پایان خالصسازان؟
درباره آنچه در انتخابات ریاستجمهوری رخ داد و نسبتش با روند «خالصسازی» و آینده آن هممیهن گفتوگویی با صادق نوروزی، دبیرکل حزب توسعه ملی، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، علی مرشدیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و ناصر ایمانی، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا داشتهایم که در ادامه میآید.
گروه سیاست: «خالصسازی» و گام بعدی آن «خلاصسازی» دو اصطلاحی است که اولی را علی لاریجانی، رئیس مجلس سابق در نامهای در تکذیب خبری در خبرگزاری تسنیم مربوط به تحرکات انتخاباتی او برای انتخابات مجلس دوازدهم مورد استفاده قرار داد و چنین نوشته بود:«لذا بدینوسیله از جریان خالصسازی رفع نگرانی میشود و...» و دومی، توصیفی از عملکرد هسته سخت قدرت برای یکدستسازی است که سعید حجاریان از آن استفاده کرد و مرحله بعد از خالصسازی را اینگونه نامید:«خلاصسازی بوروکراسی و عرصه عمومی از هر آن چیز و هر آن کس که «دیگری» محسوب میشود...»
پروژهای که به نظر میرسید در پی چند انتخابات اخیر و با توجه به نحوه بررسی صلاحیتها و چیدمان کاندیداها و آنچه در بخشهای انتخابی همچون بخشهای انتصابی در حال پیگیری پیشروی بود احتمال رخداد آن در آینده نهچندان دور، دور از انتظار نبود. اما انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم بهگونهای رقم خورد که به نظر آمد ادامه این روند را حداقل تا مدت محدودی با مشکل روبهرو کند.
اگرچه به اذعان بسیاری از تحلیلگران رفتار شورای نگهبان که مبتنی بر نظارت استصوابی است، برخلاف ادعای اصولگرایان تندرو، که مدتی است با لقمه حاضر و آماده در ادوار انتخابات روبهرو بودند، متفاوت نبوده است، چنانچه در همین ادوار اخیر گزینههایی را مثلاً برای انتخاب اصلاحطلبان و میانهروها باقی میگذاشتند، مانند همان 60، 70 نفر انتخابات مجلس دوازدهم و عبدالناصر همتی در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، که عملاً کمتر بهعنوان گزینه مقبول اصلاحطلبان و منتقدان در جامعه مطرح بودهاند اما در جریان اصولگرایی هم نمیگنجیدند.
البته تفاوت رخداد انتخابات اخیر با 1400 از آن جهت قابل توجه شد که مسعود پزشکیان بهعنوان گزینه باقیمانده در انتخابات از جریان منتقد وضع موجود و نزدیک به اصلاحطلبی، چهرهای سیاسی با پرونده و کارنامه قابل قبول و پاک بوده است و در برابر وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه هم منتظر فرصتی برای برونرفت از این استمرار وضع موجود بود. در این میان و در کنار این چنین تحلیلی، مسئله ضرورت تغییر و درک خطر ادامه وضع موجود از سوی جریان حاکم که بسیاری از اصلاحطلبان آن را از جمله موارد راهگشا برای نقشآفرینی سیاسی جریان منتقد میدانستند نیز مطرح میشود. مثلاً اینکه در حکومت هم تصمیمگیران به دو دسته خواهان ادامه وضع موجود و استمرارطلبی آن هم با نگاه بسته به مسائل داخلی و خارجی در برابر آنها که به ضرورت تغییر و اصلاح باور پیدا کردهاند، تقسیم شدند و حالا با توجه به آیندهای که با ادامه خالصسازی برای کشور قابل پیشبینی است؛ عزمی در فضای حاکمیتی نیز ایجاد شده است که در تلاش برای ممانعت از تحقق آن وضعیت اسفبار برای کشور و بدتر شدن وضعیت جامعه فرصتی را در این انتخابات رقم زدند.
درباره آنچه در انتخابات ریاستجمهوری رخ داد و نسبتش با روند «خالصسازی» و آینده آن هممیهن گفتوگویی با صادق نوروزی، دبیرکل حزب توسعه ملی، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، علی مرشدیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و ناصر ایمانی، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا داشتهایم که در ادامه میآید.
