به جای تمرکز بر انتقال؛ به تمرکززدایی از پایتخت بپردازیم
عضو سابق شورای شهر تهران با اشاره به موضوعات مطرح شده درباره انتقال پایتخت و گمانهزنی درباره انتخاب مکران به عنوان پایتخت، گفت: حتی با فرض اینکه امروز یک مطالعه تأیید شده در دسترس داشته باشیم، به نظر میرسد که با توجه به انبوه چالشها، ناترازیها و بحرانهایی که کشور با آنها مواجه است، زمان این انتقال فراهم نیست. بنابراین، مناسبتر خواهد بود که بهجای تمرکز بر انتقال پایتخت، به تدریج به بحث تمرکززدایی از پایتخت بپردازیم.
به گزارش گروه شهرنوشت «توسعه ایرانی»، مدتی است که بحث انتقال پایتخت از سوی اعضای دولت چهاردهم به ویژه سخنگوی دولت مطرح شده است. بعد از اعلام این موضوع از سوی فاطمه مهاجرانی، قائم پناه، معاون اجرایی رئیسجمهور در مصاحبه کوتاهی این موضوع را صرفا طرح یک ایده خواند و اعلام کرد در حال حاضر قرار است تمام جوانب آن مورد بررسی قرار بگیرد. در حالی که این موضوع از سوی کارشناسان با نقدهای بسیاری مواجه شده است، سخنگوی دولت در گفتگویی اعلام کرد که موضوع انتقال قطعی پایتخت به مکران بر مبنای برداشتهای اشتباه از صحبتهای او صورت گرفته است. وی اعلام کرد: «من نگفتم پایتخت به مکران خواهد رفت؛ بلکه گفتم دو شورا تشکیل شده است که یکی برای احصای مشکلات پایتخت فعلی است و یکی هم برای بررسی قوتهایی که اقتصاد دریامحور مشخصاً در مکران دارد؛ نتیجه این سخنان این نیست که پایتخت به مکران خواهد رفت.»
وی ادامه داد: «معنای این سخنان یعنی مطالعهای در حال انجام است و پیشتر هم گفتم که آماده شنیدن نظرات کارشناسی دانشگاهیان و خبرگان و نخبگان در این زمینه هستیم.در عینحال پایتخت فعلی و استان تهران، ظرفیتهای زیستی محدود دارد؛ از جمله موضوع آب و وضعیت رشتهکوههای البرز که واقعاً دیگر جایی ندارد و در برخی نقاط تا ارتفاع کوه نیز خانه ساخته شده است.»
براساس اعلام سخنگوی دولت «موضوع انتقال پایتخت یک موضوع قدیمی است و حدود ۳۰ سال است که درباره آن کار میشود.»
موضوع انتقال پایتخت مختص دولت پزشکیان نیست
حسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب که پیش از این در دولتهای مختلف عهدهدار مسئولیت بوده است در گفت وگو با «توسعه ایرانی» درباره موضوعات و گمانهزنیهایی که درخصوص طرح انتقال پایتخت به ویژه انتقال پایتخت به مکران مطرح میشود،گفت: موضوع انتقال پایتخت بحث امروز و مختص به دولت پزشکیان نیست.
وی ادامه داد: این ایده تقریبا در تمامی دولتها مطرح بوده و حتی لایحهای از سوی دولتهای گذشته به مجلس ارائه شده که اصل جابهجایی پایتخت را تصویب کرده است. همچنین، یک الی دو شورا برحسب آن قانون برای عملیاتی کردن این ایده تعیین شده و فعال است.
وی ادامه داد: به طور طبیعی این ایده متاثر از مبانی مشخص، همچنین موانع و محدودیتهای خاص خود است. آنچه مسلم است، رشد غیرمتوازن تهران، چه به معنای شهر تهران و چه به معنای مجموعه شهری تهران بزرگ که از گرمسار تا قزوین و قم را دربرمیگیرد، شرایطی را به وجود آورده است که امکان پاسخگویی محیط زیست به این سطح از تمرکز فعالیت و جمعیت در این نقطه جغرافیایی عملاً وجود ندارد.
این عضو سابق شورای شهر تهران گفت: محدودیت آب یکی از مهمترین این محدودیتهاست. طبعاً در شرایط فعلی، در حالی که بخش قابلتوجهی از حقآبههای رودهای اطراف تهران، نظیر رود کرج و سد ماملو، طالقان، برای تأمین آب شرب این مجموعه شهری مورد استفاده قرار میگیرد. با این وجود، بیش از نیمی از آب تهران از منابع زیرزمینی تأمین میشود که فاقد کیفیت بهداشتی است.
