پايان عصر خالصسازي؟
بازگشت «محمدجواد ظريف» به دولت چهاردهم چند پالس روشن در حوزه سياست داخلي و خارجي دارد. آیا اين بازگشت به معناي پايان عمر يك جريان سياسي يا حداقل تضعيف آنها در معادلات تصميمگيري است؟
سيما پروانهگهر
وقتي 22 مردادماه سال جاري، محمدجواد ظريف در شبكه اجتماعي ايكس از استعفاي خود خبر داد و عذرخواهي كرد كه از «پيگيري امور در دالانهاي سياست داخلي» ناتوان است دو گروه با طعن و پوزخند استعفاي او را برجسته كردند؛ نخست گروهي كه از تغيير اوضاع ذيل تغيير دولت در ايران نااميد هستند وبا غرض و بيغرض به كنايه گفتند آيا ظريف از «دالانهاي سياست داخلي» در كشور بياطلاع بود و حالا دالانها بر او هويدا شدهاند و گروه دوم طيفي از نيروهاي اصولگرا كه با شعف، رفتن ظريف را جشن گرفتند و خرسند از اعمال نظرات خود براي حذف او در فضاي رسانهاي و مجازي عرص اندام كردند.
متن اوليه استعفاي ظريف به معناي «اختلاف با مسعود پزشكيان درباره برخي اعضای كابينه» تفسير شد اما كمتر از 24 ساعت بعد ظريف شفافسازي كرد و نوشت كه «برخي مردودين از جانب مردم، با تفسير عجيبي از قانون مصوب ۱۴۰۱، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانهاي براي فشار بر دولت چهاردهم تبديل كرده بودند. بنده نيز براي جلوگيري از هر گونه شائبه يا بهانه براي كارشكني در كار دولت دكتر پزشكيان عزيز، هفته گذشته طي نامهاي از معاونت راهبردي رييسجمهور انصراف داده بودم.»
اشاره ظريف به قانون مصوب سال ۱۴۰۱ مبني بر نحوه به كارگيري اشخاص در مشاغل حساس بود. قانوني كه كل آن براي يك تبصره و احتمالا براي چند چهره در عرصه سياست داخلي ايران نوشته شده بود و اغراق نيست اگر بگوييم در هنگام نوشتن اين تبصره از اساس نويسندگان طرح اوليه و تصويبكنندگان آن به فكر محمدجواد ظريف و انتخابات رياستجمهوري 1404 بودند. بازي روزگار اما طرح ديگري درانداخت و موعد انتخابات به تابستان 1403 افتاد. مسعود پزشكيان تاييد صلاحيت شد و چهره اصلي كمپين و همراه او شد محمدجواد ظريف. پزشكيان هم ۱۱ مرداد امسال بلافاصله پس از مراسم تحليف، در حكمي محمدجواد ظريف را به عنوان معاون راهبردي و رييس مركز مطالعات استراتژيك رياستجمهوري منصوب كرد. 11 روز بعد ظريف استعفا داد و غيبت دو هفتهاي او به صورت فيزيكي از دولت شروع شد. حذف ظريف اما محقق نشد. ساعتي بعد از نخستين ديدار كابينه چهاردهم با آيتالله خامنهاي محمد جواد ظريف خبر داد كه پس از «پيگيري و رايزني» و «دستور كتبي» مسعود پزشكيان به معاونت راهبردي او برگشته است. انتشار عكسي از حضور او براي نخستين بار در جلسه هيات دولت نيز بازتاب زيادي داشت. درست مثل اصل بازگشت او كه با استقبال و انتقادهاي مختلفي همراه شد.
صداي انتقاد كيهان و رسايي
حميد رسايي مطابق معمول اولين كسي بود كه درباره بازگشت ظريف به دولت انتقاد كرد و واكنش نشان داد و در تویيتر نوشت: «در صورت صحت ادعاي آقاي ظريف و ابقاي وي در جايگاه معاونت، مطابق قانون، اولا اين حكم معاونت راهبردي كان لم يكن (يعني باطل) و ثانيا مرتكب (يعني آقاي پزشكيان) به محروميت از حقوق اجتماعي درجه ۵ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامي (۵ تا ۱۵ سال محروميت) محكوم ميشود.»
