به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۵
کد خبر: ۶۵۱۲۳۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۰ - ۱۹ مهر ۱۴۰۳
تحلیلی در مورد سفر سیدعباس عراقچی به عربستان

جنگ فراگیر یا آتش‌بس فراگیر؟

تا لحظۀ نوشتن این یادداشت هیچ منبع رسمی این گزارش را تأیید نکرده و جز سفر آقای عراقچی به ریاض، نشانۀ دیگری از احتمال درستی این ادعا به چشم نمی‌خورد. با این حال، سفر وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی به عربستان در این شرایط خطیر، نمی‌تواند بدون دستورکاری دربارۀ پایان دادن به بحران منطقه و اطلاع آمریکا از آن باشد.
روزنو :

جنگ فراگیر یا آتش‌بس فراگیر؟

اگر گزارش رسانۀ اسرائیلی دربارۀ مذاکرات کشورهای عرب و آمریکا با ایران برای آتش‌‏بس فراگیر در کل منطقه درست باشد، طبعاً بحث‌‏هایی شبیه آنچه مطرح شد، باید در دستور کار مذکرات آقای عراقچی و مقام‏‌های سعودی قرار داشته باشد؛ هرچند که در حال حاضر به جای امید آتش‌‏بس فراگیر، بیشتر خطر جنگ فراگیر منطقۀ ما را تهدید می‌کند.

سیدعباس عراقچی، وزیر خارجۀ ایران به عربستان سفر کرده است تا به قول خودش دربارۀ «مسائل منطقه بخصوص غزه و لبنان» با مقام‌های سعودی مذاکره کند. پیش از سفر آقای عراقچی به ریاض، رسانه‌های اسرائیلی از مذاکرات آمریکا و کشورهای عربی با جمهوری اسلامی برای دستیابی به آتش‌بس در تمام جبهه‌های نبرد در خاورمیانه از غزه و لبنان گرفته تا عراق و یمن خبر داده‌اند. به گزارش این رسانه‌ها، اسرائیل در این مذاکرات حضور ندارد، اما آمریکا دولت نتانیاهو را در جریان تماس‌ها قرار داده است.

تا لحظۀ نوشتن این یادداشت هیچ منبع رسمی این گزارش را تأیید نکرده و جز سفر آقای عراقچی به ریاض، نشانۀ دیگری از احتمال درستی این ادعا به چشم نمی‌خورد. با این حال، سفر وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی به عربستان در این شرایط خطیر، نمی‌تواند بدون دستورکاری دربارۀ پایان دادن به بحران منطقه و اطلاع آمریکا از آن باشد.

آمریکا می‌کوشد تا دامنۀ جنگ جاری در خاورمیانه را محدود نگه دارد، اما اینکه در فضای آکنده از خبرهای مربوط به حملۀ اسرائیل به ایران، قادر به ارائۀ ابتکار عملی همه‌جانبه و مورد رضایت همگان باشد، بیشتر به معجزه شباهت پیدا می‌کند. طبق گزارش رسانه‌ها، کابینۀ نتانیاهو پس از مشورت‌های طولانی با مقام‌های نظامی و امنیتی، طرح حملۀ خود را به مراکزی در داخل خاک ایران آماده کرده است و قرار است آن را به اطلاع جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا برساند.

سوای خبرهایی که از اختلاف اسرائیل و آمریکا بر سر اهداف و شدت حملۀ اسرائیل به ایران حکایت دارد، اما دو طرف بر اصل انجام حمله به گونه‌ای که «به بروز یک درگیری گسترده در منطقه ختم نشود» اتفاق نظر دارند.

 مقام‌های جمهوری اسلامی در سطوح مختلف اعلام کرده‌اند که هرگونه پاسخ اسرائیل به حملۀ موشکی دهم مهر را با شدتی بیشتر پاسخ خواهند داد. این تهدید، به معنای احتمال گسترش جنگ، صرف‌نظر از دامنۀ حملۀ احتمالی اسرائیل به خاک ایران است و می‌تواند برای مدتی طولانی هر نوع ابتکار دیپلماتیک را بی‌اثر سازد. بدین ترتیب، آیا آنچه رسانه‌های اسرائیلی دربارۀ مذاکرات آمریکا و کشورهای عرب با ایران به منظور آتش‌بس در تمام جبهه‌ها، گزارش کرده‌اند، به فرض صحت آن، قصد کنترل بحران پس از حملۀ احتمالی اسرائیل به ایران را دارد؟

اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، حملۀ اسرائیل به ایران قاعدتاً باید در ابعادی صورت گیرد که پاسخ سنگینی را طلب نکند. این بحث‌ها در این موقعیت اما همه‌اش گمانه‌زنی است. تا زمان انجام یا لغو حملۀ اسرائیل به ایران نمی‌توان به تحقق سناریوی مشخصی مطمئن بود. با این همه، به جز برخی جنگ‌های بدخیم داخلی در برخی نقاط جهان، جنگ بین کشورها در شرایط امروز دنیا خواه‌ناخواه به نقطۀ پایان خود می‌رسد و در نهایت امر، چاره‌ای جز توسل به دیپلمات‌ها برای تدوین و پذیرش طرح‌های آتش‌بس و یا توافق‌نامه‌های صلح باقی نمی‌ماند.