* آیا انتخابات اخیر ریاستجمهوری و فراهمسازی امکان حضور اصلاحطلبان را میتوان بهمعنای آن دانست که حاکمیت پروژه خالصسازی را بیحاصل و دارای خطرات داخلی و خارجی دانسته و کنار گذاشته است؟
محمد عطریانفر: پروژه خالصسازی دستاوردی از سیاستورزی رادیکالهای اصولگرا است که تلاش میکنند دیدگاههای افراطی خود را بر نظام سیاسی تحمیل کنند. اما حاکمیت به دلایل مختلف نمیتواند تحتتاثیر این تحمیل قرار گیرد. مفاهیم سیاسی مستتر در نظام یک وجه موسع و گستردهای دارد که برای پایداری خود نیازمند مشارکت دیدگاه جناحهای متکثر سیاسی در پیشبرد اهداف ملی و منافع مردم است. بیتردید اگر حاکمیت ظرفیتهای موسع خود را تحت تاثیر دیدگاههای رادیکال قرار دهد - که ما امروز آنها را ذیل نام خالصسازان میشناسیم - ضربه مهلکی میخورد. اراده خالصسازان میکوشد نقشپذیری رویکردهای اصلاحی و اعتدالی را از فرایند تاثیرگذاری و مشارکت در امر حکمرانی جدا کرده و نقش آن را به صفر برساند.
البته حاکمیت هراز چندی به اقتضای نیاز در برابر این دیدگاه مقاومت میکند. در اتفاق شکوهمند اخیر – انتخابات ریاستجمهوری – که آقای پزشکیان به پیروزی رسید، بر مقاومت حاکمیت در برابر افراطیون دلالت میکند که اجازه نداد تمام ظرفیتها در اختیار تندروها قرار گیرد. گرچه حتی اگر خالصسازان طی ممارست بسیار بتوانند به مطامع خود در قدرت دست یابند، لاجرم دچار چندگانگی خواهند شد. کمااینکه در متن انتخابات اخیر شاهد برخی از مقاومتها و مقابلههای درونگفتمانی رادیکالهای اصولگرایی بودیم. شاهد هستید که در این انتخابات در برابر پزشکیان که نمایندگی اندیشه اصلاحی و اعتدالی را در کشور داشت، 4 نامزد صفآرایی کردند.
منهای نیروهای پوششی، آقایان قالیباف و جلیلی باقی ماندند و نشان دادند که نمیتوانند باهم توافق کنند و حتی در مقابل یکدیگر میایستند و هیچکدام حاضر نیستند به نفع دیگری صحنه انتخابات را به منظور کسب قدرت ترک کند. منازعات و درگیریها دلالت بر این دارد که قاعده «یا همه، یا هیچ» اشتباه بوده و گزاره شکستخوردهای است و گروههای سیاسی باید کار مشترک را آموزش ببینند. سیاست عرصه مشاع و مشترک همه است و هر کسی به اقتضای ظرفیت، توانمندی، صلاحیت و قابلیتهایی که دارد، در ساخت و پیشبرد اهداف ملی شرکت کرده و کار مشترک با دیگران را تجربه میکند. اگر این روند منطقی از دستور کار خارج شود تمام گروهها صدمه میبینند. نتیجه قهری روند مذکور هم این میشود که گروههای انحصارطلب از جنس خالصسازان و دیگرانی که دنبال انحصارطلبی هستند، قوت میگیرند.
ناصر ایمانی: براساس آمار مشارکت و آرایی که به صندوق ریخته شد، شک دارم رایهایی که آقای دکتر پزشکیان و آقای جلیلی دریافت کردند رایهای جناحی(اصلاحطلب-اصولگرا) بوده باشد. براساس آمار میتوانم اثبات کنم رای جناحی این دو نفر حداقل در دور اول خیلی کمرنگ بوده است، به تعبیر دیگر اگر جناح اصولگرا اصلاً از آقای جلیلی حمایت نمیکرد و اصلاحطلبها هم اصلاً از دکتر پزشکیان حمایت نمیکردند، شاید میزان رایها همین مقداری بود که به صندوق ریخته شد. بنابراین اصلاً بر سر این نکته که آقای پزشکیان نماینده اصلاحطلبها بوده تردید دارم.
