آیا اتحاد ترامپ و نتانیاهو جهان را به سمت آشوب میبرد؟
بازگشت ترامپ به قدرت و همپیمانی مجدد او با نتانیاهو، میتواند خاورمیانه را به سوی تنشهای شدیدتر سوق دهد. سیاستهای ترامپ، از حمایت بیقید و شرط از اسرائیل تا بیتوجهی به حقوق فلسطینیها، نهتنها شکافهای داخلی اسرائیل را عمیقتر کرده، بلکه موجب خشم گسترده در جوامع عربی و بیثباتی منطقهای شده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایستآی، هرکسی که تصور میکرد دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده میتواند کلید صلح پایدار در خاورمیانه باشد، کافی است نگاهی به تحولات اخیر در کرانه باختری اشغالی بیندازد. تصاویر منتشرشده از آزادسازی گروگانهای اسرائیلی در غزه، جامعه اسرائیل را که ماهها تحت تأثیر روایتهای پیروزی کامل قرار داشت، شوکه کرد. این تصاویر، گروههای مسلح حماس را در حال حفاظت از کاروان صلیب سرخ حامل سه گروگان اسرائیلی به تصویر کشید؛ صحنهای که تعادل روانی افکار عمومی اسرائیل را برهم زد. در پی این تحولات، ارتش اسرائیل با شدت هرچه بیشتر شهر جنین را هدف حملات هوایی قرار داده است. این خشونت، بازتابی از ۱۵ ماه درگیری بیوقفه در منطقهای است که در آن هر روز بر عمق بحران افزوده میشود.
قدرتنمایی حماس در دل ویرانههای غزه
«یسرائیل فرای» (Israel Frey)، روزنامهنگار سرشناس اسرائیلی، درباره تحولات اخیر میگوید: «پس از بیش از یک سال که جامعه اسرائیل با روایتهای اغراقآمیز از پیروزی و انتقامگیری تغذیه شده بود، اکنون تصاویری از غزه میبیند که جنگجویان حماس با تجهیزات و خودروهای نظامی در دل ویرانهها حضوری قدرتمند دارند.»
حملات سنگین به اردوگاههای پناهجویان در کرانه باختری که به نظر میرسد از مدتها پیش طراحی شده بود، اکنون به شکلی زمانبندیشده اجرا میشود که پیامدهای سیاسی داخلی نیز داشته باشد. یکی از این پیامدها، حفظ موقعیت «بتسلئیل اسموتریچ»، وزیر تندروی دارایی اسرائیل در کابینه است. اسموتریچ که عملاً مسئول امور کرانه باختری است، تهدید کرده بود در صورت آتشبس در غزه از سمت خود استعفا خواهد داد. با این حال، او نهتنها در کابینه باقی ماند، بلکه امتیازات بیشتری نیز کسب کرد؛ از جمله وعدهای برای پاکسازی و تغییرات اساسی در رهبری ارتش اسرائیل.
اگر تصور میکنید که ژنرال «هرتزی هالوی» (Herzi Halevi)، فرمانده مستعفی ارتش اسرائیل، به دلیل اقداماتش در غزه ممکن است در آینده هدف حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی قرار گیرد، باید توجه بیشتری به جانشین او داشت؛ چرا که نقشی سرنوشتساز در ادامه یا تغییر این مسیر خواهد داشت. همزمان با حمله شهرکنشینان اسرائیلی به شهر فلسطینی و لغو تحریمهای اعمالشده علیه گروههای شبهنظامی خشونتطلب توسط دونالد ترامپ، این گمان تقویت شد که اسرائیل شاید به طور موقت عملیات خود را در غزه متوقف کرده باشد، اما در عوض جهنمی تازه در کرانه باختری به راه انداخته است. این رویدادها سوال مهمی را مطرح میکند: آیا سیاستهای ترامپ در صورت بازگشت به قدرت از هماکنون شکل گرفته و ما شاهد نمایشی اولیه از آن هستیم؟
انتقال جمعیت غزه به اندونزی؛ ایدهای جنجالی یا غیرواقعگرایانه؟
دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ با مجموعهای از اقدامات جنجالی همراه بود که تاثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی و امنیتی خاورمیانه گذاشت. ترامپ با بهرسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان اشغالی، نهتنها قواعد بینالمللی را نادیده گرفت، بلکه زمینه افزایش تنشها و احتمال درگیریهای جدید در منطقه را فراهم کرد. او همچنین از پیمانهای ابراهیم برای به حاشیه راندن مسئله فلسطین استفاده کرد و با انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی، موجی از تنشهای منطقهای را ایجاد کرد.
