سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۰
توصیه اصلاح‌طلبان و روشنفکران به شهروندان برای مشارکت در انتخابات فردا
محمد فاضلی، جامعه‌شناس، علی شریفی‌زارچی، استاد اخراج‌شده از دانشگاه صنعت شریف در جریان اعتراضات 1401 و حمیده زرآبادی، سخنگوی ستاد مسعود پزشکیان نامزد اصلاح‌طلب چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری،‌ سخنرانان این جلسه بودند.
روزنو :

رای برای ایران

گروه خبر: صبح روز گذشته کمیته دانشگاهیان ستاد دکتر پزشکیان با همکاری انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، نشست گفت‌وگو و پرسش و پاسخ دانشجویان با نخبگان و فعالان سیاسی را برگزار کرد؛ نشستی که عنوان آن «انتخابات، مقاومت نامحدود» انتخاب شده بود تا از این رهگذر سخنرانان برنامه و حاضران در نشست به چرایی‌ ضرورت شرکت در انتخابات این دوره از ریاست‌جمهوری از یک سو و ریشه‌های تردید یا مخالفت بخشی از جامعه برای مشارکت در انتخابات بپردازند.

محمد فاضلی، جامعه‌شناس، علی شریفی‌زارچی، استاد اخراج‌شده از دانشگاه صنعت شریف در جریان اعتراضات 1401 و حمیده زرآبادی، سخنگوی ستاد مسعود پزشکیان نامزد اصلاح‌طلب چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری،‌ سخنرانان این جلسه بودند.

سال ۱۴۰۰ این سوال برایم پیش آمد که مسئله انتخابات به کجا می‌رسد. چه اتفاقاتی در کشور رخ می‌دهد. بعد از آن بود که آقای خاتمی به من مسئولیت دادند تا مطالعه‌ای انجام دهم درباره زمینه‌های اجتماعی که منجر به این وضع سیاسی در انتخابات شده و مشارکت کم‌تر و رقابت بسته‌تر را رقم زده است. این‌ها اگرچه فعل و انفعالات سیاسی هستند اما ریشه‌ در بستر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارند.

بخشی از این مسئله با دوران سرطانم همزمان شده بود و همزمان با انجام شیمی‌درمانی کار را ادامه می‌دادم. می‌توانستم این مشابهت را ببینم که وضع سیاست‌ورزی یا اصلاح‌طلبی در ایران مانند وضعیت همین بیمار سرطانی است که نیاز به شیمی‌درمانی دارد. توجه کنید که ویژگی مهم همه طرح‌های ملی که پیش از این در کشور انجام شده این است که توسط دانشگاهیان مبرز و نهادهای مسئول سفارش داده شده بودند. ۲۶ طرح ملی که در ۳۰ سال گذشته انجام شده بود را بررسی کردم. ۱۰ مؤلفه از بررسی این طرح‌ها استخراج کردم که نشان‌دهنده مسائل امروز ما در عرصه سیاست، کنشگری مدنی و سیاست‌گذاری است. این ۱۰ تغییر عبارتند از:

۱. تغییر ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان. این تغییر محدود به تغییرات نسلی و عدم توانایی صحبت با نسل‌های جدید نیست. نسل‌های پیشین نیز دگرگون شدند.

۲. سرمایه اجتماعی ایران رو به فرسایش رفته است.

۳.  تغییر در سبک زندگی رخ داده است. حتی سبک زندگی دین‌دارانه نسبت به مدل مشابه پیشین خود، تغییر پیدا کرده است.

۴. رفتارهای مذهبی و علایق مذهبی تغییر کرده است.

۵. صفات رفتاری و ارزش‌های اخلاقی جامعه متفاوت شده است.

۶. تغییر مواجهات نسلی رخ داده است.

۷. تحول کیفی در افکار عمومی رخ داده است.

۸. نحوه حضور در جامعه متفاوت شده است.

۹. تغییر نگرش و دیدگاه نسبت به اثربخشی انتخابات رخ داده است.

۱۰. شکل‌گیری جامعه متکثر، متفاوت و سیال.

