دانشگاه فرهنگیان اسیر سیاسیکاری نفوذ و دشواری فرآیندها شدهاست
گویی قرار نیست هیچ مشکلی حل شود، حداقل نه تا زمانی که به جای انجام کار تخصصی، عمده انتخابها براساس روابط است! یعنی در واقع افرادی که در رأس امور قرار میگیرند، منتصب میشوند نه منتخب. این یعنی پشت کردن به نیروی کارآمد و باز کردن مسیر برای افرادی که به دلیل نداشتن تخصص کافی توان بازکردن گره از مشکلات را ندارند. مسئله اتفاق پیش و پا افتادهای نیست. داستان بر سر حل مشکلات افرادی است که قرار است آیندهسازان جامعه را تربیت کنند، اما خود چنان غرق در مشکلات هستند که توانی برایشان جهت تربیت آیندهسازان نمیماند! معلمان باید آسودهترین قشر جامعه باشند، هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ معنوی تا علاوه بر کار روتین خود خلاقیتهایشان هم شکوفا شود، اما بیانگیزگی، اعتراض مداوم و خسته شدن از کار، تنها چیزی است که این روزها از جامعه معلمان و مدرسان میبینیم. حیف است، تکتک معلمان میتوانند فرصتی باشند برای حل گوشهای از مشکلات جامعه، اما زمانی که آنها را به این چشم ببینیم. اتفاق خوبی در دولت گذشته افتاد و آن جذب ورودیهای دانشگاه فرهنگیان با توجه به تعدد بازنشستگی و نیاز مبرم آموزش و پرورش به معلم بود. با وجود این، اما تحول جدی در این دانشگاه رخ نداد، چراکه ارتقای کیفیت فرآیند تربیت معلم بهطور محسوسی انجام نشد. شاید یکی از دلایلش این باشد که دانشگاه فرهنگیان، هنوز بر اساس معماری کلان برنامه درسی سابق که قبلاً نگارششده فعالیت میکند و البته دلایل دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که همهشان نشان میدهد این دانشگاه همچنان نتوانسته منطبق بر رویههای تحولی و نیاز روز آموزش و پرورش حرکت کند. دیگر واضح و نمایان است که دانشگاه فرهنگیان به تمرکز و توجه بیشتری نیاز دارد و این نیاز بیش از هر زمان دیگری حس میشود. به منظور بررسی چالشهای دانشگاه فرهنگیان و یافتن راهکار برای بهبود وضعیت آن، «جوان» با حمید رفیعی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت گفتگو کردهاست.
مهمترین مشکل امروز دانشگاه فرهنگیان از نظر شما چیست؟
به نظر میرسد مهمترین مسئله امروز دانشگاه فرهنگیان کیفیت و فرایند تربیت معلم است. بدون شک وقتی افرادی وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند باید با کیفیت بالایی از آنجا فارغالتحصیل شوند، چراکه وظیفه تعلیم و تربیت آیندهسازان را برعهده دارند، اما گاهی شاهد آن هستیم که اقدامات سطحینگرانهای انجام میشود و خبری از دورههای آموزشی خاص نیست که اثربخشی لازم در این حوزه داشته باشد. یک جنبه از این موضوع، حتماً کیفیت ورودیهاست، که آزمون ویژه دانشگاه فرهنگیان و مصاحبه اختصاصی به این موضوع میپردازد و بسیار مهم است، اما مسئله قابلتوجه این است که ما افراد را برای چه فرایندی، با چه ابزاری و بر چه اساسی و با چه استادی ارتقا میدهیم. وضعیت تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان باید ارتقا پیدا کند. دخالت نمایندگان در انتصابات و همچنین ضعفهای اجرایی در این دانشگاه، نشان میدهد که این مرکز آموزشی از وضعیت قابلتوجهی برخوردار نیست و نیاز به بازنگری و توجه بیشتری دارد.