دومين واكنش از مقالهاي در روزنامه كيهان شنيده شد. محمدتقي نقدعلي، نايبرييس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي درباره بازگشت ظريف به دولت به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است كه «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس مصوب سال ۱۴۰۱ به طور شفاف و صريح ميگويد براي مشاغل حساس تابعيت مضاعف شخص يا نزديكان و وابستگانش مانع از انتصاب است» و «اگر كسي تابعيت مضاعفي داشته باشد، از آنجا كه قانون فرقي بين تابعيت مضاف قهري يا اختياري قائل نشده هر دو را شامل ميشود، اما اينكه آقاي ظريف آيا شامل اين قانون است يا نه را بايد نهادها بگويند كه آيا فرزندان وي داراي تابعيت مضاعف هستند يا خير؟ چون اگر فرزندان آقاي ظريف تابعيت مضاعف داشته باشند قطعا و يقينا اين قانون شامل حال آنها ميشود و بايد مر قانون توسط دولت و رياستجمهوري اجرا شود چرا كه آقاي پزشكيان به قانون مقيد است و گمان نميكنم كه بخواهد با توجيهات تأويلات غلط قانون را اجرا نكند.»
نقدعلي در پاسخ به اين مطلب كه «آقاي ظريف در پيامي نوشتند كه فرزندانشان در امريكا به دنيا آمدهاند» گفت: «يقينا انتصاب آقاي ظريف در چنين جايگاهي با قانون تنافي دارد. قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس در سال ۱۴۰۱ تصويب شده هست يعني قانوني كه الان مستند قرار گرفته مصوب مجلس يازدهم است لذا اينكه آقاي ظريف قبلا وزير امور خارجه بوده در قبل از تصويب قانون بهكارگيري اشخاص در مشاغل حساس در سال ۱۴۰۱ است و ممكن است در گذشته كساني بودند كه خود يا نزديكانشان تابعيت مضاعف داشتند، اما چون چنين قانوني نبوده منع قانوني وجود نداشته، اما الان از سال ۱۴۰۱ كه اين قانون مصوب شده است اجراي آن الزامآور شده است.» او همچنين هشدار داده كه «مجلس بر اساس وظيفه نظارتي خود نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس را دنبال خواهد كرد و اگر تخلفي باشد از آنجا كه تخلف منوط به علم است و اگر واقعا علم داشتند كه فرزندان آقاي ظريف تابعيت مضاعف داشتند قطع به يقين از قانون تخطي شده است.» اين نماينده عضو جبهه پايداري همچنين گفته است: «با توجه به اينكه آقاي ظريف اعلام كرده كه فرزندانش در امريكا به دنيا آمدهاند و قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، انتصاب افرادي كه خود، فرزندان يا همسر ايشان تابعيت مضاعف دارند را ممنوع كرده، حضور «محمدجواد ظريف» در دولت غيرقانوني است؛ لذا از آنجا كه مبناي انتصابات در مشاغل حساس قانون مذكور است بايد نحوه حضور آقاي ظريف در معاونت راهبردي و رياست مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري بهصورت شفاف اعلام شود.