رسولی تاکید کرد: علاوه بر محدودیت آب، که یکی از مبانی و چرایی این ایده است، بحث آلودگی هوا نیز یکی دیگر از متغیرهای مؤثر بر دوام این ایده به شمار میآید. متعاقب این وضعیت در شرایط کنونی، تهدید فرونشست زمین و همچنین وقوع احتمالی زلزله نیز از جمله ضرورتهای مطرح در این زمینه محسوب میشود. بنابراین، توجیهات پیشگفته برای ضرورت انجام این مهم قابل طرح است.
تهران تنها منطقه جغرافیایی با مشکل کمبود آب نیست
وی ادامه داد: درعین حال، موانع و محدودیتهایی نیز متوجه این طرح است. بهعنوان مثال، تهران تنها حوزه جغرافیایی نیست که با کمبود آب و مشکلات مرتبط مواجه است. امروز از نیمه ایران به سمت شرق و جنوب اگر در نظر بگیریم شهرهای بزرگ دیگری مانند مشهد و اصفهان و سایر شهرهای کشور نیز درگیر این معضلات هستند. در واقع، تنها بخشهایی از مناطق شمال و شمالغرب کشور تاحدودی کمتر تحت تأثیر بحران بیآبی قرار دارند.
مکانیابی از محدودیتهای همیشگی انتقال پایتخت بوده است
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: به فرض پذیرش ضرورت جابهجایی، مکانیابی جدید همواره یکی از موانع و محدودیتهای موجود بوده است. در دولت مرحومهاشمی رفسنجانی، نقاطی به این منظور در نظر گرفته شد، اما پس از انجام مطالعات دقیق و ظرفیتسنجی بر مبنای سرزمین، نتایج حاصله قابل قبول نبود. امروز، رئیسجمهور این بحث را مجدداً بهعنوان یک ضرورت ملی در دستور کار خود قرار داده و عمدتاً بر محور مسئله آب، از یک نقطه در منتهی الیه جنوب شرق ایران منطقه چابهار و سواحل جنوب بهعنوان مکان مناسب یاد کرده است.
رسولی خاطرنشان کرد: البته در این منطقه، محدودههای مختلفی قابل طرح است. ما در جنوب، از بندر چابهار و نقطه صفر مشترک مرزی با پاکستان، یعنی بندر گوادر پاکستان، تا خرمشهر، بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر ساحل مرزی داریم. مناطقی نظیر استانهای بوشهر، هرمزگان و خوزستان نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. با این حال، هنوز پاسخ مشخصی از سوی کارشناسان حامی این مکانیابی ارائه نشده است که چرا مکران بهعنوان گزینه انتخاب شده است و چرا بوشهر، بندرعباس، بندر جاسک، بندر امام یا آبادان و خوزستان مد نظر نیستند.
اگر پایتخت در مکران باشد و فردی بخواهد به هر دلیلی از جلفا در استان آذربایجان غربی به منطقه مکران (چابهار) سفر کند، باید مسافتی بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر را طی کند. سؤال اصلی این است که آیا این نقطه غیر مرکزی، برای ایفای نقش مرکزیت و پایتخت کشور مناسب است یا خیر؟
وی با اشاره به گمانهزنی درباره منطقه مکران به عنوان پایتخت ادامه داد: علاوه بر اینکه هنوز مکانیابی مشخصی صورت نگرفته است، به فرض اینکه نقطه مذکور مورد تأیید قرار گیرد، این سؤال مطرح میشود که آیا این نقطه میتواند خارج از گرانیگاه کشور و مرکزیت فعلی، که اصفهان است، قرار گیرد. از نظر جغرافیایی، نقطهای که از اکناف و اطراف کشور، با طی مسافت حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر، امکان مراجعه به آن فراهم باشد، در نظر گرفته میشود. در حالی که در منطقه مکران، که در منتهیالیه جنوب شرقی کشور واقع شده، این مسافت به بیش از دو برابر برای برخی از نقاط افزایش مییابد. بهعنوان مثال، اگر پایتخت در مکران باشد و فردی بخواهد به هر دلیلی از جلفا در استان آذربایجان غربی به منطقه مکران (چابهار) سفر کند، باید مسافتی بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر را طی کند. سؤال اصلی این است که آیا این نقطه غیر مرکزی، مناسب برای ایفای نقش مرکزیت و پایتخت کشور است یا خیر؟
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: در گذشته، قبل از توسعه فناوریهای دفاعی و نظامی، متغیرهای دفاعی و امنیتی نیز مطرح بودند، اما امروزه با توجه به توسعه فناوری جنگ، این موارد کمتر مورد توجه قرار میگیرند. چراکه تهدیدات نظامی امروز، برخلاف دهههای گذشته، ناشی از جغرافیا نیست و فناوریهای جدید اجازه میدهند که از فاصلههای دو تا سه هزار کیلومتری روی هوا، اهداف مختلف در هر کشوری، از جمله ایران، ردیابی شوند.
