چرا رئیسجمهور به ریاض نرفت؟
امروز دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳ خبری از سفر مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران به ریاض برای شرکت در همان اجلاسیه درخصوص مساله فلسطین نیست و محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور ریاست هیات ایرانی را بر عهده دارد. عراقچی نیز روز یکشنبه در نشست وزرای خارجه عضو حضور پیدا نکرد و کاظم غریبآبادی معاون بینالملل وزارت خارجه در این اجلاس شرکت کرد. باوجود اصرار و تاکید ایران بر برگزاری این اجلاسیه مهم که نزدیک به ۵۷ کشور عربی و اسلامی را گرد هم میآورد، چرا مسعود پزشکیان که وعده داده بود اگر امکانی فراهم شود به ریاض سفر میکند، از این فرصت استفاده نکرد و آن را به آینده دوردست با عدمقطعیتهای فراوان موکول کرد؟
بهرغم تاکید ایران بر برگزاری نشست اضطراری سران سازمان همکاری اسلامی درخصوص فلسطین و دعوت از جمهوری اسلامی برای مشارکت در این اجلاسیه در ریاض، مسعود پزشکیان به عربستان نرفت. متغیرهای داخلی، دوجانبه و منطقهای درخصوص دلایل اینعدم حضور قابل ذکر است.
به گزارش دنیای اقتصاد، درست یکسال پیش در ۲۱ آبان ۱۴۰۲ سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور فقید ایران با حضور در ریاض برای نشست اضطراری و مشترک سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب درخصوص فلسطین با محمد بنسلمان ولیعهد سعودی دیدار کرد تا اولین رئیسجمهور ایران لقب بگیرد که پس از بیش از یک دهه روابط پرفراز و نشیب میان تهران و ریاض به پادشاهی عربستان سفر میکند.
اما امروز دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳ خبری از سفر مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران به ریاض برای شرکت در همان اجلاسیه درخصوص مساله فلسطین نیست و محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور ریاست هیات ایرانی را بر عهده دارد. عراقچی نیز روز یکشنبه در نشست وزرای خارجه عضو حضور پیدا نکرد و کاظم غریبآبادی معاون بینالملل وزارت خارجه در این اجلاس شرکت کرد.
باوجود اصرار و تاکید ایران بر برگزاری این اجلاسیه مهم که نزدیک به ۵۷ کشور عربی و اسلامی را گرد هم میآورد، چرا مسعود پزشکیان که وعده داده بود اگر امکانی فراهم شود به ریاض سفر میکند، در این نشست که فرصت دیدار با مقامات شرکتکننده از جمله ولیعهد عربستان آنهم چند روز پس از بازگشت دوباره ترامپ را فراهم کرده بود، استفاده نکرد و آن را به آینده دوردست با عدمقطعیتهای فراوان موکول کرد؟
آیا این مساله ناشی از کشمکشهای سیاسی و جناحی بهویژه درخصوص پرونده عربستان است یا نه فراتر از آن به تعارفات دیپلماتیک میان تهران و ریاض درخصوص اینکه چه کسی ابتدا به پایتخت دیگری سفر کند مربوط میشود؟ یا به سطح سران مشارکت کننده در این اجلاس ارتباط دارد یا در وجه چهارم تهران ملاحظات جدیتری دارد که به مساله فلسطین و نگاه متفاوت تهران و ریاض به آینده منازعه اعراب و اسرائیل بازمیگردد؟
بهنظر میرسد بهرغم مقاومت برخی جناحها، گروهها و اشخاص درخصوص مدل توسعه روابط ایران و عربستان که از همان زمان احیای روابط دیپلماتیک در اسفند ۱۴۰۱ مدعیان قدرتمندی داشت که لحظهای زمان را برای متوقف کردن این رابطه نوپا از دست ندادهاند، اما عدممشارکت ایران در سطح عالی در چنین نشست مهمی به مسائل دیگری مربوط میشود که نقش تعیینکنندهتری در چشمانداز سیاسی خاورمیانه دارد.