ظريف اما پيش از اين در پيامي به اتهاماتي كه مخالفانش به او مبني بر دوتابعيتي بودن فرزندانش زده بودند، پاسخ داد و تاكيد كرد: «با توجه به برخي فضاسازيها لازم است يادآوري كنم كه با وجود تولد فرزندانم حدود ۴۰ سال قبل و در دوران تحصيل (و نه ماموريت) در امريكا و قوانين خاكمحور امريكا براي تابعيت قهري، به لطف خدا بنده، همسر و فرزندانم ساكن ايران عزيز هستيم و يك متر مسكن در خارج از ايران در تملك يا حتي اجاره خود نداريم. خودم هم تحت دو تحريم امريكا (ذيل تحريم رهبري) و يك تحريم كانادا قرار دارم و خود و همسرم حتي امكان سفر توريستي به ايالات متحده، كانادا و برخي كشورهاي ديگر را نداريم.» بهرغم واكنشهاي تند برخي چهرهها و طيفهاي اصولگرا، روزنامه اصولگراي خراسان - نزديك به محمدباقر قاليباف - درباره موضوع اين قانون و آنچه تابعيت فرزندان ظريف خوانده ميشود روايت ديگري را مطرح و تاكيد كرد «شنيدههاي خراسان حاكي است با توجه به اكتسابي نبودن تابعيت فرزندان دكتر ظريف از يك سو و زندگي و كار آنها در كشور از سوي ديگر، رييسجمهور توانست رضايت سطوح ارشد نظام را در اين خصوص كسب كند و با هماهنگيهاي لازم دستور به بازگشت ظريف به كابينه و در همان پست معاونت راهبردي رييسجمهور را بدهد». در كنار اين روايت، روزنامه همميهن هم مدعي شد كه «بازگشت محمدجواد ظريف به دولت با حكم حكومتي رهبر انقلاب صورت گرفته است».
بازگشت ظريف البته با استقبال چهرههاي مختلف سياسي نيز همراه شد. محمد صدر، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و از مديران اسبق وزارت خارجه، در گفتوگويي اعلام كرد كه بايد بازگشت محمدجواد ظريف به دولت چهاردهم را «به فال نيك» گرفت و با اشاره به تاثير بازگشت ظريف به دولت در افكار عمومي و ناراحتيهايي كه پس از استفعاي او ايجاد شده بود، تاكيد كرد: اين يك كار مثبت و يك قدرداني از زحمات بسيار صادقانه و موثر آقاي ظريف در ايام انتخابات بود. كلا سياست آقاي پزشكيان اين است كه از متخصصان و كارشناسان استفاده كند و آقاي ظريف يكي از بهترين كارشناسان سياست خارجي و روابط بينالملل در ايران است. خوشبختانه اين اقدام انجام شد و از دكتر پزشكيان تشكر ميكنم كه اين تاثير را در دولت حفظ كرد.
رضا نصري، تحليلگر مسائل بينالملل، هم در گفتوگوي با خبرگزاري خبرآنلاين در واكنش به بازگشت ظريف به دولت گفت: « آقاي دكتر ظريف ارتباط قوي و خوبي با جامعه مدني دارد. ايشان موفق شد در دوران انتخابات، بخش قابل توجهي از جامعه را كه دچار ركود شده بود فعال كند و نسبت به آينده اميدوار سازد. حضور دكتر ظريف در دولت فقط به نفع دولت پزشكيان نيست؛ بلكه به نفع كشور و جامعهاي است كه بيش از هر زمان به اميد و پويايي و انسجام نياز دارد.دكتر ظريف در عرصه بينالمللي نيز فرد معتبر و شناختهشدهاي است و حضور او ميتواند براي ديپلماسي عمومي كشور بسيار ارزشمند باشد.»
جاذبه و دافعه ظريف در دو جناح سياسي و فضاي مردمي
محمدجواد ظريف مدافعان و مخالفان سرسختي دارد. بسياري او را نماد دوران گذار در ايران ميدانند. برخي حضور او در دولت پزشكيان را شمايل راي مردم به تغيير وضع موجود تلقي ميكنند. از نگاهي ديگر برخي تاكيد دارند كه حضور ظريف در دولت پزشكيان اگرچه در جايگاه و پست سياست خارجي نيست اما پالسهايي را درباره تصميمات كلان در حوزه روابط بينالملل ارسال ميكند.
