راهی جز سرمایهگذاری روی معلمان ابتدایی نداریم
در رابطه با طرح مجلس شورای اسلامی، چندین جلسه با نمایندگان پیشنهاددهنده داشتیم و موارد مطرح شده در آن را به صورت حضوری، مورد بررسی قرار دادیم. اهتمام و توجه مجلس به بحث تقویت نظام آموزشی، موضوع مهم و موضع مثبتی است
روزنو :
میدانیم آموزش ابتدایی نقش مهمی در شکلگیری شخصیت فرد در بزرگسالی ایفا میکند، اما آنطور که باید و شاید به آن توجه نمیکنیم. در این دوره، کودک کمکم با زندگی در اجتماع آشنا میشود و علاقه او به تحصیل، ریشه در همین مقطع تحصیلی دارد. چه بسیار افرادی که در این دوران به دلیل عوامل مختلف از درس و تحصیل گریزان شدهاند. متأسفانه بیتوجهی به آموزش ابتدایی در این سالها پیامدهای منفی، چون «کاهش کیفیت تحصیل» «افزایش ترک تحصیل» و «نابرابری اجتماعی» در جامعه را به دنبال داشتهاست. در همین راستا مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی طرحی را با عنوان «تقویت نظام آموزش و پرورش ایران» مطرح کرده، که یک از موارد آن مربوط به اهمیت و توجه به تحصیل در دوره ابتدایی و کمک به ماندگاری معلمان در این مقطع است. «جوان» در همین رابطه با رضوان حکیمزاده، معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفتگو کرده و موارد مرتبط با تقویت آموزش ابتدایی در این طرح را مورد بررسی قرار دادهاست.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «تقویت نظام آموزش و پرورش ایران» به موارد مهمی برای تحول و تقویت تحصیل در دوره ابتدایی اشاره کردهاست. یکی از این موارد اهمیت به نگهداشت معلمان در مقطع ابتدایی و ایجاد مشوقهایی برای آنهاست، تا دانشآموزان از آموزش کیفی بهره ببرند. نظر شما در این رابطه چیست؟
در رابطه با طرح مجلس شورای اسلامی، چندین جلسه با نمایندگان پیشنهاددهنده داشتیم و موارد مطرح شده در آن را به صورت حضوری، مورد بررسی قرار دادیم. اهتمام و توجه مجلس به بحث تقویت نظام آموزشی، موضوع مهم و موضع مثبتی است. توجه خاص به دوره ابتدایی و خصوصاً به معلمان در این دوره حائز اهمیت است. من فکر میکنم به درستی تشخیص داده شده که اگر به دنبال نهاد آموزش و پرورش باکیفیتی هستیم، باید روی معلمانمان سرمایهگذاری کنیم و اهتماممان به دوران بنیادین تربیت؛ یعنی تربیت دوران کودکی و ابتدایی باشد.
معلمان دوره ابتدایی، محور تمام تحولات مثبتی هستند که در این دوره اتفاق میافتد و این مهم، محقق نمیشود، مگر اینکه شرایطی را در دوره ابتدایی ایجاد کنیم تا بهترین معلمان جذب شوند، تمایل به ادامه همکاری داشته باشند، ماندگار شوند و به طور کلی، حضور در دوره ابتدایی را بر هر دوره دیگری ترجیح دهند.
همانطور که میدانید شرایط کاری معلمان ابتدایی در مقایسه با دورههای دیگر شرایط بسیار دشواری است. معلم دوره ابتدایی به تنهایی، مسئول یادگیری تمام دروس دانشآموزان است، در حالی که در دوره متوسطه هر معلمی فقط یک یا دو درس را تدریس میکند. بچهها در دوره ابتدایی در حالی به مدرسه میروند که قبل از آن، خیلی در معرض آموزش نبودند یا آموزشهای کوتاه مدتی را تجربهکردند، بنابراین آنها برای اولینبار با برنامه درسی رسمی در قالب مدرسه مواجه میشوند و نیاز به همراهی برای هماهنگی با این شرایط جدید را دارند. از طرفی، معلم دوره ابتدایی باید در تمام روزهای کاری هفته در مدرسه حضور داشته باشد، در حالی که معلمان دوره متوسطه چنین الزامی را ندارند و گاهی اوقات ساعات تدریسشان، تجمعی است. همچنین در دوره ابتدایی، نیازمند یک ارتباط مداوم بین معلم و خانواده هستیم که در دوره متوسطه به آن اندازه ممکن است مورد نیاز نباشد و این خودش باعث میشود که وقت و انرژی زیادی را از معلم دوره ابتدایی بگیرد.
