سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۷
کد خبر: ۶۵۶۷۰۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۱۵ آبان ۱۴۰۳

زماني براي پايان تنش دورنماي روابط ايران و امريكا؟

مهدي شيرزاد ادامه مي‌دهد: «بیشتر كشورها تلاش مي‌كنند از فرصت انتخابات امريكا به نحوي استفاده كنند كه منافع ملي‌شان بيشتر تامين شود. هر چند در ظاهر ديپلماتيك اكثر كشورها به نوعي ژست مي‌گيرند كه در سياست داخلي امريكا دخالتي ندارند، اما همه بازيگران بين‌الملل به نحوی تلاش مي‌كنند كانديدا يا حزبي پيروز شود كه منافع ملي آنها را تامين كند.»
روزنو :

زماني براي پايان تنش دورنماي روابط ايران و امريكا؟

مهدي شيرزاد، فعال سياسي اصلاح‌طلب اما نگاه ميانه‌اي به اين مقوله دارد و رابطه مستقيم را تنها در صورتي محتمل مي‌داند كه منافع ايران را تامين كرده باشد.

 

سيدمحمدعلي ابطحي: ممكن است ايران گفت‌وگوهايي بدون واسطه با امريكا داشته باشد

محمدعلي ابطحي، فعال سياسي اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با «اعتماد» در پاسخ به اين پرسش كه آيا ايران مي‌تواند براي پايان دادن به تنش‌هاي منطقه‌اي، رفع تحريم‌ها و تامين منافع ملي، مناسبات ارتباطي خاصي با دولت جديد امريكا برقرار كند، مي‌گويد: «در مورد رابطه ايران و ايالات متحده دو ديدگاه وجود دارد؛ يك ديدگاه مي‌گويد ايران هم مانند ساير كشورها بايد با امريكا رابطه برقرار كند و در رابطه با اين كشور حرف‌ها، مطالبات و ديدگاه‌هايش را منتقل كرده و خطرات امريكا را در راستاي منافع ملي خود كم كند. ديدگاه ديگري هم وجود دارد كه بيشتر تاكيد رهبري در آن قابل مشاهده است. اين ديدگاه معتقد است در ارتباط با امريكا هيچ نقطه مثبتي ايجاد نشده، بلكه باعث تشديد فشارهاي امريكا، اسراييل و غرب مي‌شود. ميان اين دو ديدگاه طبيعتا ديدگاهي كه مورد تاييد رهبري است، قابليت اجرايي بيشتري پيدا مي‌كند. به همين دليل من نه در مقام تحليل بلكه در مقام توجه به واقعيت‌هاي اجتماعي، پيش‌بيني نمي‌كنم كه طي انتخابات هر يك از دو كانديداي رياست‌جمهوري امريكا، تغييري بنيادين در روابط ايران و امريكا كه حداقل آن ايجاد رابطه دو جانبه است، شكل بگيرد.» اين فعال سياسي اصلاح‌طلب با اشاره به برخي نمونه‌هاي ارتباطي ميان ايران و امريكا براي تامين منافع كشور و بهبود وضعيت منطقه‌اي مي‌گويد: «معتقدم در آينده هم اين رويكرد ادامه پيدا كرده و ايران ممكن است در خصوص مسائل منطقه‌اي و غيرمنطقه‌اي گفت‌وگوهايي بدون واسطه با امريكا داشته باشد. حتما اين گونه خواهد بود. اما اين رويكرد جدا از رويكردي است كه ارتباطات كشور را به معناي متعارف و ديپلماتيك آن برقرار ساخته و تغيير معناداري در مناسبات ارتباطي ايران و امريكا شكل دهد. معتقدم ايجاد رابطه با ايالات متحده نيازمند تغيير راهبردي در دكترين ديپلماسي ايران است كه هنوز نشانه‌اي از اين تغيير مشاهده نمي‌شود.»