اما چشمانداز دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، بهویژه با انتصاب شخصیتهایی با دیدگاههای افراطی در مناصب کلیدی، نگرانیها را درباره تشدید تنشها در خاورمیانه افزایش داده است. انتصاب «مایک هاکبی» بهعنوان سفیر آمریکا که وجود ملت فلسطین را آشکارا انکار کرده، همراه با اظهارات «پیت هگست»، وزیر دفاع پیشنهادی ترامپ که از تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد سوم حمایت کرده، نشاندهنده تغییر سیاست آمریکا به سوی رویکردی افراطگرایانهتر است. از سوی دیگر، پیشنهاد جنجالی «استیو ویتکاف» برای انتقال جمعیت غزه به اندونزی، نهتنها غیرواقعگرایانه است، بلکه به پیچیدگی بحران انسانی در این منطقه افزوده است.
دونالد ترامپ نیز بارها نشان داده که برای سرنوشت میلیونها فلسطینی کمترین اهمیتی قائل نیست. او و دامادش، «جرد کوشنر» به غزه صرفاً بهعنوان یک فرصت تجاری نگاه میکنند؛ نه منطقهای گرفتار بحران انسانی. ترامپ در اظهاراتی بیاحساس و سطحی گفته است: «کارهای فوقالعادهای میتوان در غزه انجام داد.» این نگاه تجاری، درد و رنج مردم غزه را بهکلی نادیده میگیرد.
نگاه ترامپ به کشورهای عربی کاملاً معاملهمحور است. حمایت او از عربستان سعودی تا زمانی ادامه دارد که «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی سرمایههایی کلان به آمریکا منتقل کند. ترامپ آشکارا گفته که اولین سفر خارجیاش به ریاض به دلیل قرارداد ۴۵۰ میلیارد دلاری سعودیها برای خرید محصولات آمریکایی بوده است. او حتی با طعنه گفت: «اگر عربستان ۵۰۰ میلیارد دلار دیگر هم خرج کند، مشکلی نیست.» حالا پرسش اصلی این است: آیا ترامپ با سیاستهای تند و بیتوجه به مسائل حقوق بشری، میتواند دوباره مهرهای ایدهآل برای نتانیاهو باشد؟ و آیا هدف اصلی نتانیاهو، یعنی جلوگیری از تشکیل دولت فلسطینی، با اتحاد دوباره این دو محقق خواهد شد؟
پاسخ به این سؤال ساده نیست، اما شواهد نشان میدهد که رابطه ترامپ و اسرائیل در حال تقویت است؛ رابطهای که اکنون بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر صهیونیسم مذهبی قرار دارد. برخلاف سال ۲۰۱۷، این جریان دیگر در حاشیه نیست و به مرکز قدرت اسرائیل رسیده است. کنترل کامل کرانه باختری، مدیریت پلیس مرزی، نفوذ در ارتش و فشار بر دستگاه قضایی از دستاوردهای مهم آن است. صهیونیسم مذهبی امروز نهتنها بر سیاست داخلی اسرائیل، بلکه بر روابط خارجی این کشور نیز اثر گذاشته و حتی یک رئیسجمهور دموکرات را به سازش وادار کرده است.