از یکسو باید ظرفیت پذیرش در دانشگاه فرهنگیان افزایش پیدا کند و از سوی دیگر این دانشگاه مشکلات اعتبارات مالی دارد! پس چه باید کرد؟
بله درست است. طبق قانون برنامه هفتم توسعه، ظرفیت پذیرش در دانشگاه فرهنگیان، یعنی تعداد دانشجویان آن، باید افزایش پیدا کند، اما این کار نیاز به توسعه امکانات و اعتبارات مالی دارد. اگر ما تعداد دانشجو را افزایش دهیم ولی تجهیزات و امکانات را توسعه ندهیم، دانشگاه دچار چالشهای عدیدهای خواهد شد، بنابراین مسئله اعتبار مالی دانشگاه، بسیار جدی است. امروز بیشتر هزینه دانشگاه از هزینه پذیرش و کسرحقوق از دانشجو معلمان تأمین میشود، در صورتی که باید سهم دانشگاه در بودجه عمومی کشور ارتقا یابد تا از این موضوع فرار کند. بدون شک نقش نمایندگان مجلس برای حل این مسئله ریشهدار اهمیت دارد و آنها میتوانند نقش مهمی در ارتقای کیفیت دانشگاه ایفا کنند.
کسر حقوق از دانشجو معلمان، آنها را بیانگیزه کردهاست. بارها و بارها شاهد انتقادات این گروه از معلمان بودیم، اما توجهی به مشکلات آنها نشدهاست. به نظر شما چطور میتوان به دانشجو معلمان انگیزه داد تا با فراغ بال بیشتری سر کلاس درس حاضر شوند؟
علاوه بر مشکلات مالی دانشجو معلمان، یکی از چالشهای بنیادی این است که آنها بعد از پایان چهار سال تحصیل، سنجیده نمیشوند! در چنین شرایطی انگیزهای برای این معلمان نمیماند که بخواهند مطالعه بیشتری داشتهباشند یا در نقش خودشان موفق عمل کنند.
باید برای این رفتار اشتباه فکری شود و دانشگاه پس از فارغالتحصیلی دانشجویان، برنامهریزی مناسبی برایشان داشته باشد؛ مثلاً در سال آخری که دانشجو دارد فارغالتحصیل میشود، او را محک بزند و ارزیابی کند. در صورتی که فرد، گواهی صلاحیت حرفه معلمی را گرفت، او را به کار بگیرد. به عبارت دیگر، تفاوتی میان کسی که خوب کار میکند و کسی که خوب کار نمیکند، وجود داشته باشد. علاوه بر این، مشوقهایی که برای جذب افراد بهتر به تربیت معلم پرداخت میشود، نباید به مانعی برای مواجهه با افراد ضعیف تبدیل شود؛ مثلاً اگر فردی چهار سال در دانشگاه تربیت معلم آموزشدیده، اما ضعیف عمل کرده، باید اخراج شود، در صورتی که شاهد آن هستیم به دلیل دریافت حقوق چهار ساله و تلقی فرد به عنوان معلم، هیچ مواجههای با او انجام نمیشود و با هر معدلی و هر نمرهای که کسب میکند وارد آموزش و پرورش میشود، امری که آسیبهایی به دنبال دارد.
بنابراین باید ما یک فرایند معنادار در قالب نظام جامع تربیت معلم طراحی کنیم که فرایند جذب، پذیرش، ارتقا، تربیت و حتی احراز صلاحیت معلمان را شامل شود و در این فرایند، معلم را براساس عملکرد کلاسی و تدریسش ارزیابی کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، نظام انگیزشی معلمان ارتقا پیدا میکند و کیفیت دانشجو معلمان خروجی نیز افزایش مییابد.
میدانیم که اگر معلم خوبی در دانشگاه فرهنگیان تربیت شود، تأثیر زیادی بر نسل آینده خواهد داشت. شما چقدر موافق هستید و چه کارهایی باید انجام بدهیم؟
هرکس که درک کند و از فکر استراتژیک برخوردار باشد، متوجه میشود که مرکز توجه نظام باید امروز تربیت معلم باشد، چراکه اوست که نیروی انسانی آینده را تربیت میکند. بنابراین هر چه روی این مسئله سرمایهگذاری شود، چندین هزار برابرش را برداشت خواهیم کرد. توجه به معلمان و تعلیم و تربیت باکیفیت، سهم قابلتوجهی در GDP، رشد و پیشرفت کشور، فناوری، توسعه شاخصهای ایران و حتی در نظام بینالملل خواهد داشت. بنابراین باید تمرکز ویژهای روی کیفیت دانشگاه فرهنگیان باشد تا فارغالتحصیلان آن که تأثیرات زیادی روی آینده کشور دارند، به بهترین شکل ممکن ایفای نقش کنند.
با این تفاسیر رفع مشکلات دانشگاه فرهنگیان باید در اولویت همه کارها قرار بگیرد. علل اصلی غفلت از آن را چه میدانید؟
علل اصلی را نفوذ، پیچیدگی و دشواری فرآیند، عدم فهم تربیتی در متولیان و سیاسیکاری میدانم. ما باید این دانشگاه را عاری از سیاست بدانیم و این مکان را جایی برای پیشرفت درنظر بگیریم که در آن، به دور از رویکردهای سیاسی، معلم تربیت کنیم تا به بهترین شکل ممکن نقشآفرینی کند.
