پیامدهای گرایش زنان میانسال به مشاغل کاذب
آرمان امروز- رها معیری: اشتغال در جامعه ما همچون کلافی سر در گم است. هر یک از افراد بنابر جایگاه، سن و سال و مهارتشان به نحوی با آن درگیر هستند، اما غافل از اینکه این رشته سر دراز دارد. در سالهای اخیر به وضوح میتوان حضور گسترده زنان به ویژه زنان میانسال را در انواع مشاغل به ویژه مشاغل کاذب شاهد بود. براساس تازهترین گزارش مرکز آمار، در بهار ۱۴۰۳ نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب ۶۸.۳ درصد و ۱۴.۳ درصد بوده است. در بین گروههای سنی مختلف، زنان گروه سنی ۱۵ الی ۲۴ ساله دارای نرخ مشارکت اقتصادی ۸.۸ درصدی بوده و مردان این گروه سنی دارای نرخ مشارکت اقتصادی ۳۵.۳ درصدی بودند. یعنی مردان این گروه سنی ۲۶.۵ واحد درصد بیشتر از زنان این گروه سنی دارای نرخ مشارکت اقتصادی هستند. از سوی دیگر، مردان گروه سنی ۲۵ الی ۲۹ ساله نیز ۵۹.۹ واحد درصد بیشتر از زنان این گروه سنی دارای نرخ مشارکت اقتصادی هستند. در نهایت، مردان گروه سنی ۳۰ ساله و بیشتر حدود ۶۰.۱ واحد درصد بیشتر از زنان این گروه سنی دارای نرخ مشارکت اقتصادی میباشند.
روی خوش اشتغال زنانه
در میان شلوغی مترو هر یک از مسافران به زور خود را در کنج قطار جا کردهاند. در این میان زنی مسن با چهرهای خسته و فرتوت به تبلیغ کالاهایش میپردازد. او با صدای بلند خطاب به مسافران میگوید: فرزندش به دلیل تصادف و قتل غیرعمد در زندان است و حالا او مانده با چند نوه قد و نیم قد. این مادر سبزی خشکهایش را بسته بندی کرده و از مسافران میخواهد در صورت نیاز از او خرید کنند. از لحنش میتوان به شدت احتیاجش پی برد. به گفته خودش به غیر از سبزی خشک کردن کار دیگری از دستش بر نمیآید. هر یک از مسافران بنابر نیازشان از او خرید میکنند. پسرش به دلیل عدم توان در پراخت دیه در زندان به سر میبرد. این زن سالخورده که خرج فرزند و نوههایش را از طریق دستفروشی در مترو به دست میآورد و میگوید: قبل از این اتفاق همچون دیگر زنان خانهدار به رتق و فتق کارهای خانه میپرداختم، اما بعد از این حادثه یکی از زنان همسایه که فروشنده مترو هم است مرا به اینجا آورد. عذرا درباره درآمدش چیزی نمیگوید و همین که به کسی محتاج نیست خدا را شکر میکند. این زن فروشنده میگوید که هم اکنون که در مترو در حال فروش سبزیهایش است ، نوههایش کارهای خرید، پاک و خرد کردن سبزی ها را انجام میدهند تا بتواند برای روزهای آینده وسایلی برای فروش داشته باشد. این مادر از نامهربانی روزگار شکایت دارد. به گفته او همسرش راننده کامیون بوده و بر اثر تصادف فوت کرده است، اما از سر انسان دوستی به فرد ضارب رضایت داده و حتی یک ریال هم بابت خسارت یا دیه از او دریافت نکرده، اما حالا فرزندش برای تصادف به زندان افتاده است.