این جامعه ویژگی‌های مثبت و منفی دارد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها، احساس تبعیض و بی‌عدالتی به‌خصوص در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی است. فردگرایی و غلبه ارزش‌های مادی در جامعه رشد کرده و همبستگی اجتماعی در آن تضعیف شده است.  در چنین جامعه‌ای، به‌طور طبیعی سیاست‌ورزی نیز متفاوت خواهد شد. از جمله اینکه وقتی نام انتخابات به میان می‌آید، انتخابات‌های متفاوتی به ذهن می‌آیند که هر کدام تجربیاتی را به جا گذاشته‌اند. در چنین وضعیتی باید به بررسی نحوه مواجهه نسل‌های متفاوت با مسئله‌ای مثل انتخابات و رای دادن بپردازیم.

این پژوهش نشان می‌داد که در انقلاب و اصلاحات، نسل جوان و قبل از آن، یک مشارکت مفهومی داشتند اما در شیوه متفاوت بودند. برای همین حضور نسل جوان در کنار نسل پیش از خود، در دوران انقلاب و دوران اصلاحات به چشم می‌خورد.  در حال حاضر چنین ظهور و بروزی کمرنگ شده است. مضمون اصلی این کمرنگی این است که نسل جدید تصور می‌کند نسل قدیم‌ فرصت‌ها را بر او تنگ کرده و بخشی از تبعیض‌هایی که در عرصه‌های مختلف دچارش شده، از ناحیه نسل قبلی رخ داده است. برای همین افق آینده برای آن‌ها تیره و حداقل مبهم است. آنها همین مسئله را مبنای این پرسش قرار می‌دهند که شرکت در انتخابات چه فایده‌ای دارد، رای من چه اثری دارد یا کاندیدای منتخب من چه کاری می‌تواند انجام دهد.

انتخابات مسئله‌ای اخلاقی نیست اما این گزاره امروز به شدت در ایران رواج یافته است که رای دادن یا رای ندادن در انتخابات را کنشی اخلاقی یا غیراخلاقی توصیف می‌کنند؛ این درحالیست که رای دادن یا رای ندادن به معنای زیرپا گذاشتن حدود اخلاقی نیست. از نگاه من داستان انتخابات برای هر دو طرف اعم از آنها که رای نمی‌دهند و همچنین اکثریت قاطع رای‌دهندگان، مسئله ایران است. یک مسئله مهم، حیاتی و تمدنی درباره ایرانی توسعه‌یافته‌تر با ظرفیت طرح مسئله‌‌های بیشتر ضمن ابراز احترام به همه ایرانیان، سلائق و احترام به اراده اکثریت و حفظ حقوق اقلیت. مسئله سیاست، قدرت و توازن قدرت است.

همه حکومت‌ها در طول تاریخ تنها زمانی تن به اراده مردم داده‌اند که میان قدرت حکومت و جامعه در چارچوب سازمان اقتصادی، ‌سازمان سیاسی، ‌سازمان فرهنگی و سازمان اجتماعی،‌ توازن قدرت شکل گرفته است. این توازن می‌تواند کشورها را به سمت توسعه و دموکراسی پیش ببرد. امروز معتقدم انتخابات مکانیزمی است که از طریق آن می‌توان قدرت تولید کرد، از سوی دیگر افرادی هم معتقدند که انتخابات مکانیزم تولید قدرت نیست و می‌توانند رای ندهند.

امروز به پشتوانه قریب 30 سال مطالعه و تألیف در حوزه علوم اجتماعی و بازخوانی تاریخ معاصر ایران،‌ تصورم این است که با مشارکت در انتخابات و نماینده داشتن در سطح سیاست و در میان فرادستان، می‌توان مکانیزم اصلاح و توسعه را بهتر پیش برد. فرایند توسعه و دموکراسی پیچیده است. به این معنا که از ابتدای تاریخ بشریت، ‌امنیت وجود داشته؛ یعنی حکومت‌هایی بوده‌اند که امنیت، ‌نان و حتی توسعه اقتصادی را فراهم کرده‌اند اما رسیدن به دموکراسی گران‌ترین و لوکس‌ترین کالای تاریخ سیاست است. می‌توان بدون دموکراسی هم دارای امنیت، نان و توسعه بود. بنابراین این فرایند بسیار پیچیده است.