 

مازيار بالايي: موافقان و مخالفان ايراني رابطه با امريكا نگاه فانتزي دارند

مازيار بالايي، عضو حزب اعتمادملي و فعال سياسي از منظر متفاوتي به بحث ورود كرده و مي‌گويد: «در حوزه ارتباطات بين‌الملل يك جمله كليشه‌اي وجود دارد و آن، اينكه اساسا دوست و دشمن ابدي در جهان وجود ندارد و كشورها متناسب با منافع خود روابط‌شان را تنظيم مي‌كنند. در مورد خاص ايران و امريكا به نظر مي‌رسد هر دو كشور به اين جمع‌بندي رسيده باشند كه بايد سطح تنش را پايين آورده و به سمت روابط سازنده‌تر حركت كنند. پالس‌هايي كه از سوي ايران ارسال مي‌شود و هم واكنش‌هاي خاصي كه از سوي مقامات امريكايي ارسال مي‌شود، همين تحليل را عينيت مي‌بخشد.» او ادامه مي‌دهد: «اساسا بين جمهوري‌خواهان و دموكرات‌هاي امريكايي تفاوتي درخصوص مواجهه با ايران وجود ندارد، اما اين رويكرد يك دوقطبي كاذب را در ايران به وجود آورده است. دوقطبي موافقان رابطه يا مذاكره با امريكا و مخالفان مذاكره و رابطه با امريكا به موضوع فانتزي نگاه مي‌كنند. افراد و جرياناتي كه موافق تغيير راهبرد بنيادين ايران در مواجهه با امريكا هستند، در مختصات تحليلي 20 الي 25 سال قبل تنفس كرده و راهبردهاي مدنظر خود را ارائه مي‌كنند. با همان مختصات تحليلي براي شرايط امروز راهكار ارائه مي‌كنند.

آنها تصور مي‌كنند اگر ايران با‌ امريكا مذاكره كند مجموعه مشكلاتش حل و فصل مي‌شود. مخالفان گفت‌وگو با امريكا در ايران هم بحث دشمني با امريكا را به يك موضوع هويتي و ايدئولوژيك بدل كرده‌اند و امكان هر نوع انعطافي را در حوزه سياست خارجي كشور گرفته‌اند. بايد توجه داشت فقدان انعطاف، معني و مفهومي ندارد. هنر هر كشوري در عرصه روابط بين‌الملل انعطاف‌پذيري در بزنگاه‌هاي لازم است.»

او ادامه مي‌دهد: «معتقدم دو كشور از پس انتخابات رياست‌جمهوري در ايران و انتخابات رياست‌جمهوري ايالات متحده مي‌توانند به سمت تغيير راهبردهاي بنيادين حركت كنند. در واقع مي‌توان به سمت مدلي از رابطه حركت كرد كه از بطن آن منافع دو طرف تامين شود. يعني هم ايران روي اصول خود بماند و از آرمان‌هايش دست نكشد و از سوي ديگر، ملاحظات امريكا هم مورد توجه قرار بگيرد. در عين حال نمي‌شود و اساسا نبايد همه امور كشور را معطل يك چنين رابطه و مناسباتي كرد.»