جنگ غزه باری سنگین بر جامعه و دولت اسرائیل
بازگشت ترامپ به قدرت انتظاراتی برای وفاداری کامل او به اسرائیل ایجاد کرده است، اما شرایط جهانی و منطقهای از سال ۲۰۱۷ تاکنون تغییر کرده است. ترامپ و نتانیاهو دیگر نمیتوانند ادعا کنند که کنترل کامل بر سیاست منطقهای دارند. اسرائیلی که بدون محدودیت عمل کند، میتواند به منبع بیثباتی بیشتری در خاورمیانه تبدیل شود. این بیثباتی، همانطور که در دوران بایدن هزینههایی برای آمریکا به همراه داشت، ممکن است در دوره ترامپ نیز مشکلات جدی ایجاد کند. منطقهای آشفته نهتنها منافع آمریکا را تهدید میکند، بلکه میتواند سیاستهای ترامپ را نیز با شکست مواجه سازد.
نتانیاهو شاید از دیدار کوتاه خود با «استیو ویتکاف» بهعنوان فرصتی برای پذیرش آتشبسی استفاده کرده باشد که امکان اجرایش در ژوئیه گذشته وجود داشت. بااینحال، تصمیم او بیشتر تحت تأثیر عوامل داخلی قرار گرفته است. نظرسنجیها در نگاه اول متناقض به نظر میرسند: ۶۲ درصد اسرائیلیها باور دارند هیچ غیرنظامی بیگناهی در غزه وجود ندارد، اما ۶۰ تا ۷۰ درصد خواهان پایان جنگ هستند. این تناقض ناشی از نبود همدلی با فلسطینیها است. خستگی اسرائیلیها از جنگ، نه بهخاطر همدردی با قربانیان، بلکه به دلیل هزینههایی است که خود متحمل شدهاند: کشته شدن سربازان، افزایش مجروحان، خسارتهای اقتصادی و اختلال در سبک زندگی راحت و غربگرایانهای که نسل کنونی اسرائیلیها آن را حق مسلم خود میدانند.
«مرون رپاپورت» (Meron Rapoport)، تحلیلگر اسرائیلی تأکید دارد که جنگ غزه اکنون به باری سنگین برای دولت، ارتش و کل جامعه اسرائیل تبدیل شده است. جامعه اسرائیل نیز بیش از هر زمان دیگری دچار شکاف شده است. اعتراضهای مداوم خانوادههای گروگانها فشار زیادی بر دولت وارد کرده؛ دولتی که ادعا میکرد تنها از طریق نظامی میتوان گروگانها را زنده بازگرداند، اما شواهد خلاف آن را نشان داده است.
نتانیاهو و فروپاشی تشکیلات فلسطین؛ خاورمیانه در آستانه آشوب
در تاریخ جنگهای اسرائیل، هرگز تا این حد مخالفتهای داخلی با جنگ دیده نشده است. حتی آتشبس در لبنان هم نتوانست فشار بر نتانیاهو را کاهش دهد و بهجای آن، این فشارها را بیشتر کرد. نتانیاهو که در میانه دوره نخستوزیریاش قرار دارد، بهخوبی میداند ادامه این وضعیت میتواند به شکست سنگینی در انتخابات بعدی منجر شود. او اکنون باید علاوه بر مسئولیت حملات ۷ اکتبر، پاسخگوی کشته شدن بیش از ۴۰۰ سرباز و هزاران مجروح باشد؛ تلفات سنگینی که پرسشهای جدی به دنبال دارد: این همه قربانی برای چه هدفی بوده است، وقتی حماس همچنان در غزه پابرجاست؟ اما سؤال بزرگتر این است: اگر اسرائیلیها از جنگ خسته شدهاند، چرا دولت نتانیاهو جنگی جدید را در کرانه باختری آغاز کرده و قلمرو بیشتری از سوریه را اشغال کرده است؟
دلیل اصلی این اقدامات، تحلیل دقیق نتانیاهو از محدوده تحمل واشنگتن است. توقف جنگ غزه بهدست ترامپ صرفاً برای بازگرداندن گروگانهای اسرائیلی بوده و پس از آن، اسرائیل آزادی عمل بیشتری برای اقدامات خود در غزه یا کرانه باختری خواهد داشت. ترامپ در واکنش به سوالی درباره آتشبس، بهصراحت گفت: «این جنگ ما نیست، جنگ آنهاست. من مطمئن نیستم، اما فکر میکنم طرف مقابل بسیار ضعیف شده است.»