این در حالی است که جنگ‌های دامنه‌دار یا کم‌شدتی که از ۷ اکتبر سال گذشته در خاورمیانه به پا شده است، هر کدام منطق درونی خود را دارند، اما روشن است که همۀ آنها نمود و جلوه‌ای از تخاصم اسرائیل و ایران به شمار می‌روند و به صورت زنجیری به هم پیوسته درآمده‌اند. برای آتش‌بس در نوارغزه، ماه‌ها مذاکرات نفسگیر دیپلمات‌های آمریکا و عرب به هیچ نتیجۀ ملموسی نرسید. و هر دو طرف نبرد، طرف مقابل خود را به بی‌علاقگی به آتش‌بس متهم می‌کنند.

در حقیقت بن‌بست در روند مذاکرات مربوط به خاموش کردن سلاح‌ها در نوارغزه، آتش جنگ شدید در لبنان را روشن کرد و این جنگ نیز به نوبۀ خود اسرائیل و ایران را به رویارویی مستقیم کشاند. تصور اینکه کنترل آتش جنگ در منطقه باید از نوارغزه آغاز شود، دیگر خیلی واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد. در آن جغرافیای خاص، اصرار دولت نتانیاهو به ریشه‌کن کردن حماس و اصرار حماس بر تداوم ادارۀ باریکه، موفقیت دیپلماسی را بسیار دشوار کرده است.

با وجود این، به دلیل یک سال جنگ پرشدت، از حجم آتش باری دو طرف تا اندازۀ زیادی کاسته شده و جریان جنگ فرسایشی و در نتیجه برای ناظران خارجی کم‌اهمیت‌تر از پیش شده است. در واقع در جبهۀ لبنان است که انواع جنگنده‌ها و موشک‌ها همچنان می‌غُرند و ویرانی هنگفت و تلفات انسانی و بی‌خانمانی گسترده‌ای بر جا می‌گذارند. به همین دلیل، شانس آغاز آتش‌بس در لبنان بیش از غزه به نظر می‌رسد.

شیخ نعیم قاسم، معاون رهبر فقید حزب‌الله در روزهای اخیر با انتشار پیامی تصویری، با نام بردن از نبیه بری، رئیس مجلس لبنان به عنوان «برادر بزرگتر» حزب‌الله، اعتماد کامل سازمان خود را به وی مورد تأکید قرار داده و از تلاش‌های رئیس پارلمان برای استقرار آتش‌بس در لبنان حمایت کرده است. پیش از این حزب‌الله هرگونه اعلام آتش‌بس با اسرائیل را به آتش‌بس در نوار غزه مشروط می‌کرد اما در سخنان آقای قاسم چنین شرطی شنیده نشد.

در حقیقت، در بین عموم گروه‌های لبنانی توافق بر سر  تفکیک آتش‌بس در لبنان از آتش‌بس در نوارغزه حالت اجماع به خود گرفته است. حتی سلیمان فرنجیه کاندیدای حزب‌الله برای ریاست‌جمهوری و ولید جنبلاط رهبر دروزی‌ها به‌عنوان متحد حزب‌الله نیز بر این تفکیک تأکید کرده‌اند. با این حال، در غیاب وجود یک رئیس‌جمهور در رأس دولت، فرمول آتش‌بس به راحتی قابل پیگیری نیست؛ بخصوص اینکه اسرائیل به دلیل ضرباتی که به حزب‌الله وارد کرده است، شرایط سخت‌تری را برای توافق آتش‌بس مطرح می‌کند.

انتخاب رئیس‌جمهور لبنان اما همچنان موضوعی به شدت اختلافی بین احزاب مختلف لبنانی است. شیخ نعیم قاسم نیز در پیام تصویری خود، اولویت اصلی را رسیدن به آتش‌بس اعلام کرد و برداشتن هر گام دیگری را مشروط به تحقق آن دانست. این به معنای ادامۀ مخالفت حزب‌الله با انتخاب رئیس‌جمهور در شرایط کنونی است.

اگر گزارش رسانۀ اسرائیلی دربارۀ مذاکرات کشورهای عرب و آمریکا با ایران برای آتش‌بس فراگیر در کل منطقه درست باشد، طبعاً بحث‌هایی شبیه آنچه مطرح شد، باید در دستور کار مذکرات آقای عراقچی و مقام‌های سعودی قرار داشته باشد؛ هرچند که در حال حاضر به جای امید آتش‌بس فراگیر، بیشتر خطر جنگ فراگیر منطقۀ ما را تهدید می‌کند.

عکس روز
خبر های روز