بیداد فقر مسکن و مستاجران فقیر در ایران
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی روزهای اخیر در گزارشی تکان دهنده که منتشر کرده است، اطلاعاتی از فقر مسکن در کشور تا پایان سال ۱۴۰۱ ارائه داده است. به گزارش اقتصاد24، گزارش البته که بحران بد مسکنی ایرانیان را نشان میدهد، اما وضعیت وقتی وخیمتر میشود که بدانید بخشی از بحرانهای پیاپی سالهای اخیر همچون رشد ۷۵ درصدی قیمت مسکن در سال ۱۴۰۲ و تورم نقطه به نقطهی بیش از ۴۳ درصدی تورم مسکن تا پایان تابستان امسال در این گزارش وجود ندارد و هر کدام از این آوارها میتواند وضعیت را چندین برابر حتی بدتر کند.
طبق آمارهای رسمی منعکس شده در گزارش وزارت کار، از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱، تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور ۴۸ درصد رشد داشته است؛ بهگونهای که در سال ۱۴۰۱، بیش از یک میلیون خانوار مستأجر شهری و ۲۳۳ هزار خانوار روستایی با اضافه شدن هزینه تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه خانوار درگیر فقر شدهاند.
ارقام از فقر مسکن با شما حرف میزنند
در بخشی از گزارش مورد اشاره آمده که در سال ۱۴۰۱، بیش از یک میلیون خانوار مستأجر درگیر فقر در مناطق شهری (۸۲ درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و ۲۳۳ هزار خانوار (۱۸ درصد) با اضافه شدن هزینۀ تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها، درگیر فقر شدهاند.نکته مهم دیگر در این گزارش وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی این بود که با وجود اسکان بیشترین تعداد خانوار مستاجر درگیر فقر در استان تهران، نرخ محرومیت مسکونی در این استان پایین و تنها ۵ درصد است درحالی که این نرخ در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان نزدیک به ۶۰ درصد است.
آمارهای این گزارش نشان میدهد که در بررسی خانوارهای دچار محرومیت مسکن به تفکیک مناطق روستایی و شهری، ۴۸ درصد این خانوارها شهری و ۵۲ درصد روستایی هستند. محرومیت مسکن به معنای مشکلات در ساخت، متراژ، آبرسانی و زیرساختهای عمرانی مسکن است که در این مورد همواره روستاها دارای آمار بزرگ تری در ایران بودهاند.
همچنین در سال ۱۴۰۱ بیشترین نرخ محرومیت مسکونی، از حیث خانوار، در استان سیستان و بلوچستان بوده که ۵۸.۷ درصد مستأجران را در برگرفته است و کمترین نرخ محرومیت مسکن نیز معادل ۲.۷ درصد خانوارها به استان سمنان تعلق داشته است.
نرخ محرومیت مسکن در تهران برای سال ۱۴۰۱ معادل ۵.۵ درصد کل خانوارهای مستأجر برآورد شده و این نشان میدهد که در تهران با مساله محرومیت در زیرساخت و بخش عمران مسکن به اندازه استانهای دیگر مواجه نیستیم.
فقر مستاجران و محرومیت مسکن دو مساله جدا از هم
شاید تکان دهندهترین بخش گزارش را، اما باید مربوط به دو استان قم و البرز دانست چرا که در این سند آمده که ۱۰۰ درصد مستاجران در این دو استان فقیر هستند.گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد که در استانهایی چون البرز و قم، ۱۰۰ درصد مستأجرین به دلیل درآمد نامکفی دچار فقر هستند و در استانهای کردستان و آذربایجان غربی نرخ فقر ناشی از هزینههای تأمین مسکن استیجاری بسیار بالاست (۴۶ و ۳۸ درصد).
از سوی دیگر این گزارش تصریح دارد که در حد فاصل سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱، یعنی در تنها ۶ سال تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور رشدی ۴۸ درصدی داشته و این رقم بدون احتساب بحرانهای بزرگ اقتصادی، افزایش قیمت دلار و تورم فزاینده در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ برآورد شده و این رقم در واقعیت بسیار بزرگتر نیز خواهد بود.
هم چنین باید توجه داشت که مساله فقر مستاجران و مساله محرومیت مسکن دو مقوله جدا از هم است.کما این که بر مبنای گزارش ذکر شده نرخ محرومیت مسکونی شدید استانی در سال ۱۴۰۱ به ترتیب استانهای سیستانوبلوچستان، گیلان، کرمان، گلستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، هرمزگان، اردبیل، چهارمحال و بختیاری، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، زنجان، لرستان، خوزستان، آذربایجان غربی، البرز و فارس بیشترین نرخ محرومیت شدید استانی را دارند.
