد، اما امروز بیش از ۳۰۰ میلیون مترمکعب ناترازی گاز در کشور وجود دارد و البته تا ۱۵ سال آینده این میزان ناترازی حداقل دو برابر خواهد شد.
در نتیجه این ناترازیها در حاملهای انرژی مانند گاز، برق و بنزین، نهتنها زندگی روزمره مردم را مختل کرده، بلکه زنگ خطر را برای امنیت اقتصادی کشور به صدا درآوردهاند. در ادامه وضعیت انرژی ایران را با معیارهای جهانی مقایسه کرده و راهکارهای استراتژیک مبتنی بر موقعیت ژئوپلیتیک کشور ارائه میشود.
وضعیت انرژی ایران در مقایسه با جهان
۱. ناترازی گاز طبیعی: در سال ۱۴۰۱، کسری گاز در اوج مصرف به ۳۱۵ میلیون مترمکعب در روز رسید که حتی با کاهش دما در ۱۴۰۲، همچنان به ۲۸۰ میلیون مترمکعب رسید. اما در سال جاری این ناترازی به حدود ۳۵۰ میلیون مترمکعب رسیده و فرایند گازرسانی نیروگاهها با اختلال جدی مواجه شده است. این رقم در مقایسه با کشورهای اروپایی که با مدیریت مصرف و ذخیرهسازی، بحرانهای مشابه را مهار کردهاند، نشاندهنده ضعف ساختاری است و اکنون کشور در شرایطی است که بدون اصلاح ساختار حاکمیتی انرژی در وزارتخانههای نفت و نیرو در سمت تولید و البته در سمت مصرف نیز با اصلاح الگوی مصرف وابسته به وزارتخانههای صمت و راه و شهرسازی، امکان برونرفت از مسائل جاری را ندارد. ذکر این نکته ضروری است که قوانین حوزه انرژی در کشور بسیار ناکارآمد است و همان قوانین ناکارآمد نیز به درستی اجرا نمیشود. جای تأسف دارد که برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران در حوزه انرژی مطلقا منطبق بر نیازهای انرژی کشور نبوده و منابع دیده نشده است. اما بپردازیم به وضعیت تولید نفت در کشور و جایگاهی که در دنیا داریم:
۲.تولید نفت و جایگاه بینالمللی: ایران در نوامبر ۱۴۰۳ روزانه ۳.۳۲۳ میلیون بشکه نفت تولید کرده و جایگاه سوم اوپک و هشتم جهان را دارد. بااینحال، آژانس بینالمللی انرژی (IEA) تولید ایران را ۳.۴ میلیون بشکه اعلام میکند که نشاندهنده اختلاف در آمار و احتمالا ظرفیتهای استفادهنشده است. شاید ریشه این امر را باید در نقش دلالهای نفتی جستوجو کرد.
۳. شدت مصرف انرژی: ایران با شدت انرژی حداقل چهار برابر انگلستان و حداقل دو برابر میانگین جهانی، در رده کشورهای پرمصرف قرار دارد. این رقم نشان میدهد هر واحد تولید ناخالص داخلی، انرژی بسیار بیشتری نسبت به استانداردهای جهانی مصرف میکند. بهطوری که ما با چهاردهم درصد شاخص GDP که تقریبا جزء آخرین کشورها هستیم، رتبه چهارم مصرف انرژی در دنیا را داریم.
۴. انرژیهای تجدیدپذیر: سهم انرژیهای تجدیدپذیر در ایران کمتر از ۱.۵ درصد است. سازمان ناکارآمدی در وزارت نیرو مثل «ساتبا»، طی سه سال تنها صد مگاوات انرژی تجدیدپذیر به چرخه اقتصاد انرژی کشور وارد کرده که این از علائم مهم ضعف ساختاری است. درحالیکه سهم انرژی تجدیدپذیر در دنیا و میانگین جهانی ۱۷.۵ درصد است، حتی استانهای پیشرو مانند قزوین و کرمان نیز در مجموع کمتر از ۳۰۰ مگاوات ظرفیت نصبشده دارند. اما چالشهای کلیدی که در سالهای اخیر، بهخصوص پس از سال ۹۰ با آن مواجه بودهایم، شامل موارد زیر است:
مدیریت ناکارآمد: بیبرنامگی در ذخیرهسازی سوخت، عدم نوسازی نیروگاهها (با راندمان ۳۳ درصد به اعتقاد اینجانب، علیرغم اینکه آمار رسمی در این مورد چیز دیگری میگوید و ادعای ۳۹درصدی مطرح شده است، در مقابل متوسط ۶۰ درصد جهانی) و اتکای بیش از حد به سوختهای فسیلی و مصرف این سوخت با راندمان بسیار پایین که گفته شد. متأسفانه راندمان پایین ما هم در سمت تولید و هم در سمت مصرف، کشور و اقتصاد انرژی را فلج کرده است و دو متهم بزرگ بدمصرفی ما و شدت مصرف انرژی بالا در ایران، وزارتخانههای صمت و راه و شهرسازی هستند؛ چراکه باعث شدهاند در حوزه مسکونی و نیاز مصرف خانگی و همینطور در حوزه صنایع و تولیدکنندگان، با یک درصد جمعیت دنیا، بیش از شش درصد منابع گازی مصرف شود و این در حالی است که در حوزه برق نیز اوضاع بهتر از این نیست و سالانه در کشور بیش از ۴۰۰ تراوات ساعت انرژی برق تقریبا رایگان صرف میشود که نسبت به تولید کل در دنیا تقریبا دو برابر است.