من در بازخوانی تاریخ ایران معاصر نشان دادم که ما بعد از مشروطه موفق نشدیم ظرفیت دولت در ایران را بسازیم. ما نظام اداری بسیار پیچیده و مجموعه‌ای از ناترازی‌ها و توسعه‌نیافتگی‌ها را داریم. اصلاح این توسعه‌نیافتگی‌ها و ناترازی‌ها از طریق فرایندهایی به یکباره‌ ممکن نیست. من اعتقادی به راهکارهای خشن، یکباره و مبتنی بر چرخش‌های سریع در قدرت ندارم و چنین راهکارهایی را نمی‌شناسم. بنابراین پیشنهاد می‌کنم از گذشته درس بگیریم و از مکانیزمی برای اصلاحات استفاده کنیم. اصلاحات هم الزاماً اصلاحات سیاسی نیست. گرچه هر اصلاحی از مسیر سیاست می‌گذرد اما نمی‌توان نقطه‌ای ایستاد و همه مطالبات و مسائل مطلوب تاریخ را خواند و گفت که باید این موارد را محقق کنیم.

ما در کشور برای داشتن یک زندگی بهتر، توسعه‌یافته‌تر شدن یا حتی یک کشور در حال توسعه‌ بهتر بودن، هزاران اصلاح روی میز داریم مانند اصلاح وضعیت آبخوان‌ها، اصلاح فرونشست زمین و... که همه این اصلاحات به کیفیت زندگی مردم کمک می‌کنند. دولت‌ها برای انجام این اصلاحات قدرت دارند. بنابراین این دروغی بزرگ است که دولت‌ها با یکدیگر تفاوتی نمی‌کنند زیرا نیروی انسانی دولت‌ها با یکدیگر فرق می‌کند. اهداف و اولویت‌های آنها از جمله اولویت‌های سیاست خارجی و... آنها متفاوت است. همه این موارد در نهایت بر سرنوشت مردم تاثیرگذار است.

بخشی از رنجی که در یک دهه گذشته کشیدیم، بخش مهمی از توسعه‌نیافتگی و نابودی زیرساخت‌ها و محیط زیست ایران، بخش مهمی از حذف شدن ما از جهان،‌ بخش مهمی از اینکه جایگاه‌مان را در زنجیره‌های تولید جهانی از دست می‌دهیم، محصول تحریم‌هاست و بدون برداشته شدن تحریم‌ها و توافقی در داخل برای اینکه تحریم‌ها به نحوی‌ رفع، ‌بی‌اثر یا کلاً برداشته شوند، هیچ آینده خوبی در انتظار کشور نخواهد بود. این کار را هم از مسیر یک وفاق داخلی و همزمان عقلانیت در سیاست خارجی می‌توان انجام داد.

اگر قرار باشد هرگونه اقدامی در سطح تحریم‌ها صورت بگیرد و منجر به یک نزاع اجتماعی - سیاسی در بالاترین سطح مانند ماجرای برجام شود،‌ موضوع تحریم‌ها و بازگشت ایران به جهان حل نمی‌شود. درباره تحریم‌ها و آینده ایران باید واقع‌بین باشیم و به این واقعیت توجه کنیم که قدرت دولت‌ها زیاد است و دولت در صورت در پیش گرفتن رویه‌های عاقلانه‌ در حوزه اقتصادی، سیاسی و ارتباط با فرادستان و فرودستان می‌تواند اصلاحات تدریجی را انجام داده و در ابتدای جاده توسعه قرار بگیرد. ما امروز از جاده توسعه خارج و از جاده عقلانیت از اساس بیرون هستیم. معضل برنامه کاندیداهای ریاست‌جمهوری و به‌ویژه سه نفر از آنها آن است که از اساس در جاده اشتباه می‌رانند؛ در چنین جاده‌ای هر قدر سریع‌تر برانیم‌، بدبخت‌تر می‌شویم.