محمد جواد ظريف در ايران نماد گفتوگو و ديپلماسي فعال در ارتباط با جهان است. او نقش اصلي را در توافق جامع هستهاي با غرب در سال ۲۰۱۵ داشت. بخش عمدهاي از مخالفتها با ظريف به دليل شمايل و جايگاه او در عرصه سياست خارجي است. مشخصا ديدگاههای جريان جليلي-پايداري با مردي كه شمايل مذاكره است همخواني نداشته و نخواهد داشت. بخش ديگري از مخالفتها با ظريف از جانب اين جريان به روحيات آنها و البته شخصيت ظريف باز ميگردد. پايگاه خبري عصر ايران در يادداشتي با اشاره به همين مساله نوشته است: «يك سنت اجتماعي در تاريخ ايران وجود دارد كه افراد توانا و متخصص و سالم و پاكدست و موفق و تاثيرگذار هميشه مورد حسادت و بدخواهي برخي گروههاي اجتماعي قرار ميگيرند كه در جامعهشناسي به آن ميگوييم نخبهكشي. ظريف از نمونههاي برجسته اين سنت ناپسند اجتماعي است كه اميدوارم قرباني آن نشود. در نتيجه بايد گفت به نظر ميرسد محمد جواد ظريف عنصر تعيينكننده دوران گذار دولت در ايران است و با شناختي كه از او دارم بعيد ميدانم بعد از تشكيل كابينه عليرغم تمايل رييسجمهور حضور پر رنگي در سياست داخلي داشته باشد هر چند در سياست خارجي و ارتباط با جهان همه دولتهاي ايران مستقيم و غير مستقيم به دانش و تجربه و اعتبار ظريف نياز دارند، حمايت هميشگي رهبر جمهوري اسلامي از ظريف هم از همين زاويه قابل درك است».
بازگشت ظريف و شرايط جديد طيف مخالفان او
ترديدي نيست كه بخشي از مخالفها با ظريف در واقع مخالفت با دولت مسعود پزشكيان و ابراز خشم پنهان به نتايج انتخابات و راي مردم است .محمد جواد ظريف محوريترين نقش را در همراهي با مسعود پزشكيان در رقابتهاي انتخاباتي داشت و براي پيروزي او همه توان خود را به كار بست. وقتي در يك گفتوگوي كلابهاوسي به او گفتند چرا آبرويش را هزينه اين انتخابات ميكند پاسخ داد آبرو براي هزينه كردن است و كسي نميخواهد آبرو را به زير خاك ببرد.
تاثير حضور ظريف از همان حضورش در تلويزيون مشخص بود. هشت دقيقه سخنراني او در تلويزيون درباره خطر پيروزي سعيد جليلي رقيب مسعود پزشكيان تاثير زيادي بر افكار عمومي گذاشت. به شكلي كه انتخابات از منظر بسياري بيش از اينكه دوگانه پزشكيان-ظريف باشد، دوگانه ظريف- جليلي بود. اين تاثير البته از چشم سعيد جليلي نيز پنهان نمانده است. پيروزي مسعود پزشكيان در انتخابات يك وجه از وضعيت جديد اين طيف و جبهه پايداري از منظر راي مردم و پايگاه اجتماعي را نشان داد.