هزاران شهروند ایرانی در تله فقر مسکن
در بحث فقر مستاجران نیز این گزارش نشان میدهد که در سال ۱۴۰۱، بیش از یک میلیون خانوار مستأجر درگیر فقر در مناطق شهری (۸۲ درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و ۲۳۳ هزار خانوار (۱۸ درصد) با اضافه شدن هزینۀ تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها، درگیر فقر شدهاند.
با توجه به اینکه تنها ۸ درصد از خانوارهای مستاجر درگیر فقر در روستاها سکونت دارند، فقر مستأجران را بیشتر میتوان پدیدهای شهری دانست.در مقابل، محرومیت مسکونی با ۲.۲ میلیون خانوار، چهرهای روستایی دارد.
این گزارش، اما ابعاد دیگری از فقر مسکن در ایران را نیز نشان میدهد. برای مثال بنا به همین آمار و در سال ۱۴۰۱، معادل ۱۶ درصد از خانوارهای مستأجر در کشور با جمعیت ۱۵.۱ میلیون نفر، دچار محرومیت مسکن بودهاند و واحدهای مسکونی آنها حداقل یکی از شاخصهای «آبلولهکشی، حمام، اسکلتبندی مناسب و فضای حداقل ۱۲ مترمربعی» را نداشته است.
جمعیت رو به افزایش مستاجران در ایران
البته آمار مذکور که مربوط به وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی است را باید در کنار دستکم دو آمار دیگر ارزیابی کرد.در اسفند سال ۱۴۰۲ گزارشی را مرکز آمار منتشر کرد که نشان میداد از هر ۴ خانوار ایرانی یکی مستاجر است و البته که تعداد مستاجران در ایران در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده در سال ۱۴۰۰، بیش از ۵۵ درصد از خانوارهای شهری و بیش از ۲۵ درصد از خانوارهای روستایی به عنوان مستاجر در حال زندگی هستند.
در واقع تعداد ۴ به یک خانوار مستاجر و مالک به مدد ۷۵ درصد خانوار مالک روستایی به دست آمده وگرنه با همین آمار نیز حدود ۶۰ درصد خانوارهای شهری در ایران مستاجر هستند.کما این که آمار مستاجران در ایران نشان میدهد استان تهران، استان خراسان رضوی و استان فارس به ترتیب در رتبههای اول تا سوم در داشتن بیشترین مستاجران در ایران، قرار دارند. با توجه به آمارهای منتشر شده، استان تهران بیشترین تعداد مستاجر را در ایران دارد. این موضوع به دلیل جمعیت بسیار بالای شهر تهران و افزایش تقاضا برای مسکن در این منطقه است. در واقع، بیشترین تعداد مسکن در ایران نیز در استان تهران قرار دارد.
ایران درگیر مستاجران فقیر و فقر روزافزون مسکن
در این بین بدون تردید با بحران بزرگ فقر روز افزون شهروندان ایرانی در حوزه مسکن مواجه خواهیم شد.تبعاتِ هزینههای بالای مسکن بر زندگی روزمره کارگران و فرودستان بسیار است؛ بخش بزرگی از شهروندان ایرانی نیز اکنون در حال محروم ساختن خود از ابعاد مهمی از زندگی همچون درمان و آموزش و مسائل بهداشتی هستند تا بتوانند هزینههای کمرشکن مسکن را تامین کنند.
دندان خراب ایرانیان در دهانشان شاهدی بر همین مدعاست؛ تعطیلی دهها رستوران و مکان تفریحی در سه سال اخیر نیز شاهدی دیگر از این مدعاست که چگونه غول مسکن در حال بلعیدن زندگی شهروندان ایرانی است.سوال این جاست که کارگر از کارافتاده و بازنشستهای که ۷ تا ۱۰ میلیون حقوق میگیرد و مستاجر است، چطور برای درمان یک بیماری ساده هزینه کند؟
اصلا چطور قرار است هزینههای سرسام آور مسکن را در سالهای آتی بپردازد؟
توجه کنید که همه این آمارهای تکان دهنده که پیشتر خواندیم بدون احتساب بحرانهای دو سال اخیر است و هنوز بار دلار ۸۰ هزار تومنی بر سر این آمار سرریز نشده است و باید دید بعد از آن تازه چه روندی در پیش گرفته میشود.با این روند هر روز از سبد معیشت کارگران و مزدبگیران و بازنشستگان ایرانی کاسته میشود، مفهوم زندگی به فراموشی سپرده میشود تا شاید سرپناهی در دسترس باشد، سرپناهی که احتمالا فاقد استانداردهای لازم است، و این یعنی شهروند ایرانی از برخی امکانات نخستین عمرانی نیز در محل سکونتش محروم میماند.در واقع بحران دو گانه فقر مسکن و فقیر شدن مستاجران حالا در همه ابعاد در حال به رخ کشیدن خود در جامعه ایران است.