اگر تحت عنوان جبهه اصلاحات ایران، در انتخابات پیش‌رو،‌ راهبردی نسبتاً متفاوت در مقایسه با انتخابات 1402 (چند ماه گذشته) اتخاذ کردیم، به دلیل نوع انتخابات و تحلیلی بود که از جامعه داشتیم. علت دیگر هم پیش‌بینی‌ای بود که از رفتار حکمرانی در انتخابات داشتیم و همچنین اثربخشی نهاد دولت به‌عنوان نهادی که عمده بخش‌های اجرایی و بخشی از سیاست‌گذاری‌ها را در اختیار دارد و تاثیرگذاری آن را در حاکمیت یکدست شاهد هستیم.

در انتخابات 1402 با توجه به جایگاه نهاد قانون‌گذاری کشور، ‌قانون جدیدی پیش از انتخابات ابلاغ و همه جریان‌های سیاسی حتی جریان اصولگرا را غافلگیر کردند. بخشی از این قانون اعلام مرحله پیش‌ثبت‌نام بود. همچنین در قانون جدید به شورای نگهبان این اختیار داده شده بود که بعد از رای‌ آوردن یک کاندیدا باز هم می‌تواند او را ردصلاحیت کند. این مسئله دایره انتخاب مردم را محدودتر و همچنین نهاد قانون‌گذاری کشور را در نگاه مردم بی‌اثر و بی‌معنا می‌کرد. از طرف دیگر مجموعه شوراها و نهادهای غیرقانونی امروز در حال قانون‌گذاری در کشور هستند.

با توجه به این شرایط ما راهبرد مشارکت مشروط را در انتخابات 1402 و انتخابات پیش‌رو اتخاذ کردیم.  حرف ما این بود که به‌عنوان یک جریان سیاسی که در همه دوران‌ها سعی کردیم از فرصت انتخابات حداکثر استفاده را بکنیم،‌ مجموعه‌ای از گزینه‌ها و راهبردها را هم تجربه‌ کرده‌ایم و با مشارکت غیرمشروط با صخره ستبر بن‌بست در حکمرانی مواجه شدیم در این انتخابات باید راهبردمان مشارکت مشروط باشد. یعنی در صورتی در انتخابات شرکت می‌کنیم که بتوانیم کاندیدای خودمان را داشته باشیم. این شورای نگهبان نیست که بخواهد برای ما کاندیدا انتخاب کند و بعد ما از بین کاندیداهای اعلامی شورای نگهبان، بررسی کنیم که کدام گزینه به دیدگاه ما نزدیک‌تر است و می‌تواند تاثیری در شیوه حکمرانی داشته و انتخابات را معنادارتر کند.

درحال حاضر مهم‌ترین اصل برای ما ایران است. ما برای خوش‌آمدن یا خوش نیامدن کسی در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. ما بنا بر دلیل و تحلیلی که از شرایط موجود کشور داریم، فکر می‌کنیم اگر همین روند حکمرانی ادامه یابد، کشور ما به چه مراحل خطرناکی می‌رسد. ما در این انتخابات مشارکت می‌کنیم و مردم را هم به مشارکت در انتخابات دعوت می‌کنیم.  باید به افراد مردد و افرادی که اساساً تمایلی به مشارکت در انتخابات ندارند حق بدهیم و با آنها همدلی کنیم.

باید بپذیریم که آنها در تحلیل خودشان به این نتیجه رسیده‌اند که رای دادن یا رای ندادن تاثیری در سرنوشت امروز و آینده خودشان و کشورشان ایفا نمی‌کند. ما اما به آنها می‌گوییم که اتفاقاً رای دادن شما در انتخابات تاثیرگذار است. اقناع بخش خاکستری و مرددها دشوار است اما به آنها می‌گوییم مناظره‌ها نشان داد اینکه چه کسی سکان‌دار دولت در آینده ایران باشد، واقعاً تاثیری متفاوت در بخش‌های مادی از جمله بخش‌های تولیدی، ‌زیرساختی و ‌محیط زیستی از یک سو و سرمایه اجتماعی از سویی دیگر دارد. رای دادن یا رای ندادن ما باعث می‌شود افرادی سکان‌داری کشور را برعهده بگیرند که نگاه متفاوتی به اداره کشور دارند.

