ماراتن زنبیل به دستان
محبوبه ولی
آنطور که سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده است، مراسم تنفیذ و اعطای حکم رئیسجمهوری چهاردهم، یکشنبه آینده، هفتم مردادماه با حضور رهبر انقلاب، برگزار خواهد شد.
مجتبی یوسفی، عضو هیأت رئیسه مجلس هم دیروز خبر داد که مراسم تحلیف رئیسجمهور بعدازظهر سهشنبه آینده (نهم مرداد)، یعنی دو روز بعد از تنفیذ در مجلس شورای اسلامی برگزار میشود.
مطابق ماده 202 قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، رئیسجمهور جدید موظف است که حداکثر ظرف مدت دو هفته پس از مراسم تحلیف، اسامی وزرای پیشنهادی وزارتخانهها را به همراه شرح حال، برنامهها و سوابق و سمتهای علمی و اجرایی آنها به مجلس ارائه کند.
بدین ترتیب مسعود پزشکیان کمتر از سه هفته دیگر زمان دارد تا کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم را چیده و برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی کند؛ کابینهای که وعدههای بسیار درباره آن داده شده و چشم امیدهای بسیار به آن است. گفته شده بود که مبتنی بر وفاق ملی، فراجناحی و فراگیر خواهد بود.
وعدههایی که درباره کابینه چهاردهم داده شده، چنان است که بسیاری بلندپروازانه، حضور اقلیتهای مذهبی و سنیمذهبان در کابینه را طلب میکنند.
گذشته از آن، تن اقتصاد و سیاست و فرهنگ در ایران چنان رنجور است که دولت آتی ناگزیر از داشتن کابینهای شفابخش است.
برای دستیابی به نسخه و فرمول چنین کابینه شفابخشی، مسعود پزشکیان و همراهانش ابتکار شورای راهبری را طراحی کردند که ذیل آن و زیر نظر 18 عضو اصلی این شورا، کمیتههای مختلف برای بررسی گزینههای وزارت تشکیل شدند تا به گفته خود، کابینهای قوی و ملی تشکیل دهند.
پزشکیان وعده کابینهای قوی را داده بود؛ وعدهاش اما حالا با هجوم سهمخواهان مواجه شده است؛ مصداق بارز جماعت گرسنهای که لقمه چربی را دیدهاند؛ البته ناگفته نماند که این جماعت گرسنهنما، بسیاریشان در ادوار گذشته این لقمه چرب را در دهان گذاشتهاند و آنقدر جویدهاند که تنها تفالهاش مانده است
بازار داغ لیستسازیها
در آستانه تنفیذ رئیسجمهور جدید؛ اصغر شفیعیان، فعال رسانهای نزدیک به پزشکیان خبر داده که آخرین مهلت این کارگروهها برای تکمیل فرم نظردهی درباره تک تک کاندیداهای نهایی رو به اتمام است و بعد آن را مستقیما به شورای راهبری ارسال میکنند. به گفته او هر کارگروه قرار است حداقل 10 و حداکثر 20 گزینه را به شورای راهبری اعلام کند.
در حالی که هنوز کمیتهها لیستهای نهایی را اعلام نکردهاند؛ مدام لیست گزینههایی در حال انتشار است که ادعا میشود گزینههای نهایی برای تصدی پست وزارت فلان وزارتخانه هستند.
برای نمونه یک سایت خبری نوشته که از 65 رزومه ارسالی به کمیته مربوط به انتخاب وزیر صمت، در مرحله نخست 13 نفر انتخاب و درنهایت با شش گزینه جمعبندی شد که آن شش تن نیز حسین اعلایی، حسین سلاحورزی، حسین ابویی مهریزی، مسعود سمیعینژاد، ولیالله افخمی و خداداد غریبپور هستند.
همزمان یک سایت دیگر لیست دیگری با اسمی متفاوت یا نهایتا یکی دو اسم مشترک منتشر میکند. برای وزارتخانههای دیگر هم همین روال برقرار است.
برای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از تعداد گزینههای بالاتری نام برده میشود؛ از محمد بهشتی و سپنتا نیکنام (نماینده زرتشتی شورای چهارم و پنجم شهر یزد) گرفته در یک لیست تا پروانه سلحشوری و علی هاشمی بهرمانی (برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی) در یک لیست دیگر.
شنیدهها از اطراف و اکناف کمیتهها حاکی از تعداد بالای گزینههاست. آش به قدری شور شده که حسامالدین آشنا در توئیتی به کنایه نوشته: «شما هم گزینهاید؟ با اجازه بزرگترها؛ بله!»
