سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۷
کد خبر: ۶۳۹۰۰۶
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۰ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۳

عیارسنجی کابینه پزشکیان در دایره انتظارات

 آرزو بخشنده: یکشنبه (پریروز) بعد از مدت‌ها انتظار و چالش در کنار هزاران نقد از طرف اصولگرایان و تندروهای جناح رقیب، کابینه‌ای معرفی شد که کف و سقف آن مورد نقد قرار گرفت. از گزینه وزارت کشور که در مورد گشت ارشاد و سخت‌گیری‌های مرتبط با آن مواضع مشخصی دارد تا حضور 3-4 وزیر دولت رئیسی در ترکیب نهایی و بالا گرفتن بحث بر تناسب وزرا با خاستگاه انتخاباتی «مسعود پزشکیان» فضای سیاست را به‌گونه‌ای متحول کرده که همه را  در بهت و حیرت فرو برد. اظهارنظرهای یکشنبه بعدازظهر و روز دوشنبه منتقدان رنگ و بوی دیگری دارد؛ شاید کمی دلسوزی و بیشتر تصور رودست خوردن باشد از گزینه‌شان در رقابت‌های انتخاباتی. برخی در دایره سهم‌خواهی و برخی هم نگران از آینده مطالبات و عملکرد دولت، وضعیت را نقد می‌کنند. البته در این شرایط شناخت اصالت نقدها امکانپذیر نیست، چرا که در میان نقدکنندگان کسانی هم دیده می‌شوند که تا یک روز قبل از معرفی کابینه در مقام دفاع بودند و تغییر جهت آنها شوک‌آورتر از ماهیت اتفاقی است که افتاده. بخشی از این انتقادها از سمت جبهه اصلاحات روانه رسانه‌ها شده و بخشی هم از طرف میانه‌روها.
روزنو :

عیارسنجی کابینه پزشکیان در دایره انتظارات


خاستگاه سیاسی پزشکیان
گرچه مسعود پزشکیان در عیارسنجی جبهه اصلاحات، گزینه تام و تمامی نبود و نباید فراموش کرد که چند روز قبل از تایید صلاحیت‌ها، او و جهانگیری به عنوان معدود گزینه‌های مانده در میدان به عنوان نامزدهای جبهه اصلاحات معرفی شدند، اما واقعیت این است که پزشکیان بارها اعلام کرد که وامدار اصلاح‌طلبان نیست و گاهی حتی خود را اصولگرایی اصلاح‌طلب معرفی کرد و گفت که من به جناح و حزب خاصی وابسته نیستم؛ کلیدواژه‌ای که بعد از اعلام کابینه، نه میان تندروهای دو طرف خاستگاه دارد و نه شاید در میان میانه‌روها.
 آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات بعد از معرفی کابینه این‌گونه اظهارنظر کرده که:«نباید فراموش کنیم که هدف جبهه اصلاحات برای مشارکت فعال در این انتخابات با داشتن نامزد اختصاصی این بود که ایشان بتوانند مشکلات اقتصادی کشور را حل و تندروی‌هایی که کشور را به ورطه‌های خطرناک می‌کشاند، متوقف کند. بنابراین در انتخابات هم گفتیم نباید انتظار معجزه از این دولت داشت و باید در نظر داشت که بیش از ۸۰ درصد قدرت کشور در اختیار ارکان دیگر قدرت است. بنابراین با در نظر گرفتن این اقتضائات و تعریف از ساختار و مناسبات واقع بینانه قدرت در کشور باید انتظارات را از رئیس جمهور مورد حمایت جبهه اصلاحات تنظیم کرد. اما ترکیب معرفی شده حتما با معدل انتظار و مطلوب جبهه اصلاحات فاصله دارد و ما به همین دلیل در نامه‌ای به رئیس جمهور نگرانی‌هایی را در این ارتباط مطرح کردیم و طی روز‌های آینده نیز در قالب هیئت رئیسه جبهه اصلاحات پیگیر دیدار با رئیس جمهور هستیم.» اما آیا انتظارات از رئیس‌جمهور پزشکیان بیش از مقدورات است یا مفرضات جدیدی در واقعیت به کابینه تحمیل می‌شود که امکان مطالبه عمومی را از موضوعیت می‌اندازد؟ پزشکیان زیر فشار دو سویه تندروها و آرای تحول‌خواه می‌تواند به پاسخ‌گویی روشن در قبال خواسته‌ها برسد؟ این سوالات احتمالا در روزهای آینده مطرح خواهد شد و تحلیل‌ها به این سمت و سو خواهد رفت که عیار دولت جدید در تناسب منطقی با خواسته‌ها چه میزان با شعار تغییر در سیاست همخوانی دارد؟
واقعیت‌های تلخ در شرایط سیاسی ایران
اگر از ابتدا مرور کنیم، شرایط روشن‌تر خواهد شد و آینده کابینه احتمالی پزشکیان بیشتر قابل ارزیابی خواهد بود. مسعود پزشکیان در شرایطی وارد گود رقابت در انتخابات ریاست‌جمهوری شد که شعار «نه اصولگرا نه اصلاح‌طلب » نه تنها در میان مردم طنین داشت که تندروهای سمت راستی نیز این شعار را زمزمه می‌کردند تا مبادا مردم فراموش کنند که نباید در هیچ انتخاباتی امید به تغییر داشته باشند. نه مشارکت مردم در سیاست و نه مشارکت آنها در امور روزمره باب دندان تیز تندروها نبود. آنها با کوک کردن این مضمون سعی داشتند پروژه یکدست‌سازی را به‌گونه‌ای به پیش ببرند که در دور دوم ریاست‌جمهوری رئیسی بتوانند باقیمانده ارکان اجرایی و نهادهای قدرت را نیز تصاحب کنند. اما با حادثه بالگرد بازی و میدان عوض شد. کلید «اتاق کار» تندروها زده شد و این تاریکخانه چنان سردرگمی در میان آنها ایجاد کرد که حتی یکدیگر را پیدا نمی‌کرد. کنار گذاشتن مخبر، افشای نامه دولتی‌ها برای شارژ یک جوان  مانند اسماعیلی، وزیر ارشاد دولت سیزدهم، نشان داد سیاست دست‌های بالاتری دارد که گاهی از آستین بلند تغییرات دلچسب بیرون می‌آید. با اینکه مشارکت مورد نظر در دور اول انتخابات ریاست جمهوری نصیبی نداشت، اما در دور دوم تحول‌خواه‌ها چراغ به دست و پاورچین به مسعود پزشکیان و وعده‌هایش رضایت دادند. تردید را می‌شد حتی در رای‌دهندگان دقیقه 90 در دور دوم انتخابات دید. ترس از جلیلی و پناه آوردن به مسعود پزشکیان ناگزیری بود برای گریز از تابوی جلیلی. مسعود پزشکیان که رای نزدیکی به جلیلی داشت در دور دوم شعارها و موضع‌گیری‌های برجسته‌تری از خود نشان داد، مواضعی که اگر کمی در آنها تامل کنیم این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که چرا او در دور اول انتخابات کمتر از گشت ارشاد، فیلترینگ و سخت‌گیری‌‌های اجتماعی بر زنان سخن گفت؟ شاید پاسخ این پرهیز را بتوان در پاسخ‌های دیگر او در قبال حضور ظریف و اعضای دولت روحانی به عنوان اعضای موثر ستادش یافت. او در مواجهه با انتقادهای تند رقبا درباره اینکه چرا از این افراد در ستاد خود استفاده می‌کنید به صراحت گفت: «هر کس بیاید به ستادم قبول می‌کنم، چون می‌خواهم رای بیاورم.» البته این اعتراف تلخ به صداقت شیرین او در افکارعمومی بخشیده شد، چرا که صداقت، اکسیر گمشده‌ای بود در عرصه سیاست.
