سینمای ایران در روزهای پرالتهاب سال ۸۸
9 دی ماه 88 کجا بودید؟ یا حتی قبلتر و در زمان التهابات بهار و پاییز 88؟ دوربینها چطور؟ آنها کجا بودند؟ در میانه درگیری و یا کمی دورتر از آن؟ شاید برای کسانی که 88 را با تمام اتفاقاتش در خاطر دارند، سخت باشد که بخواهند قبول کنند از دیماه 88، 15سال میگذرد. با این حال روایت 88 در ذهن حاضران در میدان زنده است اما برای کسانی که آن ماجراها را ندیدهاند چطور؟ داستان را آنها چطور میبینند و روایت میکنند؟ آیا به سراغ روایت دوربینها میروند؟
اگر 88 را مهمترین اتفاق سیاسی تاریخ معاصر ندانیم، قطعاً چارهای نیست تا آن را یکی از مهمترین اتفاقات ایران معاصر به شمار بیاوریم. اتفاقی که اثرات آن هنوز هم در جامعه موج میزند. با این حال دوربینهایی که میخواستند از 88 روایتی ثبت کنند، قابهایشان را درست نبستند یا گرفتار شعار شدند. قابهایی که اگر به دنبال حاصل آن در سینما بگردید، چیز چشمگیری پیدا نمیکنید. به همین مناسب مروری میکنیم بر آثاری که در چند سال اخیر سعی داشتند روایت 88 را روی پرده سینما ببرند.
واکنش سریع یا عجولانه در «پایاننامه»
فجر سال 89 دو فیلم را در خود جای داد که پررنگترین نقطه جنجالی جشنواره آن سال بود. جشنوارهای که سال قبلش از سوی برخی بازیگران و کارگردانها مانند اصغر فرهادی و رخشان بنیاعتماد تحریم شد اما در جشنواره سال بعد دیگر خبری از آن تحریمها نبود. در فجر بیستونهم تمام بازیگران و کارگردانان شاخص ایران حاضر شدند حتی اصغر فرهادی اما یکی از جنجالیترین اتفاقات جشنواره آن سال حضور فیلمهایی با نام «پایاننامه» و «اخراجیهای 3» بود.
در میان این دو اسم، شاید پایاننامه ناشناختهتر باشد، اثری به کارگردانی حامد کلاهداری. کلاهداری که پیش از این اثر تنها یک کمدی- درام با نام «شکلات داغ» ساخته بود، تغییر ژانری عجیب داد و سراغ ساخت اثری بسیار متفاوت رفت. اثری که حواشی آن پیش از جشنواره آغاز شد. اخبار حوالی این اثر، پایاننامه را اثری درباره ندا آقاسلطان دانستند و در برخی از رسانههای خارجنشین موضوع این فیلم مرگ آقاسلطان و بازیگر نقش او لیلا اوتادی عنوان شد. بلافاصله پس از این خبر، لیلا اوتادی مصاحبهای کرد و کل ماجرا را تکذیب کرد و کلاهداری و تهیهکننده این اثر یعنی روحالله شمقدری اعلام کردند موضوع این فیلم آقاسلطان نیست. با تمام این حواشی، پایاننامه به جشنواره بیستونهم رسید و درنهایت بیهیچ توفیقی در میان جوایز تنها در نقش حاشیهساز جشنواره را برعهده داشت. اثری که منتقدان و روزنامهنگاران به آن الفاظی چون بلاتکلیف، بیفیلمنامه، با دیالوگهای سادهلوحانه و توهینکننده به شعور مخاطب نسبت دادند.
اما داستان پایاننامه چه بود؟ داستان این فیلم درمورد چهار دانشجو است که میخواهند به هر قیمتی پایاننامهای را به استادشان تحویل دهند. روزی این چهار نفر قصد دارند که امضایی پراهمیت از استادشان بگیرند؛ از این رو، او را تا خانهاش تعقیب میکنند و درمییابند که استاد بهرامی در تشکیلاتی پنهان که هدفش برچیدن جمهوری اسلامی ایران است، فعالیت میکند. سپس این چهار دانشجو هم وارد این ماجرا میشوند و میبایست خود را از این مخمصه نجات دهند. با اینکه عوامل تولید پایاننامه آن را جدای از ماجرای ندا آقاسلطان میدانستند با این حال این اثر گوشه و کنایههایی به ماجرای ندا آقاسلطان میزند اما نمیتواند هیچ مدله به روایتی موفق تبدیل شود. روایتی که در گیشه هم چندان موفق نبود با فروشی 240 میلیون تومانی در میانه جدول فروش قرار گرفت.