علاوه بر آن، روزهایی را که کلاسهای درس به دلیل آلودگی هوا یا سرما و یخبندان به صورت مجازی برگزاری میشود هم درنظر بگیرید که سختی کار معلمان ابتدایی را در مقایسه با سایر دورهها دوچندان میکند، چراکه دانشآموز دوره ابتدایی به دلیل نبودن در فضای رسمی کلاس، تمرکزش مختل میشود و حفظ توجه و تمرکز بچهها واقعاً کار دشواری است. همه این موارد به خوبی نشان میدهد که مسئولیت معلمان در این دوره، بسیار سنگین است و باید به آنها توجه بیشتری شود. خوشبختانه طرح پیشنهادی سازمان پژوهشهای مجلس به این موضوع اهمیت داده شده است.
معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش وپرورش در رابطه با پیشنهاد مجلس در مورد مشوقها برای معلمان ابتدایی چه مواردی را مطرح کردهاست؟
قصد داریم یک بسته پیشنهادی در مورد جذب، نگهداشت و ماندگاری معلمان در دوره ابتدایی ارائه دهیم. سختی کار آموزگار ابتدایی و مدت زمان و روزهایی که در کلاس مشغول به تعلیم و تربیت هستند، باید حتماً لحاظ شود. از نظر ما، معلمانی که در کلاسهایی با تراکم بالای ۳۵ نفر یا بیشتر کار میکنند، اگر کارشان سختتر از معلمانی نباشد که در روستا تدریس میکنند، به هیچوجه راحتتر نیست. خصوصاً که در نظر بگیریم این کلاسهای متراکم، معمولاً در مناطقی قرار دارند که خانوادهها امکان همراهی با دانشآموزانشان را ندارند و نمیتوانند کمک مؤثری داشته باشند. همه این موارد باید محاسبه شود و مدنظر قرار بگیرد. در این رابطه نظراتی از استانها خواستیم و مشورتهایی گرفتیم. تمام تلاشمان را میکنیم تا این بسته کامل شود و در جلسه بعدی با نمایندگان محترم کمیسیون آموزش و پیشنهاددهندگان این طرح، کار را به سرانجام برسانیم.
تغییر رویکرد از حافظهمحوری به مهارتمحوری در دوره ابتدایی، یکی دیگر از مواردی است که در این طرح پیشنهادی بدان اشاره شدهاست، بهگونهای که اولویت برنامه درسی در دوره ابتدایی به ارائه سرفصلهایی با محوریت برنامههای پرورشی، هویتی و آموزش مهارتهای زندگی با بهرهمندی از روشهای کارگاهی و مبتنیبر بازی و سرگرمی باشد. نظر شما در این رابطه چیست؟
تبدیل حافظهمحوری به مهارتمحوری در مقطع ابتدایی، قطعاً نیازمند برنامهریزی دقیقتری است. در دوره قبلی که مسئولیت داشتم، طرح خانههای زبان را مطرح کردیم که شامل خواندن، نوشتن، صحبت کردن و انواع مهارتهای زندگی میشد، تمام تلاشمان را کردیم تا این موارد را در برنامههای درسی تلفیق کنیم. در قانون برنامه هفتم هم تأکید شده که هر دانشآموز باید یک مهارت را یاد بگیرد. البته بحث مهارت فقط ناظر بر مهارتهای شغلی و فنی نیست، بلکه مهارتهای زندگی (خصوصاً در مقطع ابتدایی) نیز مورد نظر است.