بخشی از این کثرت گزینهها را میتوان ناشی از ارادهای که مسعود پزشکیان برای تشکیل یک کابینه ملی با حضور همه احزاب، اقوام و گروهها از خود نشان داده دانست. به نحوی که غلامعلی حدادعادل نیز دیروز به عنوان رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اعلام کرد که پزشکیان از آنها خواسته گزینههای پیشنهادی خود را برای کابینه معرفی کنند.
استقبال از همه این جریانات سیاسی، شورای راهبری و کمیتههای آن را با سیل گزینهها مواجه کرده است.
«انتخاب مسئولان به یک معضل تبدیل شده است»
وعدههایی که درباره کابینه چهاردهم داده شده، چنان است که بسیاری بلندپروازانه، حضور اقلیتهای مذهبی و سنیمذهبان در کابینه را طلب میکنند. گذشته از آن، تن اقتصاد و سیاست و فرهنگ در ایران چنان رنجور است که دولت آتی ناگزیر از داشتن کابینهای شفابخش است
اما آنچه پروسه تشکیل کابینه را با چالشی سخت مواجه کرده، بیش از کثرت گزینهها، ماراتن زنبیل به دستان سهمخواهی است که فشارهایشان دست آخر صدای مسعود پزشکیان را هم درآورده است.
هشدارها درباره «مجاهدان شنبه» بلافاصله بعد از پیروزی پزشکیان در انتخابات آغاز شد. این مجاهدان فشارها را چنان افزایش دادند که بهزاد نبوی، هفته گذشته در یادداشتی به طعنه نوشت: «به نظر میرسد شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل شده.»
او افزوده بود: «از همه اعضای کمیتهها عاجزانه استدعا دارم، به خاطر ایران و به خاطر دکتر پزشکیان بینوا، دست از سهمخواهی از این گوشت قربانی بردارند.پیشنهاد میکنم رئیس و همه اعضای کمیتهها، از داشتن پست و مقام منع شوند، تا بتوانند کمی هم به فکر ایران و آینده آن باشند.»
پس از آن، محمدجواد ظریف ناگزیر شد در برنامه تلویزیونی این سهمخواهی را تایید کند و صریحا از «بزرگان و ریشسفیدان احزاب و سیاسیون بخواهد که سهمخواهی نکنند.»
دیروز هم در حالی که چهار روز بیشتر به مراسم تنفیذ مسعود پزشکیان باقی نمانده، او در دیدار با اعضای ستادهای مردمی خود گلایه کرد که «انتخاب مسئولان به یک معضل تبدیل شده است.»
پزشکیان گفت: «ما شعار انتخاب برتر دادهایم و به همه میگوییم کمک کنید و همه آدمهای خودشان را معرفی میکنند و نمیدانم باید چه کنیم.»
آنهایی که دست از سر
لقمههای چرب برنمیدارند!
او وعده یک دولت وفاق ملی را داده بود و وعده کابینهای قوی؛ وعدهاش اما حالا با هجوم سهمخواهان مواجه شده است؛ مصداق بارز جماعت گرسنهای که لقمه چربی را دیدهاند؛ البته ناگفته نماند که این جماعت گرسنهنما، بسیاریشان در ادوار گذشته این لقمه چرب را در دهان گذاشتهاند و آنقدر جویدهاند که تنها تفالهاش مانده است؛ یکیشان لقمه وزارت صمت را جویده، یکی دیگر لقمه وزارت کشور را.
بسیاری دیگر هم که وزیر نبودند، سالها سایهشان بر سر بنگاههای اقتصادی، نهادهای فرهنگی و دیگر بخشهای دولت افتاده بوده؛ سایهای بیخُنکا که تنها یک نمونه از نتیجهاش ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی یا تخریبهای جبرانناپذیر محیط زیست است.
فائق آمدن بر لابی و فشار گروهها برای انداختن یک وزارتخانه در زنبیل خود و قالب کردن یکی از همین گزینهها به کابینه دولت چهاردهم، تبدیل به چالش مسعود پزشکیان شده است.
در حدود سه هفته باقی مانده تا معرفی کابینه پیشنهادی اما او چارهای ندارد جز مقاومت در برابر این فشار و لابیها؛ چراکه به نظر نمیرسد او فرصت آزمون و خطا داشته باشد و مردمی که چشم امید به دولتش دارند از او کابینهای قوی، صادق و کارآمد میخواهند تا پاسخ اعتمادشان را به شایستگی بدهد؛ کابینهای غیر از این، تمام سرمایه انتخاباتی رئیسجمهور جدید را که همان رأی و اعتماد مردم است، به باد خواهد داد.