آیتالله احمدی فقیه یزدی: قانون را اکثریت قریب به اتفاق مردم باید قبول داشته باشند/ بسیار ناشایست است که بیمحابا به تدوین قانون حجاب وارد شویم
حضرتعالی دیدگاه خود را درباره قانون «حجاب و عفاف» که بحث روز است، بفرمایید. اساساً قانون چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
قانون، ارزش و قیمت زیادی دارد و هر جا که قانون وضع شد باید احترام خاصی به آن شود. تخلف از قانون بد است، به گونهای که حتی از بعضی سیاستمداران نقل شده که گاهی ضرورت پیدا میکرده کاری را به نحوی خارج از قانون انجام دهند، اما آنها زیر بار نمیرفتند و میگفتند که اگر قانونشکنی کنیم، بقیه هم قانونشکنی میکنند و سنگ روی سنگ بند نمیشود. لذا قانون باید در هر صورت رعایت شود، ولی مسأله دیگری در کار است که بسیار مهم است و آن اینکه قانونگذاران، قانون را به گونهای تدوین و تنظیم کنند که اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را قبول داشته باشند، زیر بار قانون بروند و از آن سر باز نزنند. یعنی عوامل و مقتضیاتی که برای حفظ قانون است را باید در نظر گرفت تا حرمتشکنی نشود.
اگر بنا شد طوری رفتار شود که قانون موجب سستی یا شکست حرمت قوانین دیگر و حتی مسائل توحید و معاد و حرمت ائمه(ع)، حرمت قرآن و مسائل پدر و مادر و مسائل اجتماعی شود؛ این جهات لطمه ببیند، فرهنگ مردم را متزلزل کند و حالتی پیدا شود که اثر اولیۀ خود را از دست بدهد، این نوع قانون باید مراعات و بازبینی شود و دقت شود که منجر به چنین مسائلی نشود.
یعنی اصلاح و بازنگری شود.
در هر صورت، باید به گونهای باشد که همهی جوانب قضیه به صورت صحیح رعایت شود. چرا امام، مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عنوان یک امر حاکم بر بقیه مسائل قرار داد؟ چون ما در اسلام احکام ثانویه داریم که اگر در جاهایی مورد آن پیشآمد کرد، غالب بر احکام اولیه است. مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای همین قرار دادند که زیر نظر مقام معظم رهبری به مسائل احکام ثانویه نظر دهند و درست عمل کنند.
درباره قانون عفاف وحجاب، تجربیاتی را از قبل شاهد بودیم. مسأله حجاب، تنها یک مسأله نیست، بلکه مسائل دیگر هم مرتبط با آن است که به لحاظ حقوقی وقتی ملاحظه شود، میبینیم که اینجا مجمع مباحث است؛ یک مبحث نیست، بلکه مجمع مباحثی است که حتی مسائل حقوقی در آن بسیار به هم پیچیده و مرتبط شده است؛ مخصوصاً در اوضاع فعلی جنبۀ خاصی پیدا کرده است. لذا باید تمام جهات آن بررسی کامل شود.
اگر از همان روزهای اول انقلاب این قانون را به مجلس برده بودند و حد و حدود و مقررات پوشش زنان را در بیرون از خانه، تصویب میکردند، به جایی برنمیخورد، اما اینکه یک نفر اسید میریزد، دیگری آب میپاشد و آن دیگری خاک میریزد، اینها کارهای بسیار اشتباهی است و بازی کردن با مسألهی قانون و قانون الهی است. حرمت قانون شکستن خیلی بدتر از این است که قانونی بگذاریم و قابل اجرا نباشد. از تدوین و تصویب این قانون در ابتدای انقلاب، غفلت شده و به آن توجه نکردند. لذا این کار بسیار ناشایستی است که بعد از چند سال از انقلاب، یک دفعه بیمحابا و بدون مقدمه و بدون تبلیغ و عنوان صحیح به این امر ورود کنیم.
