تشکیل دولت پزشکیان
محمدجواد ظریف که پس از پایان دولت روحانی وبه ویژه پس از انتشار فایل گفتگوی او با سعید لیلاز و بیان برخی نگفتهها از پشت پرده وضعیت کشور در دولت روحانی، به شدت از سوی تندروهای مخالف برجام و گشایش امور وتوسعه روابط با غرب منزوی شده بود، در انتخابات ریاست جمهوری گذشته به شکل بیسابقهای به میدان آمد وتوانست در راس کمپین تبلیغاتی مسعود پزشکیان قرار گیرد و بسیاری نقش او در پیروزی پزشکیان را غیرقابل انکار ارزیابی میکنند.
حضور او در دولت چهاردهم در کنار مسعود پزشکیان اگرچه ابتدا با اما واگرهایی همراه بود، اما بالاخره او توانست به عنوان یکی از کلیدیترین مردان رئیس جمهور موقعیت خود را در دولت چهاردهم تثبیت کند.
او در تازه ترین گفتوگوی خود که با خبرگزاری خبرآنلاین انجام داد جدیدترین مواضع خود پیرامون وضعیت خودش، کشور و دولت را مطرح کرد که به صورت گزیده ارایه می شود:
برخی فکر میکردند مشارکتشان تاثیر ندارد
الان دیگر فصل وفاق و همدلی است و دوره رقابت انتخاباتی سپری شده و مردم ایران هم نظرشان را گفتهاند و این نظر هر چه میبود ما تسلیم نظر مردم بودیم. خوشحالیم که نظرشان الان این گونه بوده است. اما به هر حال بنده برداشتم این بود – درست یا اشتباه – که یک جریان فکری که نمی تواند تامین کننده منافع ملی باشد، برای حضور در همه حوزه های حیات اجتماعی ایران آمادگی پیدا کرده و به قول خودشان یک حاکمیت در سایه نه فقط دولت در سایه ایجاد کرده که از نظر من نگران کننده بود. لذا علیرغم این که نه تجربه زیادی در سیاست داخلی داشتم و نه تخصص علمیام سیاست داخلی بود، اما احساس کردم ضرورتی وجود دارد که در این حوزه حضور پیدا کنم و کمک کنم که اولا مردم در انتخابات حضور پیدا کنند. چون بزرگترین چالش ما آرای رقیب نبود. بزرگترین چالش ما آرای خاموشی بودند که قرار بود در انتخابات شرکت نکنند. نمیخواستند شرکت کنند و در دوره اول هم دیدیم که تعداد قابل توجهی شاید شصت درصد مردم حضور پیدا نکردند. این را از نظر امنیت ملی بدون نگاه جناحی به ضرر کشور می دانم. حضور کمرنگ در انتخابات را برای حاکمیت ملی و استقلال ایران مفید نمیدانم. صرفنظر از این که نگاه سیاسی شما موافق جناحی باشد یا اصلا موافق هیچ کدام از جناحها نباشد. این شرایط مهم نیست. با مجموعهای از این شرایط یعنی دلزدگی بیشتر مردم از روند انتخاباتی و عدم علاقهشان به حضور در تعیین سرنوشت سیاسیشان به این دلیل که شاید فکر میکردند مشارکتشان خیلی تاثیر ندارد. اینها نگران کننده بود ضمن این که یکی از انتخابها هم از نظر من نگران کننده بود. البته به کسانی که به آن گزینه رای دادند احترام میگذارم و به خود آن افراد هم بنده احترام میگذارم به عنوان افرادی وارد میدان رقابت انتخاباتی شدند.