همچنان که در مورد آقای جلیلی نیز تردید دارم که بهخاطر اصولگرا بودن رای آورده باشند و مدیون آن جناح در این میزان رای باشند. نکته دوم، موضوع خالصسازی که میگویید و به حاکمیت ربط میدهید را بیایید روشنگری کنیم. چه کسی گفته است که حاکمیت طی سالهای گذشته به دنبال خالصسازی بوده است؟ این موضوع را به کل رد میکنم. اینکه برخی از طیفها به دنبال این بودند که به نوعی فردی از طیف خودشان در قدرت باشد و به جریانهای دیگر، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، اجازه ندهند که در مناصب حکومتی باشند، این مسئله را رد نمیکنم، اما شما میگویید حاکمیت دنبال خالصسازی است و معتقدم بهطور کل حرف نادرستی است. همچنان که میدانید آقای دکتر پزشکیان اعلام کردند اگر مقام معظم رهبری نبودند اسم من از صندوقهای رای درنمیآمد. در واقع تاکید بوده که ترکیب نامزدها به این شکل باشد و از جریانهای مختلف در انتخابات حضور داشته باشند و بتوانند حرف خود را بزنند و مردم انتخاب کنند. مسئله خالصسازی در حد اینکه بگوییم حاکمیت دنبال آن بوده حرف بیاساسی است.
علی مرشدیزاد: برداشت من نیز تقریباً همین است. بهره سیاست، بهرهای است که در آن قدرت مبادله میشود و طرفین درگیر در سیاست پیوسته دارند محاسبه میکنند که چه چیزی به نفع آنهاست و چه چیزی قدرت آنها را افزایش یا کاهش میدهد و محاسبه عقلانی در اینجا وجود دارد. طبعاً عناصر و یا نیروهای قدرت در جامعه ما، در بخشهای مختلف، که به شکلی ساده شده، اگر آن را در قالب گروههای اصلاحطلب و اصولگرا که بازیگر صحنه هستند در نظر بگیریم، آنها هر کدام برداشت خود را از قدرت دارند و سبک و سنگین میکنند که شرایط داخلی به چه سمتی میرود و در عرصه داخلی چه سهمی دارند و چه وضعیتی برای آنها رقم میخورد.
همچنین در عرصه خارجی چه وضعیتی در حال رقم خوردن است؛ و یا در عرصه داخلی، تحولاتی که احتمال رخ دادن آنها وجود دارد نیز محاسبات دیگری را شکل میدهد و بنابراین خالصسازی یک پروژه شکستخورده است. به این نکته توجه کنید که اصطلاح خالصسازی یک اصطلاح قدیمی و متعلق به راستهای افراطی است. آنها ویژگیهای نژادپرستانه و خالصسازی دارند و این نظر را دارند که باید جامعه را خالص کنیم مانند آنچه که برای یهودیان میگفتند. بنابراین خالصسازی برای جمهوری اسلامی یک انگ بزرگ است و اصطلاح توهینآمیزی هم برای جامعه و هم برای دستگاه قدرت است که از این اصطلاح برای اعمال تغییرات اجباری و مهندسیشده در جامعه استفاده کنند.
صادق نوروزی: بیشتر از اینکه بحث خالصسازی باشد، بحث این است که به علت اینکه در چند انتخاباتگذشته پایین بودن مشارکت نظام را با شکاف عمیق و خطرناک با مردم روبهرو کرد لذا حاکمیت در این انتخابات جهت بالا بردن مشارکت سیاسی، برگزاری انتخابات بهطور نسبی رقابتی را برگزید. نتیجتا امر خالصسازی تضعیف خواهد شد.
