برونسپاری پروژه علیه هاشمی
همدلی| در بین رجال سیاسی جمهوری اسلامی، هیچکدام به اندازه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به فساد متهم نشد. موضوعی که در برخی از موارد از سوی مردم پذیرفته شد ودر مواردی نیز مورد قبول قرار نگرفت. جاهایی که مورد پذیرش مردم واقع میشد معمولا در سخنان آنان بروز پیدا میکرد که هر چیز بزرگ و گرانقیمتی را به خاندان هاشمی رفسنجانی منتسب میکردند و در مواردی نیز که مردم این اتهامات را نمیپذیرفتند زمانی بود که این مرد عرصه سیاست پای در انتخابات میگذاشت، یا خودش رای میآورد و یا فهرست و فردی که او میخواست رای بیاورد، از سوی مردم انتخاب میشدند.
مهمترین فراز از زندگی این سیاستمرد، زمانی بود که او از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ردصلاحیت شد، اما با یک اشاره او نامزد معرفی شده از سوی وی یعنی حسن روحانی همه رقبای اصولگرای خود را شکست داد و 8 بعد رئیس جمهور ایران شد.
ترویج فساد اقتصادی هاشمی رفسنجانی در میان مردم، شاید در مهمترین نمود خود زمانی اتفاق افتاد که محمود احمدینژاد در انتخابات سال 88 وبه عنوان یک مقام رسمی جمهوری اسلامی، رئیس مجمع تشخبص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان را در رسانه رسمی نظام متهم به فساد کرد وبسیاری از نهادها و شخصیتهای نظام که آن روز حامی احمدینژاد بودند بر ان صحه گذاشتند و یا بیتفاوت از کنار آن گذشتند. موضوعی که آغاز انزوای باسابقه ترین شخصیت نظام جمهوری اسلامی بعد از امام خمینی را رقم زد.
اما ماجرای متهم کردن هاشمی رفسنحانی به فساد اقتصادی پشت پردهای دارد که اگرچه بسیاری آن را می دانستند، اما جزییات آن تاکنون مشخص نبوده است. سخنان روزهای اخیر عباس پالیزدار تاباندن نوری به این گوشه تاریک از سیاستورزی مخالفان هاشمی (و در این فقره سیدمحمد خاتمی) بوده است.
عباس پالیزدار که در سال 87 به عضویت هیئت تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضاییه انتخاب شده بود، فرصتی یافت تا به اسرار و اسناد پیرامون فساد اقتصادی برخی شخصیتهای نظام سیاسی دست پیدا کند و با طرح آنان در مجامع عمومی، نوعی مرجعیت پیرامون مبارزه با فساد برای خود پیدا کرد. همین موضوع برخی از مخالفان هاشمی را به این طمع انداخت که اکنون که پالیزدار سخنانش مخاطبان خوبی پیدا کرده، از این فرصت استفاده کرده و هاشمی وخاتمی را نیز در ردیف مفسدان اقتصادی به مردم معرفی کنند.
آغاز تبلیغ پیرامون فساد هاشمی
ابتدا در این امر نیز توفیق کوچکی به دست آوردند. چرا که عباس پالیزدار تحت القائات نزدیکان محمود احمدینژاد و البته خواست مجلس اصولگرای هفتم، هاشمی رفسنجانی را در شمار متهمان اقتصادی ذکر کرد. او در مصاحبه اخیر خود را دیدهبان ایران در این باره گفت: «بزرگترین انگیزه مجلس هفتم از موافقت با تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه و ورود من این بود که من از آقای هاشمی و خاتمی مطلبی پیدا کنم. اصلا قوه قضاییه را نمیخواستند و با دیگران زیاد کاری نداشتند. اینها نیتشان این بود که ما از این افراد چیزی پیدا کنیم.»
او افزود:« دائم اصرار میکردند از اینجا مطلب بدهید، از آنجا مطلب بدهید. مدام میپرسیدند پس چه شد؟»
پالیزدار گفت:« رفتیم و دیدیم که آقای خاتمی، خانواده و حلقه اطرافش اصلا هیچ. پاکِ پاک. هیچچیزی درباره آنها نبود. این مطلب را در سخنرانیهایم گفتم و آنها خیلی ناراحت شدند. گفتند حالا در گزارشت نوشتی، چرا رفتی این طرف و آن طرف گفتی؟ گفتم میگویم و باز هم خواهم گفت. همانجور که وقتی میگوییم فلانی فاسد است، کسی که پاک است هم باید بگوییم. در مورد آقای هاشمی هم چون آنها اصرار زیادی داشتند، در نهایت پرونده دوو را پیدا کردم که «منتسب» به آقای هاشمی است. اگر موردی پیدا میکردم، من بیان میکردم. آنچه من پیدا کردم این پرونده بود.»
ردپای اتهامات در خاطرات هاشمی
پالیزدار اما پس از آن که به زندان رفت وبیرون آمد، هم در دوران حبس و هم پس از آن اهلام کرد که هاشمی رفسنجانی از فساد بری است و طی نامهای از او حلالیت طلبید. هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۱۳۸۸ خود به عذرخواهی پالیزدار از او که در زندان برای نوشته، اشاره میکند:« مهدی خزعلی در سایت خود، نامهای از پالیزدار از زندان، خطاب به من درج کرده که از من، به خاطر تهمت زدن، عذرخواهی نموده و از عدم شکایت من، تشکر کرده.»