طبعاً در این نگاه متفاوت تاثیرگذاری‌شان در حوزه‌هایی که به صورت مستقیم زیرمجموعه دولت تلقی می‌شوند هم متفاوت است. این تاثیرگذاری متفاوت قطعاً به نجات کشور از بحرانی که در سیاست خارجی‌ و داخلی با آن مواجه است، کمک می‌کند. ما در عین واقع‌گرایی و درک واقعیت‌های موجود در ساختار،‌ شیوه و اجزای حکمرانی و همچنین واقعیات موجود در جامعه یعنی نگاه جامعه و نسبت آن با انتخابات،‌ تصمیم گرفته‌ایم که این راهبرد را اتخاذ کنیم.

براساس آخرین نگرش‌سنجی با 80 درصد افت سرمایه اجتماعی در کشور مواجهیم. این یعنی علاوه براینکه معیشت و زندگی مردم در تنگناست، در حوزه سرمایه اجتماعی هم‌ کشورمان در یک مرحله و پیچ بسیار خطرناک قرار دارد. باید به جامعه‌ای که گمان می‌کند رای دادن یا رای ندادنش فایده‌ای ندارد، به شیوه گفت‌وگو ثابت کنیم که اتفاقاً رای دادن بر سبک زندگی،‌ اقتصاد کشور، ‌سیاست خارجی، محیط زیست و همه حوزه‌هایی که برای ایران امروز تولید بحران کرده، تاثیرگذار است.

هنوز خیلی از ما مردد هستیم که در انتخابات به‌عنوان بزرگ‌ترین اتفاقی که در کشور پیش‌روی ما قرار دارد، مشارکت کنیم یا نه. من اما دوست دارم این امید را ببینم که همه این تردیدها باعث تقویت نظام پاسخگویی می‌شوند. مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که کسی حاضر به پاسخگویی به سوالات افراد نیست یا اینکه شاید پاسخی برای آن وجود ندارد.  امیدوارم در این فرصت کوتاه،‌ افرادی که مردد هستند بتوانند برای ایران تصمیم بگیرند. چراکه سرزمین ما با بحران‌های متعدد از جمله کسری بودجه، ناترازی انرژی،‌ معضلات محیط زیست، صندوق‌های بازنشستگی،‌ اقتصاد، ‌سیاست خارجی و... ما را احاطه کرده‌‌اند. مردم ما روزبه‌روز تحقیر می‌شوند و روح آسیب‌دیده‌ای دارند.

ما در گذشته در انتخابات شرکت می‌کردیم و معتقد بودیم که مهم است رئیس‌جمهور چه نگاهی به حل مسئله داشته باشد،‌ آیا می‌خواهد مسئله را حل کند یا صورت‌مسئله را پاک کند. اما فکر می‌کنم امروز یک گام هم عقب‌تر رفته‌ایم زیرا فردی که رئیس‌جمهور می‌شود باید بگوید آیا حاضر است ما را ببیند. بسیاری از اقشار جامعه ما اصلاً دیده نمی‌شوند چه برسد به اینکه مسئله آنها دیده و به آن پاسخ داده شود.  متاسفانه وضعیت اقتصادی کشور را در شرایطی قرار داده‌اند که ما درگیر معیشت و زندگی خودمان هستیم، از همین نقطه ضعف هم استفاده کرده و به ما رویافروشی می‌کنند؛ رویاهایی که شاید هیچ تضمینی برای اجرای آن وجود نداشته باشد. اما دکتر پزشکیان دست به رویافروشی نزدند.