بعد بعدي وضعيت اين جريان راي كامل مجلس به تمامي كابينه مسعود پزشكيان بود كه نشان ميداد مجلس دوازدهم بيش از اينكه در يد مديريت و اختيار جبهه پايداري و جليلي باشد در اختيار طيف قاليباف است كه فعلا ائتلاف قوي با دولت پزشكيان دارد. سومين مساله و البته محكمترين ضربه به اين جريان بازگشت ظريف به دولت بود. اين بازگشت نشان ميدهد كه به نظر ميرسد ميزان قدرت و نفوذ اين جريان در لايههاي مختلف تصميمگير به هر دليلي افول كرده است و ستاره قدرت آنها در حال غروب کردن است. اين وضعيت ممكن است موقتي باشد اما بدون شك در همين شرايط و حد فعلي نيز بيسابقه است. اينكه سعيد جليلي در انتخابات بازنده باشد، مجلس اصولگراي دوازدهم به كابينه پزشكيان راي كامل بدهد و به فاصله كمتر از دو روز محمدجواد ظريف نيز به دولت بازگردد، همه و همه نشان از مختصات جديد جريان جليلي و پايداري دارد. مختصاتي كه هم وزن و هم نفوذ فعلي اين جريان را مشخص ميكند. در اين شرايط قدرت لابيهاي پنهان مسعود پزشكيان نشان از اين دارد كه دولت او تصميمي براي درگيري علني با اين طيف مخالف خود ندارد. به نظر ميرسد مسعود پزشكيان سعي دارد تا با رايزنيها و لابيهاي پنهان در مقابل خواستهها و فشارهاي اين جريان مقاومت كند. نتيجه اين لابيها يعني بازگشت ظريف به دولت نيز نشان ميدهد كه قدرت رايزني و نفوذ پزشكيان حداقل در ايام شروع دولت او كمتر از توان طيف جليلي و پايداري نيست. البته ترديدي نيست كه اين معادله قابل تغيير است و نميتوان درباره آن محاسبهاي در درازمدت داشت.
از اين جهت با اطمينان نميتوان گفت كه بازگشت ظريف به دولت پزشكيان پايان عصرخالصسازي خواهد بود اما همين وضعيت فعلي نيز بيسابقه است و ميتواند معادلات قدرت و توازن توان سياسي را در عرصه داخلي تغيير دهد.
پاياب شكيبايي ظريف يا آغاز شكيبايي او؟
ظريف در آخرين كتاب خود با عنوان «پاياب شكيبايي» درباره انتخاب عنوان كتاب اينگونه روايت كرده است: «يكي از دوستان من آقاي مهدي دانشيزدي كه هم هنگام ماموريت من در نيويورك معاون من بود و هم در وزارت خارجه معاون اداري و مالي بود و مهمتر از همه اديب و شاعر است، با اشاره به شعر حافظ (مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم كرد / كز دست بخواهد شد پايابِ شكيبايي) پيشنهاد كرد عنوان «پاياب شكيبايي» را براي كتاب انتخاب كنيم. اين پيشنهاد به دل من نشست و در مرحله بعد آقاي دانش يزدي اين بيت شعر حافظ را به گونهاي تغيير داد تا به اين تعبير نشود كه كاسه صبر ما لبريز شده است؛ (سوداي وطن در سر، پيوسته چنانم بود / كز دست نشد هرگز، پاياب شكيبايي) .
او در گفتوگوي خود با پايگاه خبري جماران در اين باره ادامه داده است: «هم در اين كتاب و هم در كتاب راز سر به مهر گفتهام كه هنگام قبول مسووليت وزارت خارجه به دوستاني مانند آقايان روانچي و عراقچي كه قرار بود در بحث هستهاي با من همكاري كنند گفتم اين حوزه قرباني شدن است و نه حوزه قهرمان شدن. اين عبارت پاياب شكيبايي هم به همين نگاه من اشاره ميكند كه شما نياز داريد براي تامين منافع ملي، صبور بوده و آماده تحمل فشارها و زخم زبانها و خنجرهاي از پشت باشيد».
به نظر ميرسد ظريف بايد ادامه حضور خود در دولت پزشكيان را نيز بر همين مدار و مدارا بگذارد. ترديدي نيست كه با آغاز به كار مجلس در هفته جاري و از سر گرفتن برگزاري جلسات علني صداي مخالفان ظريف بلند خواهد شد. احتمالا در نخستين جلسهاي كه مجلس دوازدهم برگزار كند، تذكري از جانب چهرههايي همچون حميد رسايي و اميرحسين ثابتي داده ميشود.
حملهها عليه ظريف البته محدود به مجلس نخواهد بود. اخيرا آيتالله قرهي استاد حوزه و چهره حامي سعيد جليلي در موضعگيري تازه ادعاهایی را مطرح کرد. اشاره اين روحاني به اظهارنظر ظريف در مصاحبه تلويزيوني درباره معيارهاي نمرهدهي به گزينههاي هيات دولت در شوراي راهبري انتخاب اعضاي كابينه است. ظريف اين مثال و همچنين مثال مشابهي درباره زنان زد كه با واكنش تند چهرههاي نزديك به سعيد جليلي از جمله قرهي همراه شد. با اين شرايط به نظر ميرسد، بازگشت ظريف به دولت پزشكيان بايد پيوند خورده با توصيهاش به عراقچي و تخت روانچي اينبار به خود باشد: « آماده تحمل فشارها و زخم زبانها و خنجرهاي از پشت باش».
ترديدي نيست كه بخشي از مخالفها با ظريف در واقع مخالفت با دولت مسعود پزشكيان و ابراز خشم پنهان به نتايج انتخابات و راي مردم است.محمد جواد ظريف محوريترين نقش را در همراهي با مسعود پزشكيان در رقابتهاي انتخاباتي داشت و براي پيروزي او همه توان خود را به كار بست. تاثير حضور ظريف از همان حضورش در تلويزيون مشخص بود. هشت دقيقه سخنراني او در تلويزيون درباره خطر پيروزي سعيد جليلي رقيب مسعود پزشكيان تاثير زيادي بر افكار عمومي گذاشت. به شكلي كه انتخابات از منظر بسياري بيش از اينكه دوگانه پزشكيان- ظريف باشد، دوگانه ظريف-جليلي بود.اين تاثير البته از چشم سعيد جليلي نيز پنهان نمانده است. پيروزي مسعود پزشكيان در انتخابات از يك نگاه، وضعيت جديد اين طيف و جبهه پايداري از منظر راي مردم و پايگاه اجتماعي را نشان داد. بعد بعدي وضعيت اين جريان راي كامل مجلس به تمامي كابينه مسعود پزشكيان بود. سومين مساله و البته محكمترين ضربه به اين جريان بازگشت ظريف به دولت بود؛ موضوعي كه نشان ميدهد ميزان قدرت و نفوذ اين جريان در لايههاي مختلف تصميمگير به هر دليلي افول كرده است و ستاره قدرت آنها در حال غروب کردن است. اين وضعيت البته ممكن است موقتي باشد.
ظريف در گفتوگوي اخير خود با جماران روايت كرده كه در زمان قبول مسووليت وزارت امور خارجه در دولت يازدهم به همكاران خود يعني عراقچي و تختروانچي توصيهاي كرده كه «شما نياز داريد براي تامين منافع ملي، صبور بوده و آماده تحمل فشارها و زخمزبانها و خنجرهاي از پشت باشيد». به نظر ميرسد ظريف بايد ادامه حضور خود در دولت پزشكيان را نيز بر همين مدار و مدارا بگذارد. ترديدي نيست كه با آغاز به كار مجلس در هفته جاري و از سر گرفتن برگزاري جلسات علني صداي مخالفان ظريف بلند خواهد شد. احتمالا در نخستين جلسهاي كه مجلس دوازدهم برگزار كند، تذكري از جانب چهرههايي همچون حميد رسايي و اميرحسين ثابتي داده ميشود. حملهها عليه ظريف البته محدود به مجلس نخواهد بود. اخيرا آيتالله قرهي استاد حوزه و چهره حامي سعيد جليلي در موضعگيري تازه موضعگيري تازه ادعاهایی را مطرح کرد. با اين شرايط، بازگشت ظريف به دولت پزشكيان بايد پيوند خورده با توصيهاش به عراقچي و تختروانچي اما اينبار به خود باشد: « آماده تحمل فشارها و زخم زبانها و خنجرهاي از پشت باش».