با اخراجی های استقلال و پرسپولیس نمی شود نتیجه گرفت
در اینکه نساجی یکی از تیمهای پرطرفدار و ریشهدار فوتبال ماست هیچکس تردیدی ندارد. نمیتوان نام لیگ سراسری بر مسابقاتی در کشور ما نهاد که در آن نساجی و ملوان، پرسپولیس و استقلال و سپاهان یا تیمهای قدیمی و ریشهداری از این دست حضور نداشته باشند.
نساجی از جمله تیمهایی است که نتایجش برای تمام فوتبال دوستان و کارشناسان مهم است. به خصوص از زمانی که این تیم خصوصی شد و یکی از معدود تیمهای کاملاً خصوصی و واقعی ماست. نساجی از لیگ نوزدهم به سطح اول حرفهای آمد و تا امروز همیشه تیمی محترم مانده است. فصل قبل نساجی تجربه تلخ داشت که گمان میرفت دیگر تکرار نشود. ساکت الهامی به عنوان سوپرمن قائمشهر به این تیم برگشت و سهمیه نساجی در لیگ برتر را نگه داشت او تیم خودش را بست اما حالا در آستانه ثلث اول لیگ این تیم با فقط ۵ امتیاز در رتبه پانزدهم یکی از کاندیداهای سقوط است و فقط یک امتیاز بیشتر از هوادار دارد...
بیایید نتایج نساجی را کنار بگذاریم؛ فقط به نمایش این تیم نگاه کنید، به انتخاب ترکیب اصلی و تعویضهایی که ساکت الهامی در هر مسابقه انجام میدهد.
*گروه اول بازیکنان پا به سن گذاشته و همون همیشگیها
*گروه دوم رانده شدههای قرمز و آبی!
*یک گروه اسمهای ثابت و همیشگی مدام تکرار میشوند در حالی که بارها امتحان خود را پس دادهاند!
حقیقت تلخ این است که تا زمانی که نساجی قرار باشد سرپناه بازیکنان خارج شده از استقلال و پرسپولیس باشد، هرگز هویت خودش را پیدا نخواهد کرد و یک تیم نخواهد شد. به نمایشهای نساجی از ابتدای فصل نگاه کنید؛ اگر یک «لوان پولی» درون دروازه این تیم نبود، نساجی حتی در دیدارهایی که باخته شکست های پرگل تر داشت و در دیدارهایی که امتیاز گرفته او قهرمان تیمش بوده است!
سوال اینجاست که پس ۱۰ نفر دیگر در نساجی چه کارهاند؟ چطور میشود که یک تیم فقط با اتکا به یک دروازهبان نتیجه بگیرد؟ ساکت الهامی به لحاظ فنی یکی از بهترین مربیان ماست. او تمام اعتبارش را از کار کردن با جوانان دارد و همه میدانیم که همین حالا بیشترین تعداد بازیکن در لیگ برتر از استان مازندران است. پس این معادله را چطور باید حل کرد؟ نماینده مازندران که روی گنجی از استعداد خوابیده، با داشتن یک مربی متخصص کار با جوانان چرا باید به سراغ اسمهای تمام شده استقلال و پرسپولیس برود؟ اگر نساجی روی جوانان خودش سرمایهگذاری کند، با یک دهم همین بودجه و دستمزدها به مراتب نتیجه بهتری میگیرد!
حالا فرض کنیم که این پیش بینی غلط باشد؛ نساجی با گروهی جوان و امید ببازد، خوب مگر همین حالا چه نتایجی میگیرد؟ اگر قرار است شما ببازید و خدای نکرده سقوط کنید، آیا بهتر نیست که به تعدادی جوان میدان بدهید که سرمایه فردای باشگاه باشند؟ بازیکنی که در استقلال و پرسپولیس جواب نداده دیگر هیچ انگیزهای در یک تیم خصوصی و در شهری کوچک ندارد. چند تیم این مسیر را رفته و به این تجربه رسیدهاند، چند تیم دیگر باید آزمون و خطا کنند تا این حقیقت را باور کنند؟ کی قرار است مدیران و مربیان ما این حقیقت را بپذیرند و با آن کنار بیایند؟
البته این حقیقت را هم نباید فراموش کرد که 80 درصد استخوانبندی این تیم قبل از حضور ساکت تشکیل شده بود و ساکت الهامی در فصل نقل و انتقالات با تیمی سروکار داشت که اغلب بازیکنانش قرارداد دو ساله بسته بودند و نمی شد آنها را بدون ضرر مالی کنار گذاشت.