تحزب در كشور ما با مشكلات و نابسامانيهاي عديدهيي مواجه است. يك دليل مهم اين است كه بخشي از جريانات سياسي كه به تدريج در طول سه دهه گذشته شكل گرفته و تقويت شدهاند تحزب را در راستاي منافع خود نميدانند چراكه در فضاهاي تاريك و خاكستري فعاليت ميكنند و به همين دليل آمادگي فعاليت در فضاي شفاف را ندارند و فعاليتهايشان از رانتهاي گسترده اقتصادي و سياسي برخوردار است و شفاف شدن وضعيت فعاليتهاي آنان به معناي قطع شدن اين رانتهاست. مشكل ديگر احزاب به مسائل ساختاري و قانوني برميگردد چراكه اقتضائات تحزب در كشور براي مراجع قانونگذاري مشخص نشده است و به همين دليل هرگز شرايطي فراهم نشده است كه روند فعاليتهاي سياسي و انتخاباتي از نظر ساختاري با تحزب عجين شود.
اين در حالي است كه نظام جمهوري اسلامي ايران مبتني بر راي مردم بدون نقض جايگاه احزاب است. امروزه احزاب واقعي پيوند عميق و وسيعي با فرآيند فعاليتهاي انتخاباتي در كشورها دارند و نميتوان شاهد بود كه يك رقابت انتخاباتي بدون فعاليتهاي حزبي رخ بدهد. با اين وجود و با توجه به اهميت احزاب، در كشور ما هيچ وقت شاهد نبودهايم كه اجازه تصويب قانوني براي افزايش فعاليت احزاب داده شده باشد و همواره احزاب در كشور ما به جاي ايفاي نقشهاي مهم، به ايفاي نقشهاي حاشيهيي پرداختهاند و به همين دليل بوده است كه احزاب اعتماد به نفس خود را در اين سالها از دست دادهاند و هيچ گاه يك هويت واقعي نداشتهاند.
از سوي ديگر هيچ گاه هم بسترهاي لازم براي پيدا كردن اعتماد به نفس احزاب فراهم نشده است و در همين راستا احزاب هر روز روند انفعاليتري پيدا ميكنند. يكي ديگر از دلايل وضعيت نابسامان تحزب در كشور نيز، تشكيل فضاهاي امنيتي بوده است كه همين موضوع احزاب را بيش از گذشته در محاق فرو برده است. اين روزها بحث تشكيل جبهه واحد هم در جريانهاي اصلاحطلب و هم در جريان اصولگرا شنيده ميشودكه البته تشكيل اين جبهه در جريانات سياسي همواره جنبه فصلي و مقطعي داشته است. اين در حالي است كه تشكيل جبهه موضوعيتي ندارد و آنچه كه موضوعيت دارد احزاب واقعي هستند.
ما بيش از آنكه نيازمند تشكيل جبهه باشيم نياز داريم كه چند حزب فراگير در كشور تشكيل شود كه هر كدام از آنها يكي از طبقات اجتماعي و خواستههاي آنان را مديريت كنند اما جبهه واحد جرياني است كه تشكيل آن جنبه فرعي دارد و اصولا در برخي از موقعيتهاي زماني متناسب با نيازها و شرايط مطرح ميشود و احزاب مختلف با توجه به همين نيازها با يكديگر ائتلاف، همفكري و براي رسيدن به يك هدف واحد با يكديگر تلاش ميكنند اما بايد تاكيد كرد كه تشكيل جبهه واحد حلال مشكلات تحزب در كشور نيست و تنها در برخي از موارد كه نياز ميشود مثل شرايط انتخاباتي، دو جريان اصلي كشور در جهت ايجاد يك جبهه واحد تلاش ميكنند تا نيروهاي پراكنده خود را در يك مسير جمع كرده و براي رسيدن به يك هدف واحد همافزايي كنند.
سال گذشته شاهد بوديم كه اصلاحطلبان به صورت موفقي جبهه واحد تشكيل دادند كه تا امروز هم همان جبهه تداوم پيدا كرده است و اصلاحطلبان با همان ائتلاف سال گذشته خود نشان دادند كه از گذشته درس گرفتهاند و منافع ملي را در اولويت قرار ميدهند كه اصولگرايان هم بايد از اين حركت اصلاحطلبان درس بگيرند. در نتيجه تشكيل جبهه واحد ميان اصلاحطلبان از همان سال گذشته و انتخابات رياستجمهوري، شروع شده و تا به امروز نيز ادامه پيدا كرده است.