نقشه راه مذاكره موثر با دولت جديد ترامپ
قدرت در امريكا، وارد يكي از پيچيدهترين دورههاي خود ميشود. ترامپ در دوره اول رياستجمهورياش با سياست فشار حداكثري، ايران را در معرض يكي از شديدترين بحرانهاي اقتصادي و ديپلماتيك قرار داد. دولت آينده ترامپ با تركيب افرادي كه در خود جاي داده، به دنبال تعيين تكليف بحران و چالشهايي خواهد بود كه يا منافع امريكا را تحت تاثير قرار داده يا مساله سياست خارجي امريكا از گذشته به شمار ميرود. بهطور قطعي يكي از مسائلي كه سياست خارجي امريكا و منافع اين كشور را براي چندين دهه تحت تاثير قرارداده، ايران است . براي ترامپ و دولتش، پايان دادن به اين مساله از اهميت و اولويت برخوردار خواهد بود. بنابراين بايد انتظار داشت كه ايران و امريكا در دوره جديد وارد يك رودررويي جدي شوند. اين رودررويي ممكن است در نهايت به جنگ و تقابل نظامي چه محدود و چه گسترده تبديل شود و اين مساله حتي در دوره ترامپ بر خلاف بسياري گمانهزنيها، بعيد به نظر نميرسد. اما تا رسيدن به تقابل نظامي، دورهاي سخت و احتمالا پرنوسان در 4 سال آينده پيش روي ايران و امريكا خواهد بود. دورهاي كه نقش اول آن را ايران بازي ميكند و اين ايران است كه با رفتار، سياست و ابتكار عمل خود ميتواند تعيينكننده مسير و نتيجه بازي جديد ايران و امريكا باشد.
بهطور طبيعي در نتيجه بازي جديد ايران و امريكا، فقط دو كشور تعيينكننده نيستند . در اين بازي محيط سياسي و اقتصادي بينالمللي و تحولات احتمالي آن در پرتو ژئوپليتيك جهاني، قدرتهاي بزرگ مانند روسيه، چين، اتحاديه اروپا و قدرتهاي اروپايي، تحولات ژئوپليتيكي خاورميانه و قدرتهاي آن، لابيها و گروههاي فشار داخلي ايران و امريكا، همه به صورت مستقيم و غيرمستقيم نقشآفرين هستند. اين عناصر و عوامل در گذشته هم وجود داشتند اما نقشآفريني آنها در بازي جديد ايران و امريكا جديتر و مهمتر ارزيابي ميشود و اين مساله كار ايران و امريكا را براي رسيدن به يك توافق رضايتبخش براي طرفين سخت ميكند.
يكي از مهمترين تهديدهايي كه در اين دوره ايران را تهديد ميكند، سوءاستفاده قدرتهاي بزرگ مانند چين و روسيه از موقعيت اين كشور براي تنظيم روابط خود با دولت ترامپ است. چين و روسيه، به عنوان دو بازيگر اصلي نظام بينالملل، در سالهاي اخير از اختلاف ايران با غرب براي چانهزني با امريكا استفاده كردهاند. اين دو كشور، هرچند در برخي مقاطع با ايران همكاري داشتهاند، اما روابط آنها با تهران هرگز به سطحي راهبردي نرسيده است.
روسيه قرار است در دوره جديد ترامپ، به جنگ اوكراين پايان بدهد. بنابراين روسيه مذاكراتي سخت و پيچيده با ترامپ براي اين مساله خواهد داشت و تلاش خواهد كرد. ايران كه بهطور غيرمستقيم درگير جنگ اوكراين شده در بازي روسيه و امريكا خواسته يا ناخواسته حضور خواهد داشت و بنابراين طرفين در مذاكرات پايان دادن به بحران اوكران با كارت ايران بازي خواهند كرد و اين خطري سنگين براي ايران- به خصوص از سوي متحد متزلزل ايران يعني روسيه- خواهد داشت. چين نيز در معرض يك جنگ تجاري بزرگ با امريكا قرار دارد. جنگي كه ميتواند هزينههاي سنگيني براي چين داشته باشد. مذاكره چين و امريكاي ترامپ هم سخت و پيچيده خواهد بود و طبعا چينيها براي بازي تجاري و حتي سياسي با امريكا از این فضا استفاده خواهند کرد.
از سوي ديگر اتحاديه اروپا سالهاست در پي درگيري غيرمستقيم ايران در بحران اوكراين، دل خوشي از ايران ندارد و اين ناراحتي در رفتارهاي ماههاي اخير آنها يعني تحريمهاي هوايي و دريايي ايران و همچنين بيانيههاي متعدد، پيشبرد قطعنامه در آژانس بينالمللي انرژي اتمي و تهديد به استفاده از مكانيسم ماشه برجسته ميشود. در بازي ايران و امريكا در دوره ترامپ و بر خلاف دوره قبلي ترامپ، اتحاديه اروپا و سه كشور اصلي آن يعني انگليس، فرانسه و آلمان، سعي در متشنج ساختن بازي ايران و امريكا خواهند كرد. اسراييل و برخي قدرتهاي منطقهاي مانند عربستان وتركيه نيز با درنظر گرفتن منافع خود دراين بازي نقش ايفا ميكنند.