او همچنین به ملاقات حضوری و عذرخواهی عباس پالیزدار در خاطرات یکشنبه بیستم دیماه سال ۱۳۸۸ اینگونه اشاره میکند:« آقای مهدی خزعلی آمد از فشارهایی که حکومت علیه او دارد شکایت کرد. آقای پالیزدار را هم، همراه خود آورده بود که از من عذرخواهی کرد.»
نامه عذرخواهی پالیزدار به هاشمی
در نامه عباس پالیزدار به «حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی دام عزه؛ ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام» آمدهاست: «با سلام با توجه به تعبیر آن بزرگوار در نامه به رهبری به باند پالیزدار احتراماً موارد ذیل به استحضار میرسد: ۱- اینجانب یک بسیجی جانباز، معتقد به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه میباشم. هیچ باندی ندارم و فقط به وظیفه خود در تحقیق و تفحص مجلس عمل کردهام. ۲- در ۱۲۴ پرونده مورد بررسی تحقیق و تفحص مجلس، هیچ پروندهای از حضرتعالی و فرزندان شما نبود و در گزارش تحقیق و تفحص هم مدعی وجود پرونده علیه شما نشدهام. ۳- متأسفانه در پایان سخنرانی در دانشگاه همدان، دانشجویی از خانواده شما سؤال کرد و اینجانب بدون هیچ مستنداتی به اتکای شنیدههای غیرمستند از نزدیکان آقای احمدینژاد، مطالبی گفتم و در سخنرانیها هم گفتهام که هیچ پروندهای راجع به حضرتعالی و خانواده شما ندیدهام. لذا بدینوسیله از محضر حضرتعالی عذرخواهی میکنم و امیدوارم این مختصر را به عنوان جبران بپذیرید تا باری بر دوش من در صحرای محشر نباشد.۴- پیشاپیش از صبر و بزرگواری شما که در طول این یک سال، هیچ شکایتی از اینجانب ننمودهاید تشکر میکنم، بهرغم اینکه تنها کسی که محق بر شکایت بود شما بودید.»
پالیزدار در بخش دیگری از مصاحبه اخیر خود به یک حلالیتطلبی متقابل بین خودش و هاشمی اشاره میکند:« به ایشان گفتم: «حاجآقا برای چه شما حلالیت میطلبید؟ من باید حلالیت بطلبم. من آبروی شما را بردم. میدانید حرفهای من چقدر تاثیر منفی روی وجه شما و خانوادهتان داشت؟ در صورتی که من پرونده را بررسی کرده بودم، به شما و خانواده شما ارتباطی نداشت. بالاخره مربوط به وابستههای شما بود. آن چیزی هم که در مورد فائزه خانم گفتم، براساس اسنادی بود که از احمدینژاد گرفتم. شاید هم درست گفتم، اما در هر صورت چیزی نبود که مستند در اختیار داشته باشم. من باید از شما حلالیت بگیرم.» گفت: «نه من به شما دروغ نمیگویم، اشتباه از ما بوده است.» گفتم: «شما شکایت هم نکردید.» آقای هاشمی گفت: «آقایی در خبرگان دائم به ما فشار آورد و میگفت ایشان _ پالیزدار - «چشم فتنه» است. » پرسیدم: «چه کسی بود که این فشار را بر شما وارد کرد؟» اسمی نیاورد و حتی حاضر نبود کسی که عامل این اتفاق بود و علیه ایشان کلی صحبت کرده بود، اسمش را بیاورد. گفتم: «حاجآقا من که میدانم چه کسی است.» گفت: «چه کسی است؟» گفتم: «آقای یزدی است.» گفت: «حالا که میدانید بله آقای یزدی است. ایشان خیلی فشار آورد که شما به عنوان رئیس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک نامه به رئیس قوهقضاییه بزنید یا با او تماسی بگیرید. من به رئیس قوه قضاییه و وزیر اطلاعات زنگ زدم و گفتم ایشان - پالیزدار - را بازداشت کنید. بعد فهمیدم تو در جنگ فرمانده بودی. بعد یاسر و مهدی به من گفتند ایشان آدم دلسوزی است. ایشان ربطی به احمدینژاد و جریانات سیاسی ندارد. دیگر نتوانستم جمع کنم. بعد هر شب گریه میکردم که من باعث زندانی شدن این پسر شدم.»
برونسپاری پروژه علیه هاشمی
آنچه از این افشاگریها برمیآید این است که در اوج انتخابات سال 88 و در حالی که هم محمود احمدینژاد از جایگاه ریاست جمهوری ایران علیه رئیس خبرگان و مجمع تشخیص اتهام افکنی میکرد و هم رسانه ملی آن را پوشش میداد و طبق قانون نیز اجازه پاسخگویی به هاشمی را نداد، بخش دیگری از نظام سیاسی در قالب مجلس هفتم نیز پروژه اتهام علیه هاشمی را به نوعی برونسپاری کرده بود، تا از جایگاهی دیگر موضوع فساد هاشمی رفسنجانی تقویت شود. موضوعی که البته در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 علیرغم رد صلاحیت وی (نامزد مورد حمایتش رئیس جمهور شد) و انتخابات خبرگان سال 94 (فهرست اعلام شده از سوی او بیشترین اقبال را از سوی مردم داشت به گونهای که دوتن از مخالفان سرسخت خود محمد یزدی ومصباح یزدی را از ورود به خبرگان بازداشت) و در نهایت در تشییع با شکوه پیکر او نشان داد که پروژهای شکست خورده است.