تیغ «جنبش اصیل منطقه» بر منابع آبی ایران
نهال فرخی
پس از روزها اخطار از سوی کارشناسان و رسانهها درباره آن چه در حوزه آب و پروژههای آبی از سوی طالبان افغانستان در حال انجام آن است؛ بالاخره در روزهای اخیر صدای نخستین اعتراض رسمی از سوی طرفهای ایرانی شنیده شد.
آن هم اعتراض از سوی سخنگوی صنعت آب ایران که بهرهبرداری یکجانبه از رودخانه هریرود را موجب نقض حقوق عرفی دانست و گفت: این اقدام یکجانبه طرف افغانی نهتنها تأمین آب شرب و بهداشت چند میلیون نفر را متأثر میکند، بلکه به آسیب گسترده به محیط زیست پاییندست نیز منجر میشود.
در شرایطی که پروژههای آبی طالبان در افغانستان میتواند امنیت کشور را بهخصوص در استانهای شرقی دچار اختلال جدی کند؛ با تاسف باید گفت که تاکنون وزارت خارجه ایران تقریبا هیچ واکنش شایستهای از خود نشان نداده و دیپلماسی آبی کشور گویا هنوز و همچنان در خواب است.
در همین حال عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور، ساخت و آبگیری سد پاشدان در حوضه مرزی و مشترک هریرود را باعث کاهش جریان طبیعی رودخانه مرزی هریرود و بروز خسارتهای اجتماعی و زیستمحیطی در مناطق پاییندست بهویژه ایراد آسیب جدی در تأمین آب شرب شهر مقدس مشهد دانست و یادآور شد: «جمهوری اسلامی ایران بارها از کانالهای دیپلماتیک اعتراض رسمی خود را نسبت به آثار منفی فرامرزی ناشی از اقدامات سدسازی یکجانبه طرف افغان در حوضه هریرود اعلام کرده و خواهان همکاری مشترک برای ارزیابی و کاهش این اثرات و انتخاب توسعه پایدار بهجای توسعه مخرب بوده است.»
تحولات اخیر در حوزه هیدروپلیتیک افغانستان، بهویژه در زمینه سدسازیهای این کشور، نگرانیهای جدی برای ایران بهوجود آورده است. سد کمالخان بر هیرمند، سد پاشدان بر هریرود، و بهتازگی سد بخشآباد بر فراهرود، پروژههایی هستند که از یک سو بهرهبرداری کامل افغانستان از منابع آبی مشترک را ممکن ساخته و از سوی دیگر، دسترسی ایران به این منابع را به شدت محدود کردهاند. این سدها، که برخی از آنها بهطور ویژه با هدف تأمین انرژی و ذخیرهسازی آب برای کشاورزی طراحی شدهاند، هر کدام بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر جریان طبیعی آب به سمت ایران تأثیر میگذارند.
در این بین اما به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی ایران هنوز عمق بحران را باور نکرده است. در اردیبهشت ۱۴۰۲نیز زمانی که مرحوم ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور وقت ایران درباره حقابه سیستان و بلوچستان به طالبان هشدار داد، پاسخ آنان چیزی نبود جز بیانیهای توهینآمیز که ایران را به بیاطلاعی از واقعیات متهم میکرد. حتی انتشار ویدئویی از یکی از فرماندهان طالبان که کنار رود هیرمند نشسته و با تمسخر به ایران اشاره میکرد، نتوانست تغییری در سیاست صبورانه تهران ایجاد کند.
سد طالبها پیش روی منابع آبی ایران
مساله این است که طالبان دستکم با سه سد در برابر ایران رسما آن چه را آغاز کرده جنگ آبی با ایران است. اکنون دیگر مساله ساخت «سد پاشادان» بر هریرود ، سد «کجصمد» بر خاشرود و تقویت «بند کمالخان» و تبدیل آن به سد در حقیقت تلاشی برای ایجاد خشکسالی و افزایش ناامنی در شرق ایران دانست. تلاشی که به نظر می رسد تا فاجعه آن بیخ گوش و زیر چشم دولتها و مسولان نرسد عمق بحران را باور نخواهند کرد. در حالی که طالبان آب رودخانه هیرمند را به روی ایران بسته بود، تنها کورسوی امید باقیمانده برای تالابهامون، جریان رودخانه فراه بود اما اکنون سد «بخشآباد» که به دست طالبان و با همکاری ترکیه در حال ساخت است، تهدیدی مستقیم برای حیات سیستان به شمار میرود. این پروژه آبی، که هدفی جز انحصار کامل آب فراه ندارد، قرار است تمام سیلابهای این رودخانه مرزی را ازهامون دریغ کند و آخرین نفسهای این تالاب بینالمللی را بگیرد. قطع آب فراه و سدسازیهای بیرویه، به معنای خشک شدن کامل تالابهامون و آغاز گردوغبارهای بیسابقه در سیستان خواهد بود. این بحران محیطزیستی، نتیجه سیاستهایی است که مماشات را بر مطالبهگری ترجیح دادهاند و به همسایهای میدان دادهاند که نه اصول همسایگی میداند و نه به تعهدات بینالمللی خود پایبند است.