باتوجه به اوضاع عمومی ایران، انتقال پایتخت تحققپذیری کمی دارد
رسولی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره اینکه آیا این انتقال صرفا انتقال پایتخت سیاسی و اداری است یا پایتخت اقتصادی یا شامل هر دو میشود، گفت: نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که آیا با این انتقال، هم مرکزیت اقتصادی و هم مرکزیت سیاسی و اداری در نظر گرفته خواهد شد؟ بهعلاوه، آیا قرار است تمرکز جمعیت نیز مانند امروز در آن نقطه ساماندهی شود. اینها سوالات کلیدی هستند که باید مشاوران متخصص به آنها پاسخ دهند. با توجه به شناختی که از اوضاع عمومی ایران دارم، به نظر میرسد امکانپذیری این انتقال، تحققپذیری کمی خواهد داشت و اینکه بخواهیم پایتخت سیاسی خود را منتقل و پایتخت اقتصادی را همچنان حفظ کنیم، باری از دوش محدودیتهای محیط زیستی، بهویژه مسائل آب، آلودگی هوا، فرونشست زمین و تهدیدات زلزله کاهش نخواهد یافت.
وی ادامه داد: بنابراین، به نظر میرسد که هر ایدهای در خصوص انتقال پایتخت مطرح باشد باید بهطور نسبی شامل هر دو بخش باشد، یعنی علاوه بر انتقال پایتخت سیاسی و اداری، باید به جابهجایی تمرکز جمعیت نیز توجه شود. موضوع دیگری که در این زمینه قابل طرح است، علاوه بر بحث مکانیابی و لحاظ داشتن تمام متغیرهای این موضوع ملی و تاریخی، منابع مالی لازم برای انجام این اقدام ملی و تاریخی باید مد نظر قرار گیرد. این موضوع صرفاً متوجه دولت و نظام حکمرانی است، اما برای بخش خصوصی نیز در تمامی ابعاد، مسئله تأمین منابع این جابهجایی از اهمیت بالایی برخوردار است.
عضو سابق شورای شهر تهران: بهجای تمرکز بر انتقال پایتخت، به تدریج به بحث تمرکززدایی از پایتخت بپردازیم. بهعنوان مثال، فرض کنید ۱۵ هزار ساختمان اداری متعلق به نهادها و بنگاههایی وجود دارد که حوزه فعالیتشان تهران نیست، اما در این شهر قرار دارند. اختیارات این نهادها در دست دولت است و میتواند اقداماتی را در جهت تمرکززدایی از پایتخت در کوتاهمدت انجام دهد
از مشاوران خبره جهانی بهره بگیریم
این عضو سابق شورای شهر تهران خاطرنشان کرد: در دهه ۵۰، زمانی که فرانسویها طرح توسعه سواحل جنوب ایران را بررسی کردند و این طرح به تصویب دولت قبل از انقلاب رسید، در حقیقت راهبردی کارشناسی ارائه شده بود که بارگذاری صنایع سنگین و صنایع آببر، نظیر صنایع کانی فلزی، فولاد و آلومینیوم، باید در نوار ۲۰۰۰ کیلومتری جنوب ایران احداث میشد. در این راستا، ظرفیتی برای سکونت ۲۵ میلیون نفر در این سواحل طی یک افق ۳۰ساله پیشبینی شده بود. متأسفانه، در آن زمان و سالهای بعد، نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه شاهد توسعه این واحدهای بزرگ صنعتی در نقاطی مانند اصفهان بودیم که امروز از نظر کمبود آب و فرونشست زمین، به نظر میرسد بحران بیشتری نسبت به تهران را تجربه میکند.