*برخی از طرفداران سعید جلیلی در روزهای اخیر و در پی شکست در انتخابات، شورای نگهبان را بابت تاییدصلاحیت پزشکیان زیر سوال بردهاند. ارزیابی شما از این واکنشها چیست و تفاوت عملکرد شورای نگهبان در ۱۴۰۳ با چند انتخابات اخیر بهویژه ۱۴۰۰ چه بود؟
محمد عطریانفر: شورای نگهبان در این انتخابات همچون گذشته سنت رفتاری خود در امر «بررسی صلاحیتها» را تغییر نداده است. رویکرد شورای نگهبان سالیان متمادی است که تغییر نکرده و درِ این خانه در شورا بر همان پاشنهای میچرخد که در سال 1400 یا 1396 و 1392 و 1376 و تمام سالهای انتخاباتی، چرخیده است. دست برقضا در این انتخابات، اصلاحطلبان موفق به معرفی نامزدی شدند که مورد اجماع تمام احزاب اصلاحات بود و حضور این کاندیدای پیروز نشانگر روحیه تسامح شورای نگهبان یا باز کردن میدان نیست. در مقطع پیشین نیز شورای نگهبان چهرهای مانند آقای همتی را با شباهتهایی از همین دست تایید کرد. تفاوت در این است که در انتخابات 1403 پزشکیان با همدلی و اتحادنظر تمام جناحها و بخشهای اصلاحطلب پیروز میدان شد؛ واقعیتی که در انتخابات ۱۴۰۰رخ نداد. طبعاً اگر اصلاحطلبان هم دچار اختلاف و رفتارهای شکننده علیه یکدیگر میشدند چهبسا سرنوشت پزشکیان نیز مشابه همتی میشد.
بنابراین این پیروزی را نباید به حساب تسامح یا گذشت شورای نگهبان نوشت. پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری عمدتاً ناشی از دو ظرفیت مهم بوده است؛ اول قدرت اتحادسازی و توان همگرایی و همافزایی جریانات پشتیبان سیاسی است که از سوی گروههای اصلاحطلب ساماندهی شد. دوم ظرفیتی است که نشأتگرفته از منش و شخصیت مؤثر و باتجربه پزشکیان است. تلفیق این دو منبع قدرت، این پیروزی را رقم زد. اعتراض برخی افراطیون اصولگرا به شورای نگهبان نیز همان بیماریای است که همیشه تذکر میدادیم و میگفتیم که اصولگراها نهادهای حکومت را جایی حمایت میکنند که مطامع و منافع آنها را تضمین و تامین کند.
پزشکیان از سوی شورای نگهبان تایید ویژهای نشده بلکه احراز صلاحیتها مانند دورههای گذشته بوده است و این تایید تفاوتی با تایید صلاحیت ۱۴۰۰ نداشت. البته چون این تایید صلاحیت، به پیروزی آقای پزشکیان منجر شد صدای آقایان درآمده و مدعی شورای نگهبان شدهاند و میفهمیم این ادعا واهی و نوعی طمعورزی بیش از حد حضرات است. جریان رقیب اصلاحطلب همیشه تمایل دارد، در میدانی رقابت کند که هیچ رقیبی مقابلش نباشد و با اندک رای به پیروزی برسد. درحالیکه در نظام سیاسی برای انتقال قدرت بر پایه دموکراسی، هیچگاه پیروزی بدون رقیب پذیرفتهشده نیست. اگر رقیبی در صحنه منازعات سیاسی نباشد، هر فردی با صلاحیت حداقلی میتواند به قدرت برسد. درحالیکه رقابتهای سیاسی میدان گستردهای است برای مقابله و مقایسه توانمندیها و در نهایت هر کسی که مورد اقبال بیشتری باشد ماموریت اداره کشور را به عهده میگیرد.
علی مرشدیزاد: من این موضوع را نیز در چارچوب معادلات قدرت میبینم. شورای نگهبان همان شورای نگهبان است و از نظر من برخلاف برخی دوستان که معتقدند شورای نگهبان متفاوت عمل کرده است اما من معتقدم با همان چارچوبها و معادلات عمل کرده است و تنها چینشها را تغییر داده است. برای مثال میتوانستند آقای لاریجانی را تایید صلاحیت کنند، اما با حضور ایشان تغییراتی در بازی معادله قدرت رخ میداد و ایشان را کنار گذاشتند.