الان مشکل مهمی که در کشور داریم، مشکل بیاعتقادی است. اعتقاد مردم نسبت به معاد، دین و مسائل توحید سست شده است، اینها را که نمیشود با قانون درست کرد. بله، جلو ظهورش را میتوان با قانون گرفت، اما اعتقاد قلبی و آن چیزی که در درون افراد است که با قانون درست نمیشود. برای این باید یک طرز صحیحی برنامه تدوین شود که همه به احترام و اهمیت قضیه توجه کنند تا انشاءالله به نتیجه برسد.
بنده نه اینکه بگویم با قانون مخالف هستم، نخیر مخالفتی با قانون نداریم، اما این قانون، ضرورتها و اقتضاء هایی دارد که این اقتضاء ها محاسبه نمیشود؛ خصوصاً مسائل حقوقی که برخی عزیزان و محترمین تذکر دادند که دیدم اینها با دلسوزی مطالبی را ذکر کردند. همچنین در محضر برخی از بزرگان و مراجع دیدیم که همین مسأله را تأیید میکردند که موقعیت مناسبش را از دست دادیم، خراب شده، باید صبر کنند و به طرز صحیحی مدیریتی کنند تا دو مرتبه تکرار مکررات قبلی نشود.
بنابراین اصل قانون و انضباط در جامعه باید باشد، ولی همهی جهات دیگر هم به صورت صحیح بررسی شود تا خدای نکرده، دشمنی و عناد بیشتری نسبت به مقررات قرآن و دین به وجود نیاید.
یعنی هرگونه کار غیرقانونی مثل اسید پاشی و ماست ریختن به روی زنان بیحجاب و بدحجاب و برخوردهای قانونیِ چکشیِ آهنین، کار درستی نیست.
این فرمایش شما با این صراحت، باید به گونهای باشد که قانون را تضعیف نکند. چون ما در مقام تضعیف قانون نیستیم، بلکه در مقام این هستیم که میخواهیم قانون عاقلانه و درست پیاده شود. درست پیاده شدن قانون شرایطی دارد، از این رو مسئولان مربوطه باید شرایط و مقتضیات آن را به صورت صحیح فراهم کنند. افرادی هم که اجرای قانون را به عهده میگیرند، افراد مناسب این کار و متین و حلیم و درست باشند. چون بحث اجتماعی است و آن را نمیشود به تعبیر شما چکشی انجام داد. چون فشار و زور بیجا، نتیجۀ معکوس میدهد و نتیجۀ درستی نمیدهد.
اشاره فرمودید، در دیدارهایی که با برخی از بزرگان و مراجع داشتید، نظر آنها این بود که در حال حاضر، شرایط برای اجرای چنین قانونی مناسب نیست.
ما میفهمیم که مقتضی باید به طور صحیح موجود باشد. یعنی بسیار روی حساب باشد. دشمن با تبلیغات، اقتضاء قضیه را زیر رو کرده است. اینها را فیالبداهه میبینیم.
لذا اجرای قانون در موقعیت محترمانه و درستی باید باشد که خدای نکرده طوری نشود، حالا که یک قانون فرعی را میخواهیم اجرا کنیم، مسائل اصلی ضربه ببیند. یا مسائل اصلی به گونهای ضربه ببیند که دیگر قابل جبران نباشد. مهمترین مسأله این است. الان این مسأله دستاویز و بهانه برای دشمن است تا به مسائل اصلی مثل اعتقاد به معاد، قرآن، اهلبیت(ع) و توجه به خدا ضربه وارد کند. همان طور که حضرت امام در بیاناتشان فرمودند: گاهی در موقعیتی، مسائل فرعی باید رها شود و اصل، ضایع نشود. اصل عظمت خداوند متعال، ولایت ائمه(ع)، ولایت امام زمان(عج) و نائب ایشان و مجتهدین و رهبر و... باید حفظ شود، نه اینکه این قانون با یک سرعت و وضعیتی اجرا شود که همه اینها لطمه ببینند. در این صورت، قهراً دشمن از این مسأله استفاده میکند و بهره میگیرد؛ چنانچه تجربه شد، «من جرّب المجرّب حلّت به الندامة» موجب پشیمانی و ندامت میشود و نباید اینگونه باشد. باید کاری کنیم که همه جهات روی موازین الهی باشد. همان طور که خداوند متعال برای پیامبر(ص)، اول انذار را میفرماید «و انذر عشیرتک الاقربین». لذا وظیفه پیامبر(ص) از انذار اولیه شروع میشود. همین مسأله حجاب، در اسلام چندین سال بعد از بعثت تبیین شد. امروزه اینگونه نیست که نشود به مردم بگویند، میشود بگویند البته با تبلیغ صحیح.