بالايي در پاسخ به اين پرسش كه هر زمان صبحت از مذاكره با امريكا مي‌شود، برخي تصور مي‌كنند اين به معناي حل همه معادلات موجود ميان دو كشور است. آيا ايران هم مي‌تواند مانند ويتنام، چين و... در عين تعارض، روابطي با اين كشور برقرار كند، گفت: «فكر نمي‌كنم، حتي كشورهايي كه ارتباط تنگاتگي با امريكا و ساير كشورها دارند، تنشي با اين كشور نداشته باشند و در همه امور يكسان فكر و عمل كنند. حتي كشورهاي اروپايي، ژاپن و... ممكن است در برخي موارد با امريكا زاويه داشته باشند. در آن مسائل هم روي موضع خاص خود مي‌ايستند. اين تصور كه بايد توافقي همه‌جانبه با امريكا صورت بگيرد، غلط است. به‌خصوص در مورد ايران كه پس از نيم قرن قطع رابطه قرار است مناسباتي برقرار شود. در عين حال برخي گزاره‌ها براي ايران خط قرمز است كه اغلب ناظر بر منافع منطقه‌اي ايران بوده و حد و حدودي هم براي امريكا داراي اهميت است. مي‌توان اين موارد را به سمت و سويي هدايت كرد كه منجر به كاهش تنش شود. در فراز و نشيب روابط بين دو كشور برهه‌هايي وجود دارد كه روابط ميان دو كشور بدون تنش و حتي در برخي برهه‌ها همراه با همكاري‌هايي به نفع كشورهاي منطقه بوده است.» اين فعال سياسي يادآور مي‌شود: «تصور فانتزي از دوقطبي جمهوري‌خواه و دموكرات كه در فضاي سياسي داخلي ايران و حتي اپوزيسيون خارج از كشور شكل گرفته، مخرب است. در داخل كشور، برخي تصور مي‌كنند حضور دموكرات‌ها به نفع ايران است. در خارج از كشور هم برخي جريانات جمهوري‌خواهان و چهره‌اي مانند ترامپ را در شمايل فرشته‌اي نجات بخش مي‌بينند. موضوع امريكا نسبت به ايران هر چند شدت و ضعفي دارد اما موضع هر دو جزب در خصوص ايران تقريبا يكسان است.»

بالايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا مي‌توان گفت كه دو كشور از فراز 45 سال تنش به يك درك متقابل براي آغاز روابط رسيده‌اند، مي‌گويد: «به نظر مساله اسراييل در اين ميان عامل بسيار مهمي است. شايد امروز امريكا به اين نتيجه رسيده باشد كه مدل رفتاري رژيم اسراييل، مدلي است كه براي منافع امريكا در منطقه مضر است. امريكا بايد اين ناهنجاري را رفع كرده و اسراييل را مديريت كند. اين حرفي است كه 45 سال است ايران مي‌زند. اينكه امريكا تن به اين خواسته بدهد كه اسراييل را كنترل كند، مهم است. كما اينكه مخاطب بيانيه‌اي كه ستاد كل نيروهاي مسلح ايران پس از عمليات وعده صادق 2 ارائه مي‌كند، امريكاست و ايران امريكا را مسوول جنايات اسراييل مي‌داند. امريكا در افكار عمومي داخلي تحت فشار مساله نسل‌كشي فلسطين و لبنان است. هيچ كشوري نمي‌تواند به افكار عمومي داخلي خود بي‌اعتنا باشد. از سوي ديگر ايران هم مشكلات اقتصادي دارد و به دنبال رفع تحريم‌ها و توسعه روابط با جهان است. پايان تحريم‌ها چراغ سبز امريكا را طلب مي‌كند. به نظرم اين عزم در حاكميت کلان ايران به چشم مي‌خورد. مواضع اخيري كه آقايان ولايتي، كمال خرازي، عباس عراقچي و شخص رييس‌جمهور اتخاذ مي‌كنند در راستاي پايان دادن به اين تابوست.»

 

مهدي شيرزاد: اگر صلح بين‌الملل منوط به مذاكره دو جانبه ايران و امريكا باشد قابل بررسي است

يكي ديگر از فعالان سياسي كشورمان درخصوص انتخابات امريكا و اثري كه ممكن است در عرصه سياسي و تصميم‌سازي كشور داشته باشد، مي‌گويد: «اگر نگویيم امريكا در عرصه جهاني مهم‌ترين قدرت است بلكه يكي از 2 الي 3 بازيگران مهم بين‌المللي است. انتخابات امريكا هم قطعا در تحولات جهاني اثرات خاص خود را دارد. كما اينكه يكي از نخستين اقداماتي كه ترامپ در سال 2020 پس از پيروزي در انتخابات انجام داد، خروج از پيمان زيست محيطي پاريس، عهدشكني و خروج از برجام و ساير مسائل اين‌چنيني بود. لذا درست نيست كه گفته شود انتخابات امريكا و فرد پيروز در اين آوردگاه هيچ اثر و تفاوتي در عرصه بين‌المللي ايجاد نمي‌كند. اما گزاره‌اي كه براي كشوري مانند ايران مهم است، آن است كه ما فارغ از اينكه چه فردي رييس‌جمهور امريكا شود بايد 3اصل عزت، حكمت و مصلحت را مد نظر داشته باشيم. بايد از فرصت رقابت‌هاي حزبي امريكا به نفع منافع ملي‌مان استفاده كنيم.»