برای منافع ملی باید قربانی شوید
من خیلی به محافظهکار بودن معروف نیستم. سال ۲۰۱۴ در دنیا خطرپذیرترین مرد سال اعلام شدم. علت این بود که وارد حوزهای شدیم که بسیار پرمخاطره بود و نیاز به جسارتی برای تصمیمگیری داشت. وقتی برای کتاب «پایاب شکیبایی» داشتیم نام انتخاب میکردیم، یکی از نامها «جسارت تصمیم» بود که به نظرم اسم مهمی است و ضرورت مهمی است. لذا خیلی آدم محافظهکاری نیستم. ولی به هر حال برای منافع ملی باید حاضر باشید قربانی شوید. این منافع ملی میتواند در صحنه بینالمللی باشد. چون بارها عرض کردهام که هیچ کسی با توافق در کشور ما یا هیچ جای دنیا قهرمان نمیشود. قهرمانان کسانی هستند که همیشه توافق را نپذیرفتهاند. چون توافق یعنی مقداری داده و ستانده. لذا توافق حوزه قهرمانی نیست. باید آماده خطر کردن باشید وقتی وارد توافق میشوید. انتخابات هم چنین حالتی دارد. اینجا هم من فکر میکنم اکثر مردم نتیجه انتخابات را برای کشور بسیار حیاتی میدیدند. برخی هم فکر میکردند تأثیری ندارد. برخی فکر میکردند نتیجه انتخابات از پیش تعیین شده است. حتی برخی دوستانم. خیلیها به من گفتند چرا خودت را خسته میکنی. معلوم است چه کسی رئیسجمهور میشود. معلوم شد که معلوم نبود. کسانی که این پیشبینیها را میکنند نگاهی بکنند. وقتی میبینند پیشبینیشان غلط از آب درآمد میگفتند از اول قرار بود پزشکیان رئیسجمهور شود. چنین قراری نبود. قرار بود مردم انتخاب کنند و رأی بدهند. مردم هم انتخاب کردند. البته انتخاباتی داریم که از قبل کاملاً نتیجهاش مشخص بود و همان شد و به همان دلیل مشارکت خیلی کم بود. ولی از سال ۷۶ به بعد اگر نگاه کنید تقریباً هر انتخاباتی که داشتیم بر خلاف پیشبینی متخصصین، نتیجهاش رقم خورد. این نشان میدهد که مردم چقدر نقش در تصمیمگیری دارند.
هم غربگرایی بد است، هم غربستیزی
ممکن است افرادی باشند که احساس کنند مشکلات ایران از مسیر ارتباط با غرب حل میشود. من هیچ وقت این اعتقاد را نداشتهام. البته همیشه گفتهام و صراحت هم دارم که معتقدم هم غربگرایی بد است و هم غربستیزی. کما این که هم شرقگرایی بد است و هم شرقستیزی. نیاز داریم منافع ملیگرا باشیم. ضرورت این منافع ملی این است که با همه گفتگو کنیم و ارتباط داشته باشیم و دیالوگ داشته باشیم. اگر این کار را نکنیم، بر سر مصالح ما و منافع ما دیگران گفتگو خواهند کرد. برای دوستان دانشجویم میگویم که زمانی که میز مذاکره برقرار میشود یا پشت میز مذاکره هستید یا روی آن. یا خودتان راجع به منافعتان صحبت میکنید یا دیگران منافع شما را بین خودشان تقسیم میکنند. توقع نداشته باشید که دوست و متحدی در سطح بینالمللی، مخصوصاً در جهان کنونی – که بنده آن را جهان پساقطبی اسم گذاشتهام – دیگران بنشینند و با انصاف و مروت راجع به منافع شما تصمیمگیری کنند و مقداری را هم به خودتان بدهند. اگر نبودید، هیچ چیز از منافعتان به دست نخواهید آورد.
نمیخواستم مسئولیت قبول کنم
آمادگی نداشتم که وزیر خارجه باشم. اولاً هیچ کاری را نباید آدم دوبار انجام دهد. یک بار انجام دادم و فکر میکنم همکار خوبم آقای دکتر عراقچی الان آمادگیاش بیشتر از من بود که وزیر خارجه شود. از روز اول هم گفته بودم و برخی میگویند گفتی که هیچ مسئولیتی را قبول نمیکنم، واقعاً هم نمیخواستم مسئولیت قبول کنم. مقداری فضای عمومی که احساس کردم و کردند و فشار آوردند که سرمایه اجتماعی دولت مورد خدشه قرار میگیرد باعث شد وارد این حوزه و علیرغم میل خودم شوم.
. توقع بنده از خودم بالا است. برخی فکر میکنند که زود رنجم. ولی مقداری انصاف دهند و ببینند در این سی چهل سال گذشته کمتر کسی به اندازه من فحش خورده است.آرمانگرا که حتماً هستم و ضمناً واقعبین هم هستم. معتقدم اگر جایی مفید نبودم نباید ادامه دهم. نکتهای هم هست. به لطف خداوند هیچ وقت به پست نیاز نداشتهام و هیچ وقت به میز وابسته نبودهام. ترک کردن میز برایم خیلی راحتتر است. احساس میکنم آدم نباید به هر قیمتی بماند. برخی میگویند معنیاش زودرنجی است. نه به نظرم. معنیاش این است که اصولی دارید. شاید از این جهت خیلی هم اصولگرا باشم. شما اصولی دارید و حاضر نیستید روی آن معامله کنید. یکی از اصول بنده این است که اگر ضوابطی را به مردم قول دادهام روی آن بایستم. البته عرض کنم که آقای دکتر پزشکیان با ایجاد این شورای راهبری و کمیتهها بسیار شجاعانه عمل کردند. خود این کار بسیار دشوار بود. فکر نکنید این تصمیم که کاری که همیشه در پستوها انجام میشده، روی صحنه بیاورید و همه ببینند که چه رخ میدهد، کار کمی است. برای اولین بار است که این رخ میدهد. قبلاً بوده است. کمیتههایی بودهاند، ولی نه به این شکل شفاف. برخی از روز اول گفتند یک نفر از این سیستم بیرون نمیآید.