دلیل دوم اقدامات نتانیاهو، حملات نظامی در کرانه باختری و جایگزینی «هرتزی هالوی»، بخشی از امتیازاتی است که او برای جلب رضایت «بتسلئیل اسموتریچ» پرداخت کرده است. اسموتریچ بهصراحت اعلام کرده که تغییر رهبران ارشد نظامی برای ازسرگیری جنگ در غزه ضروری است. در همین حال، تیم ترامپ نیز با عملیات کرانه باختری هماهنگ شده و هدفشان تخریب اردوگاههای پناهندگان و آمادهسازی برای الحاق بخشهایی از این منطقه است. «الیز استفانیک»، گزینه ترامپ برای سمت سفیر آمریکا در سازمان ملل نیز معتقد است که اسرائیل طبق کتاب مقدس بر «یهودا و سامره» (نام عبری کرانه باختری) حاکمیت دارد و فلسطینیان حقی مساوی ندارند.
بااینحال، محدود کردن اهداف نتانیاهو به این مسائل سادهانگارانه است. او بهخوبی آگاه است که حملاتش در جنین نهتنها این شهر بلکه کل تشکیلات خودگردان فلسطین را در آستانه فروپاشی قرار میدهد؛ تشکیلاتی که دیگر نمیتواند نقش بازوی نظامی اسرائیل را در تخریب جنین، طولکرم و نابلس ایفا کند. احتمالاً، همانطور که در انتفاضه دوم رخ داد، تعداد بیشتری از نیروهای مسلح این تشکیلات، بهویژه از نیروهای امنیت پیشگیرانه، به صف مقاومت خواهند پیوست و این روند به بیثباتی بیشتری منجر خواهد شد.
اسرائیل نهتنها حمایت نسل جدید یهودیان آمریکایی را به دلیل خشونت در غزه از دست داده، بلکه روابط خود با کشورهای منطقه را نیز تضعیف کرده است. این کشورها که پیشتر مسئله فلسطین را به حاشیه رانده و بر اولویتهای اقتصادی و سیاسی تمرکز کرده بودند، اکنون شاهد تغییرات اساسی در رویکردشان هستند.
نسل جدیدی از رهبران عربستان سعودی و امارات که پیشتر بیتوجه به مسئله فلسطین بودند، پس از ویرانی غزه دیگر نمیتوانند این موضوع را نادیده بگیرند. اسرائیل در حالی که به پیروزی در راهبرد بیاعتنایی کشورهای عربی نزدیک بود، بار دیگر نشان داد که درک درستی از جوامع عربی اطراف خود ندارد. جنگ غزه خشم بیسابقهای در میان اعراب ایجاد کرده و نسلی از آنها را به اعتراض و فعالیت واداشته است؛ وضعیتی که در هیچ جنگ پیشین اسرائیل دیده نشده بود.
ادامه سیاستهای اسرائیل در کرانه باختری میتواند میلیونها فلسطینی و اردنی را به سمت رادیکالیسم سوق دهد و امنیت نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه را تهدید کند. «ایمن صفدی»، وزیر خارجه اردن، بارها هشدار داده که اقدامات اسرائیل ممکن است کل منطقه را بیثبات کند. در صورت فروپاشی اردن، این بیثباتی به سایر کشورهای منطقه و حتی به حضور نظامی آمریکا سرایت خواهد کرد و آمریکا را بیش از پیش درگیر در این منازعات خواهد ساخت. در حالی که دولت ترامپ همچنان منطقه را صرفاً از دریچه منافع اسرائیل میبیند، این نگاه به شدیدترین حد خود رسیده است. چنین نگرشی که سیاستها را به بنبست رسانده، نهتنها به درگیریهای آینده دامن میزند، بلکه آن تصویر ضدجنگی که ترامپ زمانی از خود ارائه داده بود، اکنون به خاطرهای دور تبدیل کرده است.