مدتی است درخواستی مبنی بر افزایش سقف سنی برای ورود به دانشگاه فرهنگیان تا ۳۰ سال مطرح شده است. شما چقدر با این درخواست موافقید؟
سؤال اینجاست که شاید عدهای بیایند و بگویند، چرا ۳۰ سال؟ ۳۲ سالهها را هم پذیرش کنید! باید به این مسئله مهم توجه شود که اصلاً افزایش سقف سنی به چه علتی وضع میشود، باید این موضوع به صورت کارشناسی بررسی شود و مبتنی بر نظام جامع به یک الگوی مناسبی برسد.
از نظر من، نهتنها این سن نباید افزایش پیدا کند، بلکه باید کاهش هم داشته باشد، چراکه سن کمتر قابلیت تربیتپذیری بیشتری دارد. بنابراین نظر من این است که جذب شغل معلمی از طریق کنکور و مختص به دانشآموزان باشد و مختص افرادی که از کنکور سراسری قصد ورود به این شغل را دارند. نه افرادی که آموزشهای دیگر دیده و راه به جایی نبردهاند و حالا مجدداً بازگشتهاند تا معلم شوند. آن دسته از افرادی که علاقه یا امکان نداشتند یا شرایط برایشان فراهم نشده که معلم شوند، از طریق کنکور ماده ۲۸ یا کنکور کارشناسی ارشد وارد فرایند معلمی شوند. از طرفی به عقیده من، دوره جذب ماده ۲۸ که الان دارد از سال۲۰ تا ۴۰ سال انجام میشود نیز باید تغییر پیدا کند و تا ۳۰ سال کاهش پیدا کند، تا این گروه سنی که انگیزه دارند و به علتی نتوانستهاند وارد شغل معلمی شوند، از طریق کارشناسی ارشد، معلم شوند.
قرار بود نخبگان علمی، فرهنگی و ورزشی کشور در دانشگاه فرهنگیان بدون شرکت در کنکور پذیرش شوند، اما هنوز این کار متوقف ماندهاست. متوقف ماندن این طرح، چه آسیبهایی میتواند به دنبال داشته باشد؟
به نظر میرسد این کار صورت خواهد گرفت. احتمالاً با توجه به تغییرات دولت و بازنگریها و رویکردهایی که وجود داشته، این کار تا الان متوقف ماندهاست، اما باید پیگیری کرد تا سریعتر این اتفاق بیفتد. البته شاخصها و چالشهایی در این حوزه خواهد بود؛ مثلاً اینکه اگر دانشگاه فرهنگیان این فراخوان را الان اعلام کند، احتمالاً افراد بسیار زیادی متقاضی ثبتنام میشوند. به هر حال، از مثلاً صد هزار نفری که در این فرایند شرکت خواهند کرد، ۳، ۲ هزار نفر قبول میشوند، شبیه آزمونهای استخدامی، اما تمامی افرادی که رد میشوند، چون اینجا یک بستر استخدام دارد و خود را ذیحق قلمداد میکنند که حقشان تضییع شده، به این فرایند اعتراض میکنند. از آنجایی که در یک شرایطی قرار داریم که سیاستگذار، قانونگذار و مجری از اعتراض هراس دارند، بنابراین برآورد میشود این فراخوان منجر به اعتراض عدهای شود و دستگاه را دچار اختلال کند، بنابراین مسئولان را از رفتن به سمت این اقدام دور میکند، چراکه ممکن است حجم اعتراضات به قدری بالا بگیرد که دستگاه قادر نباشد بدان پاسخ بدهد. به همین دلیل مسئولان تلاش میکنند با یک مدل متعارف همهپذیر این کار انجام شود.
به عقیده من، اگر جذب نخبگان در دانشگاه فرهنگیان به گفتمان تبدیل شود، آموزش و پرورش راحتتر میتواند این کار تحولی و جدی را دنبال کند. در چنین شرایطی، آمادگی این کار فراهم میشود. در این زمینه، رسانهها نقش مهمی را میتوانند ایفا کنند، آنها میتوانند از فرآیندهای طرح شده، حمایت کنند و جریان اجتماعی را هدایت کنند تا به بهترین شکل ممکن این کار به نتیجه برسد.