پشت پرده انتخابهای دولت
در توییت آخری که زدم و اعلام کردم برمیگردم، بعد از این بود که معاونین رئیسجمهور تعیین شدند. معاونت توسعه روستایی از برادران اهل سنت تعیین شد. معاونت محیط زیست یکی از بانوان. سخنگوی دولت یکی دیگر از بانوان. همه اینها هم در پیشنهادات کمیتههای ما بودند. ممکن است معاونت توسعه روستایی برای یکی از وزارتخانهها پیشنهاد شده بود ولی بالاخره کمیتهها توانسته بودند این افراد را مطرح کنند. یا خانم دکتر مهاجرانی که سخنگوی دولت شده به عنوان یکی از نامزدهای وزارت آموزش و پرورش مطرح شده بود. لذا این کمیتهها توانسته بودند که نیروهایی را که در حال عادی در اتاقهای در بسته شناسایی نمیشدند و امکان عرض اندام نداشتند و مخصوصاً از جوانان و اقوام و بانوان، اینها را بیاورند. الان چهار عضو دولت از خانمها داریم. در تاریخ بعد از انقلاب بیسابقه است. حضور یک برادر اهل سنت به عنوان معاون رئیسجمهور در تاریخ انقلاب بیسابقه است. اتفاقات بسیار خوبی... ما فقط نقش مشورتی داشتیم. این شجاعت دکتر پزشکیان بوده که واقعاً باید آن را تحسین کنیم و این صداقت را که روی حرفهایی که در دوران انتخابات زد ایستاد. کارهایی در حوزههای دیگر هم شده است. وزیر محترم علوم و تحقیقات و فناوری با اقداماتی که در سطح دانشگاهی کرده و برگرداندن اساتید و برخوردی که با توهین به اقوام شد، اینها اتفاقات بسیار خجستهای است که رخ داده و امیدوارم بیشتر هم رخ دهد.
همه وزرا را نمیشناختم
به نظرم اصولاً مقام معظم رهبری در این که این انتخابات با رقابت و سلامت برگزار شود نقش بیبدیلی داشتند. یعنی هیچ کس نمیتواند منکر این واقعیت شود که بدون حمایت و ورود مستقیم مقام معظم رهبری انتخاباتی با این رقابتپذیری و با این سلامت برگزار شود که هیچ کس نتواند نسبت به سلامت انتخابات سوال کند. بعد از آن هم حمایتی که رهبری کردند از آقای دکتر پزشکیان و از بیشترین گزینههای ایشان برای عضویت در دولت. طبیعی است که مقام معظم رهبری همه این گزینهها را نشناسند. شاید لازم باشد اعتراف کنم که من هم بسیاری از این گزینهها را نمیشناختم. فقط به روند باور داشتم. معتقد بودم که باید به کار کارشناسی احترام گذاشت. شاید باورتان نشود جلسهای که در دولت جدید حضور پیدا کردم بسیاری از وزرا را با اسم وزارتخانهایشان که جلویشان بود فهمیدم. اینها آدمهایی بودند که خودم پیشنهاد کرده بودم. ولی بر اساس روند بود. خیلی از این جوانان یا وزرای کمتر شناخته شده از داخل این کمیتهها آمده بودند و کمیتهها اینها را شناسایی کرده بودند. با آنها مصاحبه کرده بودند. در شورای راهبری باورمان این بود که به کار تخصصی کمیتهها احترام بگذاریم. هیچ کدام را نیاوردیم که در شورای راهبری با آنها مصاحبه کنیم. گفتیم کمیته متخصص بوده است. من که تخصص در نفت ندارم. در آموزش و پرورش ندارم. این کمیته بوده که رزومههای اینها را بررسی کرده است. لذا فکر میکنم روندی است که خودم علیرغم سختگیری و این که به این راحتی راضی نمیشوم و نشان هم دادهام، خوشحالم از این که این روند شروع شد و ممنونم از آقای دکتر پزشکیان و مقام معظم رهبری که اجازه دادند چنین روندی شکل بگیرد و به این روند احترام گذاشتند.