برخی در گفتار و کلمات برای مسأله حجاب، لهجههایی به کار میبرند که جز عناد و دشمنی درست کردن، هیچ هدایتی در آن نیست. اینها اساساً اشتباه است. برخی صحبتها را در تلویزیون و جاهای دیگر دیدم که خیلی خوشایند نیست. اینها خلاف آن مبنای اصلی است و اصل کار و ریشه را خراب میکند؛ ریشۀ اعتقاد و ارتباط مردم با مسجد و ضوابط دینی و قرآن و دین را خراب میکند. مردم وقتی از اینها دل ببرند، بدتر میشوند. چه کاری است که قانون فرعی را با وضع تند و تیزی ابلاغ کنند و اسمش را قانون بگذارند!
قانون باید باشد ولی اجرای آن بر اساس ضوابط باشد. به همان قانون هم ضوابط صحیحی داده شود، قانونی نشود که نتوان از آن دفاع کرد. وقتی نمیتوان از قانونی دفاع کرد، هنر نیست که کسی بیاید بعد از 45 سال از انقلاب، حرکتهایی را شروع کند.
من معذروم برخی از مثالها را بگویم؛ مثالهای روشنی از کارهایی وجود دارد که در جمهوری اسلامی نباید انجام گیرد. چرا از کارهای حرام و ناجور آن طور که باید و شاید جلوگیری شود، جلوگیری نمیکنند؟ البته جسته و گریخته کسی را بر اساس قانون محکوم میکنند. میبینید حریم مسائل وقف را میشکنند، این همه وقفها را زیر و رو میکنند و رسماً صاحب املاک وقفی میشوند. از طرفی با وضع بسیار بدی زمینخواری میکنند. مگر بیتالمال مسلمین حلال است که هر کس هر طور بخواهد صاحب شود؟ شوراها، فرمانداریها و بخشداریها، همه با هم شدهاند، به هم کمک میکنند و در مسائل قضایی هم نفوذ کردهاند. حرامهایِ درشت درشتِ خلاف شرعِ صد درصد انجام میگیرد اما در برخورد با آن جدیتی نیست. هیچ یک از اینها روی میزان نمیایستد و اگر روی میزان صحیحی میایستاد مشکلی نبود.
عمده این است که تمام اینها برای حرمتشکنی و قانونشکنی است. باید قانونی وضع شود تا اصل ماجرا و اصل کار را مردم فراموش کنند، به سراغ حواشی بروند و آن حواشی به اصل، لطمه ضربه بزند. این شبیه مثال معروف است که شخصی روی شاخه، بُن میبرد. شاید هم مؤاخذه بزرگی پیش خداوند متعال داریم که چرا این کار را کردیم.
در تأیید فرمایش شما، خیلیها گفتند که قانون حجاب و عفاف در شرایط فعلی نوعی خودکشی سیاسی است.
من نمیخواهم از این تعابیر استفاده کنم. البته هر کس که نظر خود را گفته، نظرش محترم است و باید بررسی شود که چه مقدار اثر سیاسی میگذارد. نظر من دیدگاه شرعی و مطابق با اصل و فرع قرار دادنِ فروعات و اصول احکام بود تا خوب روشن شود که از هول حریم در دیگ نیفتیم و گرفتاری درست نکنیم.