سال‌ها بود که بعد از احمدی‌نژاد دروغ گفتن و چرخاندن واقعیت به «زیرکی» تغییر ماهیت داده بود. اما بعد از گرانی بنزین در دولت روحانی و تعویق در اعلام دلایل سقوط هواپیمای اوکراینی و سرباز کردن این تردید از واقعیت، بعد از حادثه مهسا امینی در سال 1401 یک نفر پیدا شده بود واقعیت‌های تلخ را با زبان ساده برای مردم می‌گفت. او مسعود پزشکیان نماینده چند دوره مجلس بود که کفش‌هایش را بعد از ورود به مراسم عزاداری زیر بغل می‌گرفت و در کیسه می‌گذاشت تا مثل همه مردم باشد. او بعد از انتخابات بارها این جمله را تکرار کرده بود که مگر من کسی شده‌ام؟ من هم مثل شما هستم. جوری برخورد نکنید که فکر کنم کسی هستم. انعکاس این جملات اما بعد از معرفی کابینه در فضای نامرئی سیاست شکست. مثل داستان‌های چخوف در انتهای داستان، چراغ‌ها روشن شد. شاید به همین دلیل هم باشد که حجم انتقادها چنان زیاد است که قابل باور نیست. رسانه‌هایی که تا دیروز در ماه عسل تعریف و تمجید از پزشکیان بودند تا سهم‌خواهی کنند یکباره فرمان چرخاندند و از نقاط ضعف کابینه نوشتند. اما این ماجرا فقط سهم‌خواهان را ناامید نکرد، بلکه بسیاری از سیاسیون و فعالان اجتماعی را نیز به واکنش واداشته است.
سرخوردگی‌های ابتدایی از مطالبات
با این وجود اظهارات و بازخوردهای وسیع معرفی کابینه نشان می‌دهد سرخوردگی بعد از یک دوره امید تحقق نیافته چقدر سریع می‌تواند رشد کند. «سعید شریعتی» از هواداران پزشکیان در فضای مجازی نوشته بود: «ارزیابی اولیه من این است که کابینه معرفی شده از سوی دکتر پزشکیان توانست وفاق ملی ایجاد کند. همه متفقان از کابینه ناراضی‌اند.» یک کاربر فضای مجازی هم نوشت: «اگر پزشکیان کابینه‌اش را زمان انتخابات معرفی می‌کرد، جلیلی به نفعش کنار می‌رفت.»
همین طور شعار پزشکیان درباره سهیم کردن مذاهب و اقلیت‌ها در کابینه نیز مورد اشاره قرار گرفت. «جلیل رحیمی جهان آبادی» نماینده اهل سنت مجلس شورای اسلامی در انتقاد از کابینه معرفی شده مسعود پزشکیان درتوییتی نوشت:« آقای رئیس جمهور! ۸ وزارتخانه به اصولگرایانی که مقابل شما و ما ایستادند و به شما رای ندادند رسید. یک وزارتخانه به اهل سنت که با همه وجود شما و جنبش اصلاحات را یاری نمودند نرسید؟! کجای این کابینه وفاق ملی است؟ ما مگر بخشی از ملت ایران نیستیم؟!»
همچنین «محسن بیگلری» در جریان جلسه علنی یکشنبه(پریروز)  مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود گفته: «آقای پزشکیان، لازم می‌دانم خدمتتان عرض کنم که هموطنان کرد و اهل سنت با هزاران امید به شما رای داده اند، اما امروز که نوبت پاسخ‌گویی شما بود، نه اهل سنت و نه کردها سهمی نداشتند.» همچنین پروانه سلحشوری، فعال سیاسی اصلاح طلب در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: پزشکیان در اولین امتحان به جز در مواردی معدود، نمره مردودی گرفت. کابینه‌ای که نه براساس شایستگی و تخصص و مشورت کارگروه‌ها و شورای راهبری، بلکه با سهم‌خواهی و دخالت آشکار این و آن شکل گرفت. تجربه جهانی نشان داده عمر چنین دولت‌هایی کوتاه است و به سرانجام نمی‌رسد.»