گاهی متعجب می‌شویم که چرا حضور جوانان و نسل «z» در ستادها کمرنگ است و دهه شصتی‌ها حضور بیشتری دارند. برای این مسئله دلیل روشنی وجود دارد. بعد از 43 سال هنوز بسیاری از مسائل در این کشور حل نشده است. کرامت انسانی مصرح در قانون اساسی چگونه اجرا می‌شود وقتی در خیابان‌ها با زنان و دختران ما چنین برخوردهایی می‌شود؟ به نظر بسیاری از جوانان و نوجوانان، رئیس‌جمهور با رئیس‌جمهور تفاوتی نمی‌کند، برخی هم می‌گویند رئیس‌جمهور تدارکاتچی‌ است. امروز افتخار می‌کنند که یک وجب از خاک ایران به دست بیگانگان نیفتاده است. اما در یک سال 150 هزار نفر از کشور مهاجرت کرده‌اند؛ این تعداد معادل یک شهر است.

چرا فکر ‌می‌کنیم که خاک تنها به معنای یک محدوده جغرافیایی است؟ چرا نمی‌گوییم این منابعی که هر سال از کشور می‌روند بخشی از سرمایه و ثروت سرزمین ماست؟  حالا این سوال مطرح است که آیا رئیس‌جمهور واقعاً تدارکاتچی‌ بوده و هیچ اقدامی نمی‌تواند بکند؟ از نگاه من تفاوت روشنی وجود دارد. روز اول که می‌خواستم تصمیم بگیرم شناخت کمی از دکتر پزشکیان داشتم اما برخی کاندیداها را می‌شناختم و اتفاقاً انگیزه من برای حمایت از پزشکیان،‌ شناختی بود که از  برخی دیگر از کاندیداها داشتم.

جوانی از من پرسید می‌دانید اگر پزشکیان بر سر کار بیاید چه می‌شود؟ پاسخ دادم نه، ‌ولی می‌دانم فلانی اگر بیاید چه می‌‌شود. در طول مناظرات هم شاهد توهم دانایی، پرادعا بودن و طلبکار بودن بی‌انتهای برخی بودیم.  من در انتخابات مجلس رای نداده‌ام،‌ در نتیجه امروز همان فردی نماینده تهران است که می‌گفت اراذل و اوباش دانشگاه شریف را باید 10 سال ممنوع‌الخروج و 19 سال ممنوع‌التحصیل کنیم.  مکانیزم انتخابات به‌گونه‌ای است که نمی‌گذارد همه سلائق در آن دخیل باشند. تغییر قدرت در برخی کشورها به معنای آن است که رویکرد جدیدی بر سر کار‌ آمده و می‌تواند تغییرات شگرفی را ایجاد کند.

در کشور ما اما تعدادی شورای عالی وجود دارد که برخی اعضای آن تغییرناپذیرند و این موضوع باعث بازدهی کم شده است. این رویکرد باعث می‌شود میزان تغییری که فردی بتواند ایجاد کند، بسیار کم باشد. امروز  یکی از جدی‌ترین چالش‌هایی که برخی از جوانان و نوجوانان دارند موضوع اخلاقی است. یعنی این گزاره در ذهن جوانان شکل گرفته که اگر رای بدهم به منزله مشروعیت‌بخشی به سیستم است.

مسئله‌ای که امروز برخی آن را تبلیغ می‌کنند و بخشی از جوانان هم با این گزاره مشکل دارند. آنها می‌گویند هنوز داغ جوان یا نوجوانی که در خیابان ساچمه خورده است،‌ فراموش نکرده‌ام و نمی‌خواهم تایید کنم. ما چه پاسخی برای این گروه داریم. من به جوانانی که با آنها صحبت کرده‌ام گفته‌ام؛ آیا پایمال شدن خون جوانان به این است که ما رای ندهیم و افرادی رای بیاورند که همین امروز می‌گویند حجاب قانون است و باید اجرا شود. درحالی‌که حتی قانون هم نیست. حتی متن آن را در پستوهای مجلس نوشتند و جرأت نداشتند آن را در صحن علنی بیاورند.

حالا هم می‌خواهند آن را به مردم تحمیل کنند درحالی‌که می‌دانند این تحمیل اقلیت بر اکثریت است. جوانان و نوجوانان کرامت و عزت خود را می‌خواهند و اگر نتوانید به این نسل پاسخ‌هایی روشن بدهید چه‌بسا مشارکت جدی از سوی نسل «z» نداشته باشید.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز