فیلترینگ، حجاب و مذاکره که نیاز به دولت جدید نداشت؛ چه شد حاکمیت مدیران دلباخته خود را کنار گذاشت؟
فیلترینگ و حجاب و حتا مذاکره و توافق برای رفع تحریم که نیاز به دولت جدید نداشت! پس چه چیز حاکمیت را برانگیخت تا جمع کثیری از مدیران معتقد و دلباخته خود را کنار بگذارد و غریبهها را در میهمانی حکومت راه دهد و برایشان آفتابه و لگن پیش بیاورد؟!
«آنچه عبدی به صراحت نگفت!» عنوان یادداشت محمد مرزبان راد برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: یادداشت عباس عبدی، میتواند مانیفست جدید تحولخواهی مسوولانه برای امروز ایران باشد. عباس عبدی، ادعای راهبردنویسی ندارد، اما هم استراتژیک میاندیشد و هم پیشنهاداتش راهبردی است. مفهوم راهبرد اندیشی، آن است که جزییات اقدام و روش سیاسی را ببینیم، اما روش تغییر آنها را در حذف مدیر یا حتی سازمان ندانیم بررسی کنیم که ریشه آسیب کجاست و برای رفع آن اندیشه کنیم. نگاه جزیی و فنومنالیستی دردی دوا نمیکند از جامعهای بهشدت ملتهب و خواستار تغییرات... فرمود «تنگچشمان نظر به میوه کنند/ ما تماشاکنان بستانیم» آنچه عبدی در تحلیل وقایع گفته است، پیشتر هم گفته و موضوع بحث ما نیست، اما آنچه برای من از یادداشت عباس بسیار پرثمر بود نحوه مواجههاش بود با میدان بزرگی به نام حاکمیت. حاکمیت میخواهد پزشکیان موفق شود: سلمنا!
مگر تا چهار ماه پیش همین حاکمیت نمیخواست مرحوم رییسی موفق باشد؟ مگر همه نهادهای حاکمیتی در کمک به دولت مسابقه نگذاشته بودند؟ پس آن همه ناکامی و شکست چه بود و چرا حاکمیت تصمیمی کاملا متفاوت با رویههای قبلیاش گرفت؟ در عمل میبینیم کابینه دولت هم آنچنان آش دهانسوزی نیست که توقع تحولات عجیب و غریب برای منافع ملی از آن برود. پس امیدواری عبدی از کجاست؟ و چرا از پزشکیان دفاع استراتژیک میکند؟
حاکمیت منافعی دارد که جامعه ندارد! یا احساس میکند آن منافع خیالی است و آبی از آن برایش گرم نمیشود. با یکی، دو حرکت اصلاحی هم این شکاف عظیم تدارک نمیشود، فیلترینگ و حجاب و حتا مذاکره و توافق برای رفع تحریم که نیاز به دولت جدید نداشت! پس چه چیز حاکمیت را برانگیخت تا جمع کثیری از مدیران معتقد و دلباخته خود را کنار بگذارد و غریبهها را در میهمانی حکومت راه دهد و برایشان آفتابه و لگن پیش بیاورد؟! حاکمیت در این دوره جدید، یک کار شگرف را آغاز کرده که پایانش را نمیشود پیشبینی کرد. فرصت به تحولخواهان، یک حرف است و، اما حذف پایداری و تفکر پایداری حرفی است دیگر!
اگر رهبری نظام، از آزمون بزرگی که ترتیب داده است، خشنود و راضی بیرون آید، یک آسیب جدی خطرناک از مسیر انقلاب اسلامی و فکر امام خمینی (ره) حذف شده است.
کاری که امام در فروردین ۶۸ به پایان برد، سید علی خامنهای در تیر ماه ۱۴۰۳ انجام داد! داوری ارزشی نمیکنم که کدام درست بود یا غلط. شباهت راهبردی دو اقدام از سوی دو رهبر انقلاب برای تضمین مسیر انقلاب! بقیه ماجرا حشو و زواید است.