جدای از پایاننامه، دیگر اثر جنجالی جشنواره آن سال یعنی اخراجیهای 3 هم به سراغ ماجراهای 88 رفت. در روایت اخراجیهای3 پیوندی میان جهان شخصیتهای اخراجیها و وقایع انتخاباتی 88 پیوند خورده بود. فیلم مسعود دهنمکی، با آنکه نتوانست نسخه 35 میلیمتری خود را به بخش اصلی جشنواره برساند اما در اکران موفقیتی چشمگیر داشت و 4.7 میلیارد تومان فروش داشت. با این حال حتی اگر همین حالا هم از ارتباط میان شخصیتهای این فیلم و شخصیتهای سیاسی سال 88 بپرسید، این شباهتها را انکار میکنند.
نگاه امنیتی مدل «قلادههای طلا»
«قلادههای طلا» را بیهیچ شکی میتوان پرحاشیهترین فیلم درباره وقایع سال 88 عنوان کرد. فیلمی که کارگردانی آن را ابوالقاسم طالبی بر عهده میگیرد. طالبی بر خلاف باقی آثار که از وجه شخصیتهای درون ماجرا داستان را پی میبردند روی وجه جاسوسی و پلیسی آن تمرکز میکند و داستان قلادههای طلا با شکل و شمایلی تمام امنیتی پی میگیرد اما نمیتواند اثری کامل را روانه تصویر کند و تنها لحظاتی سرگرمکننده دارد.
داستان قلادههای طلا از این قرار است که انتخابات سال88 برگزار شده و نتیجه اعلام میشود. در این هنگام جاسوس در یک خانه تیمی است که در آنجا سلطنتطلبی ثروتمند با همسرش، دو زن عضو سازمان مجاهدین خلق و یک همجنسگرای متخصص کارهای رایانهای و وب هستند، پیام را از خارج میگیرد و در شبکه اینترنت پخش میکند که با رمز «تقلب بزرگ» در انتخابات تقلب شده است. نوع انتخاب کاراکترهای فرعی و نوع دیالوگهای داستان قلادههای طلا از نماد و کلیشه و شعارهای سیاسی فراتر نمیرود.
این مدل از روایت کردن با آنکه توانست در بازه سالهای اکرانش جذابیتهایی داشته باشد اما تاریخ مصرف دارد و از نظر فرمی چندان اثر قابل قبولی برای یک روایت تاریخی نیست. شاید مهمترین دلیل ضعیف بودن اثر ابوالقاسم طالبی، پرگویی روایت این اثر و تلاش برای تبدیل کردنش به اثری است که بتواند تمام ماجراهای سال 88 را بگوید. اثری که قصد دارد تمام جریانات و اتفاقات آن بازه زمانی را از پیش از 88 روایت کند و نسبت به تمام وقایع رخداده در آن واکنش نشان دهد. چنین رویکردی در اثر محسن امیریوسفی هم تکرار شد و عملاً دو اثر از دو طیف مختلف فکری را تبدیل به اثری ضعیف کرد.
چرا 88 فیلم نشد؟
به غیر از فیلمهای اشارهشده آثار دیگری هم همچون «خیابانهای آرام» هم بودند که به موضوع اتفاقات سال 88 پرداختند اما هیچکدام از این آثار اشارهشده و اشارهنشده نتوانستند، روایتی منسجم و از نظر فرمی قوی و از نظر محتوایی کامل را ارائه دهند. فیلمهای ساختهشده در این سالها یا به ورطه پرگویی میافتند یا تبدیل به آثاری ناقص میشوند. هر قدر هم بخواهیم مسئله سانسور یا امنیتی بودن و حساس بودن ماجرار را بهانه کنیم، نبود حداقلهای فرمی یا شعاری و استعاری شدن فیلمهایی که درباره 88 شده نمیتواند قابی سینمایی از مهمترین اتفاق اجتماعی و سیاسی 20 سال اخیر ارائه دهند. اتفاقی که نمیشود با بی موویهای سیاسی یا اجتماعیهای استعاری به آن پرداخت.