رسولی تاکید کرد: بهطور خلاصه، این جابهجایی برای هر دو بخش خصوصی و دولت یک مسئله بسیار مهم است، بهخصوص اگر قرار باشد هر دو پایتخت کشور منتقل شوند. به نظر میرسد پاسخ به این سوالات، در کنار طرح دیگری که رئیسجمهور در پی آن هستند و بر اساس تأکید مقام رهبری، یعنی پیگیری طرحهای توسعه دریا محور، ضرورت دارد. دولت بهتر است که این دو مقوله را بهطور همزمان در نظر بگیرد و با نگاهی واقعبینانه، به ظرفیتهای مطالعاتی و مشاورهای داخلی بسنده نکند و در این راستا، شجاعت به خرج داده و اقدام به برگزاری یک مناقصه بینالمللی کند تا از مشاوران خبره جهانی دعوت بهعمل آورد تا این دو هدف و ایده را بهصورت دقیق و با بهرهگیری از تجارب جهانی مورد بررسی و مطالعه قرار دهند و نتایج آن را اعلام کنند.
وی ادامه داد: برخی در تبیین این موضوع دچار شتابزدگی شدهاند. بهویژه، سخنگوی دولت به نظر میرسد بهطور شتابزدهای وارد این موضوع شده و این امر را بهعنوان یک راهبرد قطعی اعلام کرده است. البته پس از نقدهایی که به موضع ایشان وارد شد، سخنگو موضع خود را تصحیح کرد. امروز این بحث بهعنوان یک طرح و در حد یک ایده مطرح است و به نظر من، اساساً مطرح بودن آن بحثی درست است.
در شرایط کنونی زمان مناسبی برای انتقال پایتخت نیست
این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: با این حال، حتی با فرض اینکه امروز یک مطالعه تأیید شده در دسترس داشته باشیم، به نظر میرسد که با توجه به انبوه چالشها، ناترازیها و بحرانهایی که کشور با آنها مواجه است، زمان این انتقال فراهم نیست. بنابراین، مناسبتر خواهد بود که بهجای تمرکز بر انتقال پایتخت، به تدریج به بحث تمرکززدایی از پایتخت بپردازیم. بهعنوان مثال، فرض کنید ۱۵ هزار ساختمان اداری متعلق به نهادها و بنگاههایی وجود دارد که حوزه فعالیتشان تهران نیست، اما در این شهر قرار دارند. اختیارات این نهادها در دست دولت است و میتواند اقداماتی را در جهت تمرکززدایی از پایتخت در کوتاهمدت انجام دهد.
حسن رسولی در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: ایده انتقال پایتخت تقریبا در تمامی دولتها مطرح بوده و حتی لایحهای از سوی دولتهای گذشته به مجلس ارائه شده که اصل جابهجایی پایتخت کشور را تصویب کرده است. همچنین، یک تا دو شورا برحسب آن قانون برای عملیاتی کردن این ایده تعیین شده و فعال است
رسولی ادامه داد: تقویت اختیارات استانها و اجرای طرحهای توسعهای در محدوده شهری تهران بزرگ، اعم از صنعتی و مسکونی، و پروژههایی که میتواند باعث افزایش مهاجرت بشود با یک اراده قطعی در کوتاهمدت متوقف شود. همچنین در میان مدت بحث کاهش تمرکز و تمرکززدایی از تهران اهمیت دارد. در حال حاضر، بیش از ۵۰ درصد اقتصاد کشور در تهران تعیین تکلیف میشود و این موضوع همواره در دورههای مختلف، از جمله در شورای شهر تهران و شورای عالی اداری، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
وی ادامه داد: تجربههای گذشته نشان میدهد که پیشنهادهای مصوب در این زمینه یا بهطور کامل مورد توجه قرار نگرفتهاند یا بهصورت ناقص اجرا شدهاند. بهعنوان مثال، در دوره احمدینژاد، انتقال سازمان میراث فرهنگی به اصفهان نه تنها ثمری نداشت، بلکه منجر به از دست رفتن دهها اثر فرهنگی و تاریخی کشور شد. اما به نظر من در درازمدت، ایده تمرکززدایی از تهران میتواند پسندیده باشد، به شرط آنکه یک مطالعه جامع و دقیق بینالمللی در این زمینه انجام و دولت از حیث برخورداری از بنیه لازم در ابعاد گوناگون برای انجام این مهم، از شرایط بحرانی و اضطراری خارج شود.