اولین ملاحظه ایران میتواند در ارتباط با بیاثر بودن نتایج ملموس برگزاری چنین اجلاسی باشد که در عمل به صدور یک بیانیه غیرالزامآور و کلی بسنده کرده و در نهایت حل معضل کنونی را به راهحل دو دولتی ارجاع میدهد. مسیری که ریاض و بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی از سالها پیش حداقل از زمان طرح ملک عبدالله در سال ۲۰۰۲ آن را روی میز قرار داده و در طول این سالها و بهرغم محقق نشدن تشکیل کشور مستقل فلسطینی با اسرائیل رابطه دیپلماتیک برقرار کردهاند.
آنچه این گزاره را تصدیق میکند، میزبانی ریاض از نشست هفته گذشته ائتلاف بینالمللی راهحل دو دولتی بود که نمایندگان نزدیک به ۹۰ کشور از جمله اروپا، چین و روسیه در آن حضور داشتند. نشستی که به معنای تایید نقش و جایگاه عربستان در ابتکارات سیاسی برای مساله فلسطین و در عین حال تاییدیهای بر قرار داشتن یا قرار گرفتن عربستان در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل بهویژه پس از انتخاب مجدد ترامپ است.
این دو گزاره به خوبی اختلاف دیدگاه سیاسی بین ایران و عربستان درخصوص چشمانداز مساله فلسطین را بازتاب میدهد. در حالی که ایران بر برگزاری رفراندوم با حضور تمامی ساکنان فلسطین اشغالی تاکید میکند و همزمان آن را با ملاحظات نظامی و امنیتی خود درخصوص مبارزه با اسرائیل ترکیب میکند، ریاض بر راهحل دو دولتی بدون خصومت نظامی و اینکه اسرائیل بخشی از پروژه ادغام خاورمیانه جدید است، تاکید میکند. با این حال و بهرغم ملاحظات سیاسی و امنیت ملی جمهوری اسلامی که بازتابدهنده ادراک و فهم تصمیمگیرندگان از منابع تهدید است که قابل اغماض و چشمپوشی نیست، اما نفس حضور در این مدل اجلاسیهها نباید به معنای تایید تصمیمات و رویههای آن تلقی شود.
به عنوان نمونه در شرایطی که تغییرات آب و هوایی به یک واقعیت مهم بینالمللی تبدیل شده و آثار مخرب آن امروزه بسیاری از کشورها را در برگرفته است، اما به دلیل حضور رئیس اسرائیل در این گردهمایی بینالمللی، مقامی از جمهوری اسلامی در آن شرکت نمیکند. در حالی که هر ناظری میداند که صرف حضور، مثلا حضور رئیسجمهور ایران در این نشستها نه به منزله تایید کشتار و جنایات اسرائیل است و نه به معنای شناسایی آن. مگر در نشستهای مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل نماینده جمهوری اسلامی همزمان با حضور نماینده اسرائیل در جلسات شرکت نمیکند؟ آیا این موجب شده تا جمهوری اسلامی از رویکرد و ملاحظات خود عقبنشینی کند؟
بنابراین ورای این نگاه حداقلی، ایران باید از فرصت مشارکت در روندهای منطقهای و بینالمللی استفاده کرده و اتفاقا دیدگاه خود را با قدرت بیان کند. اینکه ما بدون حضور در ترتیبات منطقهای و بینالمللی ولو غیرعادلانه و مبهم بخواهیم به تنهایی نگاه خود را پیش ببریم، نه منطقی است و نه در شرایط درهمتنیده منطقهای و بینالمللی، مبتنی بر ملاحظات استراتژیک است. حداقل مزیت حضور پزشکیان در ریاض این بود که در حاشیه اجلاس سران میتوانست ملاحظات ایران درخصوص پیمان دفاعی محتمل عربستان و آمریکا را که در دوره ترامپ دوباره روی میز قرار گرفته با صراحت بیشتری به ولیعهد سعودی منعکس سازد.