به این مسئله نیز اشاره کنم که هدف اصلی حاکمیت از چینشی که صورت داد، بیشتر افزایش مشروعیت بود. به صحنه آوردن بیشترین تعداد برای حضور در انتخابات هدف بود و بر همین اساس رقابتهایی شکل گرفت که شکل قطبی به خود بگیرد و از وجود یک کاندیدا شرکتکنندگانی برای اینکه او رای نیاورد به صحنه بیایند و از آن طریق چیزی که اصطلاحاً به عنوان تحریم از آن ذکر میشود به نوعی شکسته شود. به نظر من بیشترین هدف در این انتخابات همین بود.
ناصر ایمانی: خود آقای جلیلی که اصلاً چنین مطلبی را نگفتند و از شورای نگهبان هم تشکر کردند. هیچوقت از ایشان و یا حتی اطرافیان مورد تایید ایشان از جمله اعضای ستاد آقای جلیلی که چنین حرفی بزنند رخ نداده است، اما اینکه چهار نفر یک جایی حرفی را بزنند بیاساس است و نباید به عنوان طرفداران آقای جلیلی به آنها بها داد؛ همچنان که در مورد خیلی از طرفداران آقای پزشکیان هم با همین استدلال میتوانید بگویید چه حرفهای نامربوطی در این مدت زدند که نمیشود آنها را به دکتر پزشکیان نسبت داد.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آیا این روالی که در کشور وجود دارد که شورای نگهبان تعیینکننده صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری باشد، صرفنظر از نظارت استصوابی یا غیراستصوابی، این ساختار ساختارِ درستی است؟ بنده بارها در سالهای گذشته همواره این را گفتهام که این ساختار که در قانون اساسی ما هم هست اشکال دارد که تعیین صلاحیت افرادی را که میخواهند رئیس قوه مجریه باشند و باید کارآمدی و صلاحیت لازم را داشته باشند، در اختیار یک جمع دوازدهنفره بسیار محترم گذاشتهایم که 6 نفر آنها به شأن فقیه بودن در شورا حضور دارند و 6 نفر دیگر نیز صرفاً به این دلیل که حقوقدان هستند و میتوانند تشخیص دهند کدامیک از قوانین با قانون اساسی مغایرت حقوقی دارد را شامل میشود. شأن این دوازده نفر، شأن فقهی-حقوقی است و آنها را برای یک امر بسیار مهم سیاسی در نظر گرفتهایم. به نظر من این موضوع اساساً از نظر ساختاری اشکال دارد و باید آن را رفع کنیم.
صادق نوروزی: شورای نگهبان که بیشتر مواقع در تاییدصلاحیتها بسته عمل کرده و یک طرف را دیده است، چنانچه در ریاستجمهوری 1400 هم دیدیم همه کاندیداهای منتخب جبهه اصلاحات ردصلاحیت شدند. ضمن اینکه در این دوره هم فقط یک کاندیدای غیر جبهه اصولگرا را تایید کردند. واقعا اگر به این علت به شورای نگهبان انتقاد دارند نشاندهنده انحصارطلبی و برگزاری انتخابات غیررقابتی هستند، با توجه به اینکه عموما در انتخابات رقابتی شکست خوردهاند. نتیجتا خواهان شورای نگهبانی در خدمت خود هستند.
*دولت پزشکیان و نیروهای سیاسی-اجتماعی حامی وی با چه تهدیدها و فشارهایی از سوی نیروهای خالصساز مواجه خواهند شد و برای به حاشیه راندن آنها چه رویکردی باید اتخاذ کنند؟
محمد عطریانفر: پزشکیان با مشکلات و مسائل بسیار زیادی مواجه است و از جمله محورهای آن تهدید و فشارهایی از سوی نیروهای خالصساز است. این جریان که تا دیروز با اسم «رادیکالهای راست افراطی» شناخته میشد، در یک فرآیند 45 ساله - از آغاز انقلاب تاکنون – در دو مقطع قدرت سیاسی را در اختیار داشتند. یکبار دوره آقای احمدینژاد که 8 سال کشور را در تیول خود گرفتند و یکبار نیز دوره مرحوم آقای رئیسی. دوره احمدینژاد ابتدا برای این جریان خوشایند بود اما به دلیل آنکه ایشان رویکرد خود را از تامین منافع حضرات جدا کرد و ساز مستقل زد، برایشان گران تمام شد. اگرچه آغاز این دوره - از سال 84 تا 92 – برای جناح خالصساز یا رادیکال خوشایند بود اما نهایتش تلخ شد. در دوره مرحوم رئیسی هم تلاش کردند با وجود محدودیتهای حاکم بر روند رقابتها، قدرتی کسب کردند.