این بازخوردهای ناگهانی و بهت‌زده از رویه معرفی کابینه و محصولی که روی میز مجلس قرار گرفته نشان می‌دهد در وهله اول انباشت مطالبات مردم به حدی رسیده است که چه منطقی و چه غیرمنطقی در شرایط سیاسی هم باورپذیری مردم بیش از واقعیت‌هاست و هم تقاضای تغییر در انبوه مشکلات اقتصادی و سیاسی امروز از حجم بالایی برخوردار است.
روز یکشنبه، بعد از معرفی کابینه برخی اصلاح‌طلبان اینگونه روایت کرده‌اند که نباید توقع بیش از حدی از دولت پزشکیان داشت. زیدآیادی، فعال رسانه‌ای نوشت: نامناسب بودن برخی همکاران رئیس‌جمهور در درجه نخست، مشکل خود اوست. اگر او واقعاً فکر می‌کند که با برخی از این افراد می‌تواند کار کند، دلیلی ندارد که ما کاسه داغ‌تر از آش شویم! در دنیا معمولاً دست رؤسای دولت برای انتخاب همکاران خود کاملاً باز است. از طرفی مردم هم خیلی خود را درگیر انتخاب نوع همکاران رئیس‌جمهور نمی‌کنند و مطالبات خود را از  کلیت دولت طلب می‌کنند. در ایران اما بدبختانه دست رئیس‌جمهور برای گزینش همکاران خود باز نیست و گروه‌ها و محافل سیاسی هم به طرزی خارج از قاعده خود را درگیر جزئیات این موضوع می‌کنند.»
«محمدعلی ابطحی» عضو روحانیون مبارز هم نوشته است: « انتخاب وزرا در نهایت با رئیس‌جمهور است.» با این وجود این پاسخ‌ها برای دو طیف مهم قانع‌کننده نیست؛ کسانی که به پزشکیان رای دادند و امید تغییرات حداقلی را داشته‌اند و گروهی که به رغم حضور در سبد آرای خاموش به شدت پیگیر علائم مثبتی از سمت دولت جدید بوده‌اند. جامعه امروز ایران در انسدادهای بزرگ اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است. هر روزنه‌ای که از آن نور کوچکی بتابد برای جامعه ایرانی به منزله یک فرصت برای تغییر محسوب می‌شود. قانع کردن این جامعه فقط دو مسیر مشخص دارد: پاسخ‌گویی به یکی از مطالبات اولویت‌دار یا اعلام صریح مواضع متقابل. مسعود پزشکیان در میانه این دو خواسته در حرکت است. نه به طور مشخص اعلام می‌کند سیاست‌های نزدیک به تندروها را پیگیری خواهد کرد و نه یقینا مردم را به یکی از اولویت‌های آنها درباره گشت ارشاد، فیلترینگ، گشایش در سیاست خارجی و بهبود معیشت نزدیک می‌کند. این فضای تردید آبستن نقد و دوری جستن‌هایی است که می‌تواند مسعود پزشکیان را به مرد تنهای قوه اجرایی تبدیل کند. خیلی دور از ذهن نیست که اعمال نظر در چینش کابینه و استعفای ظریف در پروژه تنهاسازی پزشکیان تعریف شده باشد، پروژه‌ای که می‌خواهد از این طبیب به جای درمان دردها یک پزشکی بسازد که با نسخه‌های نامرتبط با مطالبات، جمعیتی را از تغییر مایوس کند.

عکس روز
خبر های روز