جزییات انتخاب وزرا ومعاونان
همانطور که عرض کردم، حدود ۷۰ درصد اعضای دولت در کمیتهها بررسی شدند و رأی قابلتوجهی آوردند. گفتم قبلاً ده نفر از ۱۹ وزیر، نفر اول – دوم یا سوم ما بودند. این خیلی مهم است. یعنی ده نفرشان در کمیته رزومهشان بررسی شده و حتی مورد مصاحبه قرار گرفتهاند و نفر اول تا سوم شدند. بعد که معاونین اضافه شدند، تعداد بیشتر شد. معاون محیطزیست و معاون زنان و چندین معاون و سخنگوی دولت. اینها کسانی بودند که در کمیتهها بررسی شده بودند. نکته دیگری که اینجا مهم است این است که مثلاً معاون اهل سنت برای این کار بررسی نشده بود. ولی در یکی از کمیتهها بهعنوان نفر دوم کمیته، معاونی که اهل سنت است، اتفاقاً برای کار مشابهش – برای وزارت مسکن و شهرسازی یا وزارت صنعت بود، الان ذهنم یاری نمیکند – مطرح بود. آقای حسینزاده که امیدواریم مراحل قانونیاش در مجلس انجام شود. میدانید علت اینکه ایشان در دولت و در دیدار مقام معظم رهبری حضور نداشتهاند این است که ایشان باید روندی را در مجلس طی کنند. چون نماینده مجلس هستند باید استعفا دهند که دادهاند و استعفایشان توسط مجلس پذیرفته شود. ولی با احترامی که برای مجلس شورای اسلامی قائل هستیم، آقای پزشکیان مایلاند این روند کامل شود.
هیچ توهینی به سردار سلیمانی نکردم
بگذارید از فایل صوتی بگویم. این دوستانی که الان به بنده مهرورزی میکنند، از ۲۰ سال پیش هم به بنده مهرورزی میکردند. ارتباطی به فایل صوتی ندارد. هرکسی که رابطه من با مرحوم شهید سپهبد سلیمانی دیده و ارتباط ما را دیده میداند که با هم خیلی رفیق بودهایم. در آن فایل صوتی هم هیچ توهینی به شهید سلیمانی نیست. گروهی آن فایل را تقطیع کردند و تکههایی را آوردند. اگر کسی سه ساعت را گوش کند میبیند که نگاه من به شهید سلیمانی نگاه همراه با تقدیر و تشویق و ارادت است. لذا این که چنین تصوری بشود حتماً غلط است. البته یادتان نرود که این دوستانی که الان دارند به من حمله میکنند به شهید سلیمانی در توییت رسمی توهین کردهاند. نمیخواهم اسم بیاورم. اینها را فراموش نکنیم. ایراد به شهید سلیمانی میگرفتند که چرا با فلانی رفیق هستی. این را فراموش نکنیم که شب اول بعد از شهادت شهید سلیمانی – جمعه شب – صدا و سیما آن دوستان را در مورد سجایای شهید سلیمانی نیاوردند که صحبت کنند. من را آوردند. این نشان میدهد که دوستانی که از این ادعاها میکنند خلاف میگویند. پس ربطی به اینها ندارد. برخی تیترها را از سال ۷۸ در برخی روزنامهها بخوانید که روز بعدش مجبور شدند از مردم عذرخواهی کنند. سال ۸۱ که سفیر ایران در سازمان ملل متحد شدم دوباره تیتر روزنامه معروف را بخوانید. روز بعدش عذرخواهی کردند. از من نه بلکه از مردم عذرخواهی کردند. چون خبر دروغ زده بودند که بر خلاف نظر رهبری دارم نیویورک میروم. جالب است همان روزی که تیتر زدند دیدار با رهبری داشتم. این که برخی خیال میکنند یک روزنامه سخنگوی رهبری است، چقدر دور از واقعیت است و چقدر خلاف انصاف به مقام معظم رهبری است. این علاقه شدید و وافری که دوستان به بنده دارند جدید نیست. البته قبلش هم جناح مقابل هم این علاقه را داشت. اگر سال ۷۰-۷۱ را نگاه کنید درست خواهید دید که روزنامههای طرف مقابل هم این برخورد را با این حقیر فدوی داشتند. لذا هیچ جای سالمی نداریم که از یک طرفی نخورده باشیم.
رفت و برگشت به دولت
اما نکته در مورد فرزندانم. فرزندانم در زمانی که در آمریکا دانشجو بودم در آنجا به دنیا آمدند. این نه گناه من است و نه آنها. این قانون به نظرم بیدقتیهایی دارد که یکی همین است. آن دیگر وظیفه قانونگذار است. شخصاً از این قانون بیاطلاع بودم. لذا روز یازدهم که بنده حکمم خورد، دو روز بعدش شروع به این صحبتها شد و قانون را به ما نشان دادند. من روز شانزدهم اعلام انصراف کردم. آن پروسه دیگری بود و آن توییتی که در مورد کنارهگیری زدم پروسه دیگری بود.
در آن توییت هم اشاره به این موضوع کردم. ولی آن را روز شانزدهم مرداد انجام داده بودم. آقای رئیسجمهور باتوجه به این که در توییتم گفتم رایزنیهایی کردند و به من دستور دادند که بازگشت به نامه ۱۶ مردادم که مقتضی است برگردی. حالا برخیها گفتهاند که این خلاف است. بالاخره من دارم دستور رئیسجمهور محترم را اجرا میکنم و ایشان هم مشورتهایی با جاهای مختلف داشتهاند و نظرشان این بوده که وظیفه دارم کارم را ادامه دهم و متوقف نکنم.
فرزندانم در ایران هستند
فرزندانم در ایران حضور دارند. ساکن ایران هستند و هیچ ملکی حتی استیجاری در خارج از ایران نه من و نه فرزندانم نداریم. شاید لازم باشد این را بدانید که تنها عضو دولت چهاردهم هستم که خودم و همسرم اجازه ورود به امریکا را نداریم، همینطور کانادا و برخی کشورهای دیگر.
نتانیاهو و پمپئو از من عقده دارند
پمپئو گفته بود که جواد ظریف که دوست داشت اینجا در رستوران های ۵ ستاره و هتل های ۵ ستاره نیویورک برود. منتهی آن زمان که نیویورک میرفتم اولا رستوران نمی رفتم. ثانیا به جز زمانی که همراه رئیس جمهور بودم هتل هم نمی رفتم. اگر هتل می رفتم کنار رئیس جمهور در هتل بودم. به محض این که رئیس جمهور نیویورک را ترک می کرد در رزیدانس جمهوری اسلامی می ماندم. در هتل نمی رفتم. آقای پمپئو عقدهای از بنده دارد که این عقده را هر چند وقت یک بار عقده گشایی می کند. خوشحالم که چند نفر با من عقده دارند. یکی پمپئو و یکی نتانیاهو و از این طرف هم هستند. البته این دو را در یک جا قرار نمی دهم. نگویند بنده خدای نکرده آقای پمپئو و نتانیاهو را کنار برخی دوستان می گذارم که به من مهرورزی می کنند. ولی بالاخره خودشان ببینند که با چه کسی هم صدا می شوند.
رهبری مخالف مذاکره نیستند
برداشتم این است که رهبری هیچ وقت مخالف مذاکره نبودهاند. چارچوبهایی داشتهاند. فکر میکنم دست دولت سیزدهم هم برای مذاکره بسته نبوده است. چارچوبهایی را داشتهاند که آن چارچوبها را هم دولت یازدهم و هم دوازدهم و هم سیزدهم رعایت کرده است. ولی توافق کردن نیاز به شجاعت دارد. چون ما قبلاً میگفتیم دیکته ننوشته غلط ندارد. وقتی توافق میکنید یعنی هر قدر هم امتیاز گرفته باشید آن که برجسته میشود امتیازهایی است که دادهاید. هم طرف مقابل برای افکار عمومی خودش امتیازاتی که دادهاید را برجسته میکند و هم مخالفین شما در داخل همانها را برجسته میکنند. عین همین هم در آمریکا رخ داد. شاید بیشترین مخالفت با برجام در ایران و آمریکا بود. هر دو طرف همین کار را میکردند. هرچه ما به عنوان ستانده داشتیم آنجا به عنوان داده حمله میکردند و هرچه آنها ادعا میکردند... این فرق میکند. ما متن منتشر کردیم. آنها فکت شیت منتشر کردند که همه چیز بود جز فکت شیت. ولی هرچه آنها در فکت شیت میآوردند بدون توجه به متن اینجا به ما ایراد میگرفتند. لذا چیزی که مهم است مخالفت رهبری نیست. شجاعت تصمیمگیری است. اطمینان دارم که این دولت کنونی این شجاعت را دارد. هم آقای دکتر عراقچی و هم آقای دکتر پزشکیان این شجاعت را دارند. لذا به مردم اطمینان میدهم که اگر طرف مقابل این آمادگی را داشته باشد که حقوق مردم ایران را به رسمیت بشناسد حتماً دوستان ما در وزارت امور خارجه و ریاست جمهوری و شورای امنیت ملی شجاعت این را دارند که حرکت به جلو باشد.