فارغ از حادثه تلخی که برای آقای رئیسی پیش آمد و همه را متأثر و ناراحت کرد، واقعیت این است که دولت او کارآمد نبود و شاخصهای اقتصادی حاکی از آن است که ایشان دولت موفقی را راهبری نکرد و نهتنها به شعارهایی که دادند بلکه به توفیقات ضعیف دوره دوم روحانی نیز دست نیافتند. طبعاً دو تجربه ناموفق داشتند و در چهل و ششمین سال انقلاب نیز مجدد با پیروزی مسعود پزشکیان، این اختیار از کف آنها رفته است. بهویژه آنکه بسیاری از نهادهای غیرانتخابی از آنها پشتیبانی بیحد وحصر میکردند.
بهرغم تمام حمایتهای فراگیر در کشور دست آنها خالی ماند لذا دور از ذهن نیست که کارشکنی خواهند کرد. باید فرض کنیم آنها همواره تصمیم به کارشکنی دارند و باید بپذیریم که «نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است.» اقتضای حضرات کارشکنی است به همین دلیل نباید وقت خود را صرف چرایی کارشکنیها کنیم بلکه باید صرف این شود که در مقابل هر نوع کارشکنی چگونه مقاومت کنیم و به شکل مسالمتآمیز مشکلات را از سر راه ملت و دولت برداریم. این نیازمند همفکری و همدلی تمام جریانات همسو با پزشکیان و ظرفیتهای تعادلبخش حامی است. از سوی دیگر باید با نهادهای سیاسی و بخشهای عالی کشور از جمله با رهبری و نهادهای مؤثر گفتوگوهای مؤثر داشت تا تاثیرات کارشکنانه جریانات تند رادیکالیستی جریان خالصساز از حیزّ تاثیر بیفتد.
علی مرشدیزاد: این فشارها طبعاً وجود خواهد داشت و همین حالا هم شروع شده است. مطالبی که تنها با گذشت سه روز از انتخابات از سوی برخی نیروهای افراطی منتشر میشود در ادامه نیز وجود خواهد داشت. اما نگاه خوشبینانهای دارم مبنی بر اینکه شاید حاکمیت این دفعه از دولتی که نماینده جریان اصلاحات و یا جریان میانه محسوب میشود حمایت کند. امیدوارم اینگونه باشد تا کشور اندکی به آرامش برسد. در چند روزی که از انتخابات گذشته و آقای پزشکیان قدرت را هنوز در اختیار نگرفته است، صرف اینکه یک انسان معتدل روی کار آمده، شاهدیم که بورس سبز شده و قیمت سکه و دلار اندکی فروکش کرده و اینها نشانههای مثبتی است.
باید به طرف مقابل گفت که بگذارید مردم آرامش داشته باشند و زندگی کنند. اما آن چیزی که آقای پزشکیان را تهدید میکند، برنامه است و اولین قدم ایشان باید تبیین برنامه باشد. دومین نکته که گاهی نگرانی ایجاد میکند و مطمئن هستم که اینگونه نیست، بعضاً نگرانی از این بابت دارند که گرایشهای محلی در ایشان قدرت بگیرد. هرچند میدانم که ایشان نماینده بوده، رزمنده بوده و دل در گرو ایران دارد و انسان قومگرایی نیست، اما باید این شائبه را هم برطرف کند.