اين شرايط بهطور طبيعي بازي ايران و امريكا را حساس، پيچيده و پرتنش خواهد ساخت. چنانكه بيان شد ايران نقش اول بازي را خواهد داشت تا بتواند هم بازي را به سود خود پيش ببرد و هم نقش عناصر ثالث را خنثي و كاهش بدهد.
اولين نقشي كه ايران ميتواند در اين وضعيت جديد بازي كند و ابتكار عمل را به دست بگيرد، اعلام آمادگي براي مذاكره مستقيم است. نفس مذاكره مستقيم تا حد زيادي نقشآفريني منفي عناصر ثالت را كاهش ميدهد و در عين حال زمان و امكان رسيدن به توافق نهايي را كاهش و عملي ميسازد.
همچنين، اين اقدام ميتواند تأثير رواني مثبتي بر جامعه ايراني داشته باشد و اخلال عناصر و جريانهاي تندروي داخلي را با ظاهر شدن آثار مثبت اقتصادي به خصوص در مورد ايران مهار كند و به تقويت مذاكرات كمك نمايد. در عين حال شروع مذاكرات مستقيم با امريكا ميتواند شدت فشارهاي سياسي و اقتصادي امريكا عليه ايران را كاهش بدهد. هرچند ترامپ بهدنبال اعمال فشار حداكثري بر ايران است، اما آغاز گفتوگوها ميتواند به عنوان ابزاري ديپلماتيك، زمينهساز كاهش فشارها و بهبود موقعيت ايران در عرصه بينالمللي شود.
يك نكته مهم در اين زمينه نگرانيهايي است كه گاه در مورد مذاكره با امريكا مطرح ميشود. نگراني كه اغلب به احتمال تحميل توافقي به ضرر ايران بازميگردد. اين نگراني چندان بيراه نيست اما تجربههاي تاريخي نشان داده كه توافقهاي اجباري، يك طرفه و صفر و صدي نه تنها پايدار باقي نمانده بلكه زمينهساز تنشها و بحرانهاي جديتر و سختتري شده كه نمونه آن توافق ورساي بعد از جنگ جهاني اول به زيان آلمان بود . توافقي كه منجر به ظهور هيلتر و جنگ جهاني دوم و هزينههاي سنگيني براي غرب شد. توافقي كه كاملا به ضرر ايران باشد، نهتنها پايدار نخواهد بود، بلكه با مقاومت داخلي و منطقهاي روبهرو خواهد شد. امريكا و غرب احتمالا بهدنبال توافقي هستند كه منافع نسبي ايران را نيز تأمين كند و ماهيتي برد - برد داشته باشد. برجام نمونهاي از اين توافق بود . اين امر فرصتي براي ايران فراهم ميكند تا با اعتمادبهنفس و درايت، وارد مذاكرات شود و منافع ملي خود را تأمين كند.
بهرغم سختيهاي پيش رو، ايران ميتواند نسبت به مذاكره مستقيم با امريكا خوشبين باشد. اين اقدام، نهتنها امكان سوءاستفاده قدرتهاي بزرگ را كاهش ميدهد، بلكه به بهبود شرايط داخلي و كاهش فشارهاي خارجي كمك ميكند. با اين حال، موفقيت در اين مسير مستلزم اتخاذ رويكردي هوشمندانه و متوازن است.
ايران بايد از سياستهاي گذشته درس بگيرد و از تكرار اشتباهاتي مانند اعتماد بيش از حد به قدرتهايي چون روسيه و چين پرهيز كند. سياست خارجي نبايد بر اساس رويكردهاي صفر و صدي يا سياه و سفيد باشد. انعطافپذيري و تعامل سازنده با جهان، در عين حفظ منافع ملي، كليد موفقيت در اين مسير است.
علاوه بر اين، اجماع ملي و حمايت همهجانبه از دولت براي پيشبرد مذاكرات ضروري است. اختلافات داخلي و جبههگيريهاي سياسي ميتواند مذاكرات را تضعيف كند و فرصتهاي ديپلماتيك را از بين ببرد. حاكميت بايد بهطور كامل پشت دولت قرار بگيرد و از افراطگرايي و تندروي در سياست داخلي و خارجي جلوگيري كند.
اصلاحات داخلي نيز بخش ديگري از اين معادله است. دولت بايد با انجام اصلاحات اقتصادي و اجتماعي، اعتماد عمومي را بازسازي كند. كاهش ناترازيهاي اقتصادي، تقويت زيرساختها، و ارائه برنامههاي شفاف، ميتواند به افزايش اعتماد عمومي و بهبود شرايط داخلي كمك كند.
بنابراين دولت آينده ترامپ، هرچند سياستهاي سختگيرانهتري عليه ايران اتخاذ خواهد كرد، اما اين به معناي بنبست كامل نيست. ايران با اتخاذ راهبردي مستقل، باز كردن درهاي مذاكره مستقيم و انجام اصلاحات داخلي، ميتواند از اين بحران عبور كند. اين مسير، هرچند دشوار و پرچالش، ميتواند به تأمين منافع ملي، كاهش فشارهاي بينالمللي، و ايجاد اميد در جامعه ايراني منجر شود.
استاد دانشگاه