به هر حال مهارتآموزی دانشآموزان، یکی از تکالیف قانون برنامه است و حتماً ورود مجلس هم به این موضوع پشتوانه بهتری برای اجرایی شدن فراهم میکند. البته باید در نظر داشته باشیم که دانشآموزان زمان و ظرفیت محدودی دارند. در کنار همهموضوعاتی که اکنون در کلاسهای درس دوره ابتدایی آموزش داده میشود، زمان کافی برای آموزش مهارتها وجود ندارد و ساعت اضافهای نیست که آن را صرف مهارتآموزی کنیم، بنابراین لازم است که در برنامه درسی دوره ابتدایی بازنگری و این موضوع مهم محقق شود. از طرفی این موضوع مهم باید به طور دقیق کارشناسی شود، اینکه دقیقاً مشخص شود در چه سنی و در چه پایهای چه مهارتهایی بهتر است که آموزش داده شود و چه نوع آموزشهایی ممکن است چندان کاربردی نباشد و بهتر است حذف شود. همانطور که در سند تحول بنیادین نیز بدان اشاره شده و مورد انتظار خانوادهها نیز هست، دانشآموزان باید در فرصتهای حضور در مدرسه، مهارتهای لازم را بیاموزند تا بتوانند نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند و در زندگی شخصی نیز موفق باشند، اما این موضوع نیاز به کارشناسی گستردهتری دارد و ابعاد مختلف آن باید مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر من، بسیاری از آموزشهایی که امروز به دانشآموزان داده میشود مورد نیاز همه آنها نیست، اما همه آنها به مهارتهای مهم و ضروری برای زندگی سالم نیاز دارند که از آن غفلت شده و لازم است که مورد توجه قرار بگیرد. در دوره قبل ما تمام تلاشمان را کردیم تا در خلال اجرای برنامههای درسی دوره ابتدایی در مدارس، تا حد امکان از طریق تکالیف مهارت محور و برنامه خوانا و برنامه مهارتهای برنامهنویسی و سواد دیجیتال، برخی از این مهارتهای ضروری در برنامه مدارس وارد شود. در این دوره نیز همین روند را دنبال خواهیم کرد.
به نظر شما آیا نیاز است که در طرح مرکز پژوهشهای مجلس، بند یا بندهایی در رابطه با تحول آموزش در مقطع ابتدایی اضافه شود؟
به هر حال شاید لازم باشد که دقیقتر به موضوع نگاه کنیم، بحثهای تغییرات ساختاری ممکن است به این سادگی که در طرح عنوان شده، قابلیت اجرایی نداشته باشد. پیشنهاد من این است که اگر میخواهیم به نتیجه برسیم باید منابع مالی و الزامات اجرایی هم دیده شود. شاید یکی از دلایل اینکه تا امروز، سند تحول بنیادین آنچنان که مدنظر بوده اجرایی نشده، همین باشد که به الزامات اجرایی و مالی آن در زمان تدوین توجه نشدهبود. وقتی راجع به معلم در تراز سند صحبت میکنیم یا راجع به مهارتآموزی و ضرورت ورود آن به برنامه درسی تأکید داریم، قطعاً اینها نیازمند توانمندسازی معلمان است و نیاز به اعتبارات دارد. باید امکانات موردنیاز آن نیز فراهم شود. بدون شک اگر بدون در نظر گرفتن این موضوعات، انتظار ایجاد تحولات جدی داشته باشیم، شاید خیلی واقعبینانه نباشد. در عین حال به نظر میرسد برخی از موضوعات باید با کار کارشناسی جدیتری دیده شود. از جمله تغییراتی که در ساختار دوره آموزشی مطرح شده. به هر حال میدانیم که عوامل متعددی در شکلگیری ساختار دوره آموزشی مؤثر هستند، از جمله مراحل رشد دانشآموزان و امکان یادگیری موضوعات براساس رشد شناختی که در مراحل مختلف عمر اتفاق میافتد. بنابراین هر پیشنهادی برای بازطراحی در این زمینه، باید منطبق بر اصول علمی و تربیتی و اصول روانشناسی رشد باشد. در غیر این صورت، ممکن است قابلیت اجرایی نداشته باشد.