ناصر ایمانی: اولین مشکلی که آقای دکتر پزشکیان با آن مواجه خواهد بود، مشکل خالصسازان نیست، مشکل از درون جریانهای اصلاحطلبی است که از ایشان حمایت کردند و الان هم انتظاراتی از ایشان دارند. اما با توجه به مشی دکتر پزشکیان ممکن است چندان نخواهند این رویه را ادامه دهند. به نظر من اولین مشکل ایشان از اینجا شروع میشود و تا بخواهد به مسئله منتقدان ایشان برسد زمان طولانیتری میبرد. از طرفی هم این مسئله بستگی به عملکرد آقای پزشکیان دارد. ایشان میتوانند رویه قهر با نیروهای سیاسی جامعه، و نهتنها خالصسازان که به آن اشاره دارید، و آقای پزشکیان کاندیدای اول آنها نبوده در نظر بگیرند و یا میتوانند با آنها رویکردهای مختلفی داشته باشند. هر رویکردی یک پاسخی خواهد گرفت.
اگر ایشان با این جریان که نزدیک به نیمی از شرکتکنندگان در انتخابات هستند و به رقیب ایشان رای دادهاند رویه متفاوتی داشته باشند و رویه تعاملی، همفکری، استفاده از نیروهای کارشناسی و برنامههای آنها را در پیش بگیرند، قاعدتاً فضای قابل تعامل و خوبی ایجاد خواهد شد، اما اگر رویه تندی با این جریان که به ایشان رای ندادند در پیش بگیرند نتیجه آن کاملاً مشخص است. در نتیجه بستگی به عملکرد آقای رئیسجمهور دارد. آقای دکتر پزشکیان و یا هر کس دیگری که رئیسجمهور میشد، تهدیدهایی را بهویژه از سوی رادیکالهای هر دو جناح متحمل میشدند. ایشان هم با رادیکالهای داخلی و هم با رادیکالهای خارج از کشور مواجه خواهند شد و باید دید که برنامه آقای رئیسجمهور چیست. آیا برنامهای جذاب دارند برای اینکه نهتنها آنها را جذب کنند، بلکه چنان شود که نتوانند به پروژه رادیکالیسم خود ادامه دهند، و در واقع آنها را ساکت کنند و یا فضای کشور را به گونهای پیش ببرند که رادیکالها بهانهای علیه دولت نداشته باشند.
این حرفی که میزنم ربطی به آقای دکتر پزشکیان ندارد. حتی اگر آقای جلیلی هم انتخاب میشد باز هم تمامی این تحلیلها و احتمالها وجود داشت و ایشان نیز با دو جریان رادیکال داخل و خارج از کشور درگیر میشود و باید دید چگونه تعامل میکنند. کدام خط مشی را در پیش خواهند گرفت؛ آیا مشی دکتر روحانی را خواهند داشت یا خط مشی مرحوم دکتر رئیسی و اینهاست که چالشهای احتمالی را مشخص خواهد کرد.
صادق نوروزی: آقای پزشکیان آنطور که خودش گفته دنبال این است که تا جایی که میتواند شکاف اجتماعی موجودرا از بین ببرد. گفته است من همه سلیقههایی که شایستگی داشته باشد را به کار میگیرم و همه جریانها را به همکاری دعوت میکنم. طرف مقابل هم اعلام کردهاند که میخواهند همکاری کنند، البته خدا کند که این اعلام همکاریشان واقعی باشد. البته طبیعتاً با وضعیتی که کشور دارد، آقای پزشکیان کار دشواری را پیشرو خواهد داشت، امیدواریم که بتواند بر مشکلات فائق آمده و با بهکارگیری همه سلیقهها در جهت حل مشکلات موفق باشد، ولی خُب این کار هم یکروزه صورت نخواهد گرفت و نیاز به زمان خواهد داشت.
باید زمان بگذرد تا این افتراق و دودستگیهایی که در جامعه حاکم شده از بین برود. کشور به یک نوع آشتی ملی نیاز دارد و این موضوع را خود آقای پزشکیان هم در تبلیغات مناظرهها بارها بیان کردند. با توجه به این موضوع امیدواریم که موفق باشد و نیروهای مقابل هم این پیام را گرفته و به جای کارشکنی و تخریب سعی در کمک داشته باشند تا در کنار هم مشکلات را حل کنند.