وقتی اشتغال توفیق اجباری میشود
این روزها دفاتر خدمات نظافت سرشان شلوغ است. با یک تماس فرد و میزان دستمزدش مطابق با ساعات فعالیتش به شما معرفی میشود. مهین زنی ۶۰ ساله است که در یکی از شرکتهای نظافت فعالیت میکند. موقع کار گفتن از سن و سالش و وضعیت جسمانیاش خجالت میکشم. او میگوید که از وقتی شوهرش فوت کرده کار میکند. شوهرش کارگر ساختمان بوده و بر اثر سقوط از داربست فوت کرده است. این زن میانسال درباره زندگیاش میگوید: تا وقتی همسرم سالم بود به قول معروف دستمان به دهانمان میرسید، اما بعد از حادثهای که در حین کار برایش پیش آمد تا ۹ ماه زمینگیر شد. ما هم از هیچ خرج و مخارجی برای بهبود او دریغ نکردیم، هر چند این خرج و مخارج جواب نداد و او فوت کرد. این زن هم اکنون برای سه دخترش آرزوهایی دارد. او از طریق نظافت در خانه دیگران دخترهایش را به خانه بخت فرستاده، در حال حاضر هم در پی خرید سیسمونی برای دختر بزرگش است. مهین ۱۰ سال است که به کار نظافت مشغول است. او از اینکه این کار را به شکل مقطعی انجام میدهد راضی است و میگوید: از سر ناچاری کار میکنم و از اینکه تا الان کسی از دوستان و آشنایان مرا در حین این کار ندیده خدا را شکر میکنم. به گفته مهین کار عار نیست، اما زن ۶۰ سالهای را که روزگاری دستش به دهانش میرسید دوست و دشمن نباید در این وضعیت ببینند. به قول او سن کار و اشتغالش گذشته است، اما از سر احتیاج کار میکند. در حین حرف زدن صدایش گرفته به سرفه میافتد. اسپری آسم را از جیبش درآورده سری تکان میدهد و این را نارسایی را نمونه ای از مجموعه بیماری هایش میداند.
نیاز اقتصادی چالش اشتغال زنان میانسال
با توجه به ارزشمند بودن کار، اشتغال و پویایی میتوان زنان را به سمت مهارت آموزی سوق داده و از این طریق در ارتقای شاخص توسعه در کشور همت گماشت. زنان با بهرهگیری از پوششهای تامین اجتماعی میتوانند در سنین میانسالی و کهنسالی درآمد مستقل داشته باشند. این در حالی است که اغلب افراد شاغل در مشاغل کاذب از تحصیلات و تخصص کافی برخوردار نیستند. متاسفانه آموزشهای فنیوحرفهای در کشور ما ضعیف است و اکثر نهادهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیتهی امداد هم جای سرمایهگذاری و برنامهریزی در آموزش مهارت به افراد نیازمند، به اندک حمایتهای مالی اکتفا میکنند. امروزه اشتغال زنان، یکی از مسائل اجتماع است و زنان به علل گوناگون به اشتغال روی میآورند. یک فعال حوزه زنان درباره اشتغال زنان به «آرمان امروز» میگوید: با بررسی وضعیت انتخاب شغل در بین زنان میانسال باید گفت که این نوع مشاغل از سر احتیاج و شرایط نامطلوب اقتصادی بروز میکند. اغلب زنان میانسال شاغل فعالیت در مشاغل کاذب را به دلیل احتیاج میدانند. درضمن آنها از دست دادن سرپرست و نانآور خانوار را دلیل اشتغالشان عنوان میکنند. فریده غیرت میافزاید: این زنان به دلیل نداشتن توانایی مالی و عدم کسب مهارت در رشته خاص مجبور به ورود به بازار کار میشوند. زنان فروشنده در مترو را میتوان نمونه بارز احتیاج و به نوعی ناتوانی در تامین امرار معاش دانست. به گفته او با توجه به اینکه تامین اجتماعی در قانون اساسی کشور به عنوان یک اولویت عنوان شده است، میتوان با گسترش حمایتهای تامین اجتماعی شدت نیاز افراد در جامعه را کاهش داد. در قانون هم وضعیت زنان سرپرست خانوار و نیازهای آنها پیش بینی شده و کم و کیف تامین مخارج آنها نیز مورد بررسی قرار گرفته شده است، اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است! این حقوقدان میافزاید: در قوانین کشور رسیدگی به زنان نیازمند و سرپرست خانوار مورد تاکید قرار گرفته شده است. اگر شرایط تامین اجتماعی برای زنان و مردان تازه وارد در عرصه اشتغال تامین شود به نسبت برای اقشار نیازمند جامعه نیز باید پوشش حمایتی به شکل مناسبتر لحاظ شود. به گفته او این زنان برای گذران امورات زندگی خود نیازمند کار و اشتغال هستند. آنها به دلیل احتیاج مالی به این گونه شغلها روی آوردهاند و بنابراین نمیتوان آنها را از این شغل محروم کرد. غیرت میگوید: اگر یک زن از سر احتیاج در مترو به دست فروشی مشغول است به هیچ عنوان نباید او را از این شغل محروم کرد، بلکه باید زمینه اشتغال برای او ایجاد کرد و با درک شرایط او تا حد ممکن زمینه بروز دیگر مشکلات را کاهش داد.