مهدي شيرزاد ادامه مي‌دهد: «بیشتر كشورها تلاش مي‌كنند از فرصت انتخابات امريكا به نحوي استفاده كنند كه منافع ملي‌شان بيشتر تامين شود. هر چند در ظاهر ديپلماتيك اكثر كشورها به نوعي ژست مي‌گيرند كه در سياست داخلي امريكا دخالتي ندارند، اما همه بازيگران بين‌الملل به نحوی تلاش مي‌كنند كانديدا يا حزبي پيروز شود كه منافع ملي آنها را تامين كند.»

شيرزاد در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه با گذشت 45 سال از قطع رابطه ايران و امريكا آيا نشانه‌اي از سوي دو كشور براي تغيير در سياست‌هاي ارتباطي شان مشاهده مي‌شود، مي‌گويد: «بارها ايران اعلام كرده كه به جز رژيم اشغالگر قدس، هيچ منعي براي برقراري روابط با كشورها ندارد. اين تعامل علي‌القاعده بايد در راستاي منافع ملي مان رقم بخورد. اينكه سطح روابط ايران با ساير كشورها در سطح سفير باشد، در سطح خدمات كنسولي باشد يا كمتر و بيشتر و اينكه آيا با ساير كشورها روابط مستقيم داشته باشيم يا با واسطه تابع منافع ملي ماست. بر اساس قانون اساسي هم ايران هيچ منعي براي رابطه با كشورها به جز رژيم اشغالگر قدس ندارد، در عين حال هم دخالت‌هاي امريكا طي 120 سال گذشته جامعه ايراني غيرقابل كتمان است و هم اينكه ديوار بلند بي‌اعتمادي ميان دو كشور وجود دارد. همچنين امريكا درخصوص موضوعات حقوق بشري كارنامه نه چندان روشني دارد. نسل‌كشي كه اين روزها توسط اسراييل رخ مي‌دهد، غير قابل انكار است.»

اين فعال سياسي مي‌گويد: «ايران به راحتي نمي‌تواند به رژيم عهدشكن ايالات متحده اعتماد كند. در سابقه تاريخي نزديك ايران، اين امريكاست كه عهدشكني كرده و از برجام خارج شد و يك پيمان برد - برد بين‌المللي را كنار گذاشت. نهايتا هم با قلدرمآبي سعي كرد شرايط را براي مردم ايران دشوار سازد. به‌رغم همه اين نكات اگر صلح جهاني و منطقه‌اي ضرورتي را ايجاد كند كه ايران مستقيما مذاكراتي با امريكا داشته باشد، اين مذاكره قابل بررسي و توصيه به حاكمان ايران است.» شيرزاد يادآور مي‌شود: «اگر قرار باشد از خلال مذاكره مستقيم ايران و امريكا آتش‌بس در غزه برقرار شده امنيت لبنان تامين شود و كشتار كمتري در منطقه به وجود‌ آيد و مردم لبنان و غزه، يمن، عراق و سوريه و... شرايط مطلوب‌تري را تجربه كنند، چرا مذاكره رخ ندهد. اگر با فرض اينكه ايجاد صلح بين‌الملل منوط به اين مذاكره دوجانبه باشد اين مذاكره قابل بررسي است. مهم‌تر از آن تامين منافع ملي، بهبود شرايط اقتصادي كشور و بهبود شاخص‌ها در گروي مذاكره با امريكاست؛ اگر نظر عالمان علوم سياست خارجي اين باشد كه از طريق مذاكرات مستقيم مي‌توان به اين دستاوردها رسيد، مقامات ارشد نظام حتما به اين نظرات كارشناسي توجه كرده و مبتني بر منافع ملي كشور تصميم‌گيري مي‌كنند.»

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز