در این مجال اندکی که برای رقابت در یک انتخابات نابرابر باقیست ، و شما فرصت سر خاراندن ندارید، واضح است که در تنگنای  اصرارها و فشارها قرار گرفته اید و هر کدام از اشخاص و جریانات و احزاب ، از شما توقع دارند، آنچنان در مناظره ها و گفتگوها و سخنرانی‌ها ظاهر شوید که باب میلشان باشد.  و برای اینکه به زعم خودشان، شما را در اوج بنشانند از شما خواهند خواست که چنین بگوئید و چنان نگوئید و طوری جلوه کنید تا جامعه پسند باشید، و اقبال عمومی را بهمراه داشته باشید.
اما !
نتایج اینگونه بودن ها ، و قبول این درخواست ها هرچه که باشد ، نمی تواند به غیر از این منجر شود که *از شما می خواهند که خودتان نباشید،* از شما می خواهند ، قدری از مسعود پزشکیان واقعی فاصله  بگیرید ، و کمی از جلد عوض کنید.چه بگویم! از شما می خواهند که از خود بدر آئید و یا خودتان باشید اما در پشت نقابی دیگر، 
خوتان باشید 
ولی در هیبت مردی که ماسککی بصورت دارد.

 راستی من بعید می دانم، در این کشاکش خواهش ها  مردی که آشنا با نهج‌البلاغه " این کتاب غریب در عصر انقلاب " ماست ،  نقاب بر چهره آویزد،
هرچند که جامعه ای برایمان ساخته اند شدیداً نقابدار و قویاً مقنّع، و همه، آن ادعا کنند  که ندارند. و همه، آنگونه جلوه می نمایند، که نیستند.

هر ۵ رقیب شما خودشان نیستند، آنها با نقاب آمده اند، و در ورای صورتکی پنهانند.  نقابداری اکنون رسم مقبول و مسلم زمانه ماست.  ما شخصیت های ژله ای داریم  و نمودها و نمادهای منشوری .
اصلا زیست دوگانه جزو ذاتیات انقلاب ما شده است. اگر آرمان انقلاب این بود که می بینیم ، ما از این انقلاب به حاشیه می رمیم. لذا دکتر جان خواهش میکنم انقلابی نباش !
انقلابی نباش خودت باش، 
خودت باش ،
 پزشکیانی که لی می پوشد، خودت باش ،
 پزشکیانی که ابایی از پوشیدن آستین کوتاه ندارد، ما از شما انتظار نداریم که چفیه بر گردن بیاندازید ، چرا که در زمانش در آن ۸ سال آتش و دود و باروت، شما چفیه بر گردن انداختید ، چفیه ی فتوت و مردانگی، 

خودت باش
 و خدایت  را  هم در خلوت فرصت هایت بپرست، جامعه ما از ریا و عجب و ظاهر سازی‌ها و ذهد مآبی ها و دگرفریبی ها خسته است، خسته!
خدای ما ،خدای جوانان ما، خدای دهه هشتادیها خدای ریاکاری ها و عوامفریبی ها نیست. 

 تو داغ بر پیشانی ات نزن،
و با نام خدا بر ما حکمرانی مکن!
 اکنون خدا را نه در عرش ، بلکه در فرش ، حتی در ویرانه ها و مزبله ها هم می‌توان جستجو کرد. بچه های این دوران خدا را از انحصار و حصار و از منوپل ویژگان  بیرون کشانده اند. و خدا را از صدرالمنتهای عقول تا چشم انداز محدود خانه های قبری فقرای جنوب شهر تهران دیدنی تر کرده اند ، منهم او را دیدم، من او را دیروز دیدم که همبازی بچه های کپر نشین سیستان و بلوچستان بود، و شب هم با شکم گرسنه هم آغوش آنان خوابید. او در حالیکه گریه می کرد گفت: به فلانی بگو: نیازی نیست تو رئیس جمهوری باشی که با خدا فالوده می خورد، 
بگو : خودت باش
 خدا خودش همسایه همه ست.
تو خودت باش ،
 داغ هم بر پیشانیت مزن،

"پیشانی ار، ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سرِ ریا
هرگز نماز نخواندن از آن به، که زیر لب 
بهر فریب خلق، بگوئی خدا خدا"

 راستی دکتر جان !
دم گوشی در این گیر و دار خستگی ها ، این مصراع از مرحوم کریمی مراغه‌ای را هم داشته باش که به آنانی که خوشان نیستند گفت: *( یاندیم یاناسان ، آی باشی مومن دیبی کافر)* 

تو خودت باش ،
 همچنانکه خودت بودی، 
هم در دفاع از مهساها و کیان پیر فلک ها
تو خودت باش، 
هم در اصولگرایی ات و هم در آنکه طرح نور را طرح ظلمت نامیده و هم انتخاب آزادانه پوشش حجاب دخترت را با شنیدن هزاران مزمت شجاعانه عیان ساختی.
 
تو خودت باش!
پزشکیانی که مدرن درس خوانده ولی ترجیح می دهد  تا سنت و مدرنیته را باهم آشتی دهد.
تو خودت باش 
هم در  مخالفت تمام قدت با محدودیت‌های فضاهای مجازی و هم با اصرارت برای پذیرش fatf جهت شفاف‌سازی در عرصه‌های مالی کشور .
تو خودت باش
همچنان که در این وانفسای آلودگی و فساد، خود را نیالودی ، آلوده نباش مسعود ، آلوده نباش
خودت باش
و اگر خودت بودی
آنوقت 
یقین داشته باش که :
ائلین گوزی تره زیدی