تحریمها و کمبود سرمایه: صنعت نفت برای بازسازی نیازمند ۱۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است، اما تحریمها و ضعف جذب فناوری، این روند را مختل کرده است. صنعت برق نیز در کشور به بیش از ۶۰ میلیارد دلار منابع مالی جهت توسعه پایدار نیاز دارد.
رشد مصرف بیرویه: مصرف برق سالانه هفت درصد رشد دارد؛ درحالیکه ظرفیت تولید پاسخگوی این نیاز نیست و یک نکته نگرانکننده دیگر که در پیشبینی توسعه تولید و شبکه مدنظر متولیان است، این است که رشد انرژی را در نظر میگیرند، درصورتیکه ضریب بار در کشور هرساله رو به کاهش است و معنای آن اختلاف معنادار متوسط مصرف بار با پیک مصرف است و بالطبع اگر در توسعه و پیشبینی توسعه لحاظ نشود، ناترازیها روزافزون خواهد شد.
راهکارهای استراتژیک
۱. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر با تکیه بر موقعیت جغرافیایی: ایران با ۳۰۰ روز آفتابی سالانه، پتانسیل تبدیل به قطب انرژی خورشیدی در خاورمیانه را دارد. سرمایهگذاری در نیروگاههای خورشیدی و بادی (بهویژه در استانهای کویری) نهتنها ناترازی را کاهش میدهد، بلکه امکان صادرات برق به کشورهای همسایه را فراهم میکند. البته این را نیز باید در نظر گرفت که توسعه انرژی تجدیدپذیر را نباید بهعنوان بستر تأمین پایدار در نظر گرفت؛ چراکه بهشدت وابسته به شرایط آبوهوایی است و ضرورت دارد توسعه همزمان واحدهای نیروگاهی حرارتی از محل ارتقای راندمان نیروگاههای سیکل ترکیبی مدنظر باشد و انرژی تجدیدپذیر را صرفا برای تنوع سبد انرژی مدنظر قرار دهیم.
۲. اصلاح قیمت انرژی و بهرهوری: واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی به کاهش مصرف و جذب سرمایهگذاری کمک میکند. بهبود راندمان نیروگاهها از طریق نوسازی فناوری میتواند مصرف گاز را تا ۴۰ درصد کاهش دهد.
۳. بهرهگیری از موقعیت ژئوپلیتیک: تبدیل بنادر جنوبی (مانند چابهار و سواحل مکران که اخیرا مدنظر دولت نیز بوده است) به مراکز صادرات انرژی و همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای مرکزی برای ایجاد کریدورهای انرژی. استفاده از دیپلماسی انرژی برای جذب سرمایهگذاری خارجی در پروژههای مشترک نفتی و گازی
۴. توسعه دریانوردی و اقتصاد دریامحور: سرمایهگذاری در زیرساختهای بندری و کشتیرانی برای کاهش هزینههای ترانزیت انرژی. ایجاد صنایع پاییندستی در مناطق ساحلی (مانند پتروشیمی و پالایشگاه) به منظور ارزشافزوده و اشتغالزایی
۵. تقویت همکاری بینالمللی و فناوری: مشارکت با سازمانهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی برای دسترسی به فناوریهای نوین. استفاده از مکانیسمهای مالی بینالمللی (مانند صندوق سبز اقلیم) برای پروژههای کمکربن.
در مجموع باید گفت ایران در آستانه یک چرخه معیوب انرژی قرار دارد که تنها با اتخاذ راهکارهای بلندمدت، مبتنی بر شفافیت، فناوری و دیپلماسی فعال امکان حل آن هست. مسئولان باید بهجای سیاستگذاریهای کوتاهمدت و عوامفریبانه، به سمت تحول ساختاری در مدیریت انرژی حرکت کنند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، اصلاح قیمتها و بهرهگیری از موقعیت ژئوپلیتیک، نهتنها بحران کنونی را مهار میکند، بلکه ایران را به یک بازیگر کلیدی در بازار انرژی جهانی تبدیل خواهد کرد.
ضمن اینکه باید گفت مشکل اصلی و عمده ناترازی انرژی در کشور، به ساختار و قوانین برمیگردد و راه اصلاح هر دو از مجلس میگذرد.