کدام تفکر از طالبان به عنوان جنبش اصیل منطقه نام برد که حالا این جنبش به صورت آشکار تیغ بر روی منابع آبی ایران کشیده؟ در این شرایط که پروژههای آبی طالبان در افغانستان میتواند امنیت کشور را بهخصوص در استانهای شرقی دچار اختلال جدی کند؛ وزارت خارجه ایران تاکنون تقریبا هیچ واکنش شایستهای از خود نشان نداده و دیپلماسی آبی کشور گویا هنوز و همچنان در خواب است
محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیطزیست نیز در روزهای اخیر به بحران پیش روی ایران واکنش نشان داده و می گوید:«مهمترین اولویت حکومت افغانستان در دورههای مختلف مهار آبها بوده است و این مسئله فقط مربوط به طالبان نیست؛ اقدامات و کمکهای فنی ترکیه، هند، چین، آذربایجان و آمریکا هم در مهار آبها به افغانستان کمکهای فنی میکنند تا سدهای مورد نظر با سرعت بیشتری ساخته شوند و در حوزه آبخیز هیرمند که به سیستان و بلوچستان و زابل در کشور ما منتهی میشود، در حال ساخت ۷ سد جدید هستند و یکی از این سدها اخیرا افتتاح شد.»
ترکیه و خنجر از شرق در پهلوی منابع آبی ایران
در این بین ترکیه اما بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در جغرافیای آبی منطقه، نقش پررنگی در تحولات آبی افغانستان ایفا میکند. همکاری این کشور با طالبان در ساخت سدهای جدید، بهویژه در حوزه هیرمند و فراهرود، نه تنها تأثیر مستقیم بر منابع آبی ایران دارد بلکه روند تأمین حقآبه ایران از این رودخانهها را با چالشهای جدیتری روبهرو کرده است.
سدسازی ترکیه در افغانستان، که خود محصول انتقال فناوری و منابع مالی از سوی آنکارا است، بهصورت غیرمستقیم ایران را در موقعیت ضعف قرار میدهد.
هم چنین همکاری ترکیه با طالبان در ساخت سدهایی مانند سد کمالخان در افغانستان، جایی است که منابع آبی مشترک بهطور فزایندهای از دست ایران میروند.
ترکیه همچنین بهطور مستقیم منابع آبی خود را با استفاده از سدهایش در رودخانههایی مانند دجله و فرات به نفع خود به کار میگیرد، و همین سدها نیز تأثیرات زیادی بر تأمین آب در ایران میگذارند. این بدان معناست که مدل دیپلماسی آبی که ترکیه در برابر همسایه اش ایران در پیش گرفته از یک سو به طور مستقیم غرب ایران را در فشار تامین آب قرار داده و از سوی دیگر در همکاری با طالبان شرق کشور را دچار تنش آبی میکند.
ترکیه بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در جغرافیای آبی منطقه، نقش پررنگی در تحولات آبی افغانستان ایفا میکند. همکاری این کشور با طالبان در ساخت سدهای جدید، بهویژه در حوزه هیرمند و فراهرود، نه تنها تأثیر مستقیم بر منابع آبی ایران دارد بلکه روند تأمین حقآبه ایران از این رودخانهها را با چالشهای جدیتری روبهرو کرده است
این وضعیت، تصویر روشنی از بحران آب در ایران ترسیم میکند. در حالی که ترکیه با پروژههای خود بهویژه سدهای متعدد در نواحی مرزی به بهرهبرداری از منابع آبی پرداخته، ایران با کمبود آب و مشکلات ناشی از عدم اجرای معاهدات گذشته روبهروست و سدهای ترکیه نه تنها منابع آبی ایران را تهدید میکنند، بلکه ناتوانی ایران در اعمال نظارتهای بینالمللی و پیگیری معاهدات آبی، وضعیت را پیچیدهتر میکند.
تبعات خشکسالی از اقتصاد تا امنیت و سیاست کشور
همچنین باید توجه داشت که خشکسالی این مناطق تنها به آثار زیستمحیطی محدود نمیشود؛ بلکه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن به شدت در حال گسترش است. کاهش تولیدات کشاورزی و دامداری، مهاجرتهای گسترده به سایر نقاط ایران و افزایش فعالیتهای غیرقانونی مانند قاچاق مواد مخدر، به بحرانهای امنیتی و اجتماعی افزوده است. این وضعیت، علاوه بر تهدید امنیت داخلی، باعث تضعیف اقتصاد مناطق دیگر کشور نیز شده است.افزایش و اب گیری این سدها می تواند در طولانی مدت از سیستان و بلوچستان یک شهر سوخته تازه و در قرن جدید برای ایران بسازد. هم اکنون نیز بسیاری از روستاهای مرزی کشور به دلیل بحران آب خالی از سکنه شده و عملا این موضوع می تواند منجر به بحرانهای جدی در حفظ امنیت مرزهای کشور شود.
این در حالی است که ایران سالها پیش و طی توافقنامهای که با دولت ترکمنستان داشته و سد دوستی را ساخته است و اکنون برای تامین آب شرب مردم مشهد نیز ما به آب رودخانه هریرود نیازمند هستیم تا بتوانیم بر اساس توافقنامه دوستی نیازهای عشق آباد در ترکمنستان را فراهم کنید. در چنین شرایطی تصور کنید که طالبها در افغانستان تصمیم بگیرند که راه ورود آب هریرود را به ایران ببندند تا بدانید با چه معادله پیچیده ای در منطقه مواجه خواهیم شد.
به خصوص بعد از آن که هندیها سد سلما را برای افغانستانیها بر روی هریرود ساختند، ما به طور جدی با بحران در سد دوستی روبرو شدیم و چند سال است که این بحران جدی شده است و فقط یک رگه کوچکی از آب، آن هم در مواقع تَر سالی میتواند وارد سد دوستی در ایران بشود و البته حتی این رگه کوچک هم بعد از آبگیری سد جدید «پاشدان» از بین خواهد رفت و ایران و ترکمنستان خیلی نمیتوانند، روی آب این سد حساب کنند.
آبهای به یغما رفته و دیپلماسی بینتیجه و بحرانهای مرزی
پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، سیاستهای آبی این کشور وارد فازی جدید شده که نهتنها ایران، بلکه سایر کشورهای همسایه را نیز درگیر بحرانهای عمیقتری کرده است. این سیاستها به نوعی بازتاب همان الگوی قدیمی تصاحب منابع مشترک است که درنهایت تبعات منفی آن تمام منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. در این میان، ایران همچنان به امید دستیابی به توافقاتی برای تأمین حقآبه خود از رود هیرمند، به مذاکرات امید بسته است، اما آیا این امیدها تنها یک سراب نیست؟
«مهدی ذاکریان»، استاد حقوق و روابط بینالملل، اما در این باره معتقد است که فرصتسوزیهای مکرر ایران کار را به اینجا کشانده که حتی آب در مسیرهایی تاریخی و طبیعی نیز بر ایران مسدود میشود و او به پیام ما گفته بود که«راه چارهای وجود ندارد. حالا اگر بخواهند این موضوع را چارهجویی کنند، فقط باید امتیاز بدهند. در زمان اشرف غنی، او هم میگفت آب را مفت نمیدهیم، چه برسد الان که طالبان طرف مذاکره است. همه امتیازهایی هم که تاکنون اعطا شده است، هیچکجا انتفاع ایران را در پی نداشته است. وقتی بیحساب به طالبان امتیاز دادند، نتیجه امروز همین خواهد شد.»
او در این باره تصریح دارد که:«زمانی که طالبان تحتفشار جهانی قرار داشت، ایران با عجله نماینده ویژه در امور افغانستان معین کرد و کلید کنسولگری را به آنها داد. زمانی این اتفاقها شتابزده رخ میداد که حدود ۱۰ میلیون نفر افغانستانی در ایران حضور داشت؛ هیچ استفادهای از این فرصت نشد. بخشی از مسئولیتی که حاکم کشور افغانستان هر کسی که باشد، در قبال اتباعش در ایران دارد، متوجه مسائل محیطزیستی است. طبیعتاً بدون آب و کشاورزی، مشکلات دامن همین اتباع را هم خواهد گرفت. حالا باید ببینید که چه امتیازی قرار است به طالبان داده شود. تأکید میکنم شما همه امتیازها را از قبل دادهاید. واقعیت این است که حاکمان افغانستان هیچ شباهت و نزدیکی با مردم و فرهنگ ایران ندارند. حتی در دورهای در زمان آقای خاتمی روابط تا مرز جنگ هم رسیده است. آنهم در دورهای که رئیسجمهوری کشور تا آن حد اهل مدارا بود. وقتی حاکمان جدیدی از راه میرسند و هنوز متزلزل هستند، معمولاً حاضر به ارائه امتیازات بزرگ هستند. اما ایران از این فرصت استفاده نکرد. الان ایران در بدترین وضعیت جهانی خود است. طالبان هم که دیدید، پیام تبریک جدید به حاکمان جدید سوریه داده است.»
این اشاره شاید برای بسیاری یادآور همان باشد که کدام تفکر از طالبان به عنوان جنبش اصیل منطقه نام برد و حالا این جنبش به صورت آشکار تیغ بر روی منابع آبی ایران کشیده است و به نظر میرسد آن چه این کارشناس بیان میکند حالا محل اشکال جدی و انتقاد بسیاری از دلسوزان و کارشناسان این حوزه است. در این میان باید دستگاه دیپلماسی کشور به فوریت دست به کار شود چرا که ایران اکنون نیازمند همکاری منطقهای و ایجاد اجماع میان کشورهای همسایه است و آب بهعنوان یک منبع مشترک، نیازمند سیاستهای مشترک است. اما تا وقتی که ایران بهجای اقدامات فوری، موضع انفعال پیش بگیرد، سیاستهای آبی طالبان همچنان سایه خود را بر کشور خواهد افکند.