مردی که با مرگ هر کودک می گریست
به گزارش روزنو، اگر به قبرستان هزار و چند صد ساله قم سری بزنی و حوصلهای برای چرخ زدن میان سنگ قبرها داشته باشی؛ نامهای آشنا و بزرگ زیاد میبینی. از محدثان بزرگی مانند زکریا بن آدم و میرزای قمی گرفته تا مزار 7 تن از شهدای هفتم تیر. از دلاوران جنگ 8 ساله تا مفاخر نامدار کشور.
یکی از این مفاخر که نامش شاید در میان دیگر بزرگان مدفون در قبرستان شیخان گم شده باشد، «محمد قریب» پدر طب اطفال در ایران است.
وقتی «علی اصغر خان» در 1288 شمسی همزمان با زوال استبداد صغیر و در یکی از روزهای گرم تابستانی اولین بار چهره پسرش را دید، سرش را بالا گرفت و گفت: «این پسر نام مرا بزرگ میکند.» اهل خانه تعجب کردند. او بزرگ فامیل بود و معتمد محل. هیچ خطبه عقدی بدون حضور او جاری نمیشد و هر معاملهای کوچک و بزرگی با امضای او رسمیت مییافت اما سرنوشت برای «محمد» روزهای بزرگتری رقم زدم بود.
محمد در تهران بزرگ شد و با سفرهایی که به همراه پدر و مادرش به شهرها و روستاهای دور افتاده داشت، عمق فقر مردم را با گوشت و پوستش حس کرد. همین موجب شد تا بعد از فارغالتحصیل شدن از دارالفنون برای تحصیل طب به فرانسه برود.

سال 1306 شمسی بود که به عنوان اولین گروه دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفت. محمد در پایان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزه لابراتوار تشریح دانشکده پزشکی شد.
پایه گذاری طب اطفال
او 8 سال بعد اولین ایرانی بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود. عشق به وطن تنها پسر حاج علی اصغر خان را پس از تمام شدن دوران طلایی تحصیل به ایران برگرداند تا به عنوان دانشیار طب در دانشگاه به فعالیتهای علمی بپردازد.
او نه تنها طب اطفال را در ایران پایهگذاری کرد بلکه اولین کسی بود که پزشکان و نظام درمانی ایران آن روزها را با آنتی بیوتیک آشنا کرد.
انجام اولین تعویض خون در ایران و بنیانگذار انتقال خون، پایهگذاری طب اطفال و تربیت شاگردان بزرگ در آن و تأسیس اولین بیمارستان تخصصی کودکان در دوران بازنشستگی از خدمات اوست.

آزادمنشی در رفتار و گفتار
قریب از لحاظ تفکر سیاسی نیز آزادمنشی خاصی در رفتار و گفتارش داشت. او که بارها در کلاس درس خود در دانشگاه تهران از حکومت نظامیها بر کشور انتقاد کرده بود و به دلیل انتقاد از دولت کودتا همراه با کسانی مانند مهندس بازرگان، سحابی و نعمتالهی به دستور شاه از دانشگاه اخراج شد.
این پزشک نه تنها در میان دانشجویان که در میان بیمارانش نیز فردی محبوب بود. شاگردانش که امروز ستونهای طب کودک در ایران هستند میگویند قریب با مرگ هر کودک گریه میکرد. بیمارانش او را مانند پدری مهربان دوست داشتند.
محمد قریب در 63 سالگی به سرطان مثانه مبتلا شد و اقدامات درمانی در ایران و آمریکا تأثیر چندانی بر وضعیت جسمیاش نداشت.
پدر علم طب اطفال ایران در روز سه شنبه اول بهمن ماه 1353 در بیمارستان مرکز طبی کودکان که سالها محل خدمتش به مردم بود، آرام گرفت و طبق وصیتش در قبرستان شیخان قم به آغوش خاک رفت.