نقش فیلترینگ و حجاب در جذب آرای خاکستری و نسل z چیست؟
اگر دوم خرداد را با خاستگاه آزادی بیان و فضای باز برای جامعه مدنی صورتبندی سیاسی کنیم و اگر خاستگاه گشایش سیاست خارجی و بهبود اقتصاد و معیشت را در سالهای 92 و 96 در نظر بگیریم ریشه مطالبات امروز هم فرق چندانی ندارد. موضوع حجاب و آزادی بیان، مخالفت با سختگیریهای اجتماعی و فرهنگی در کنار بیثباتی اقتصادی ناشی از سیاست خارجی مبهم و متوهمانه ریشههای مشترکی در خاستگاه اجتماعی و مطالبات آنها از حکمرانی دارد. بنابراین تنها تفاوت ماهوی این انتخابات را باید در هزینههای مشارکتی بدانیم که نسلهای مختلف در چند انتخابات پرداختند، اما عایدی این خرج سیاسی با صندوق رای بسته بودن فضا و سختگیریهای بیشتر شده، در حالیکه پشت این انسداد حتی بهبود شرایط کلی اقتصاد نیز به چشم نمیخورد. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی در روزهای گذشته بر چگونگی و راهکارهای پیشروی پزشکیان برای رایآوری تاکید میکنند و فصل مشترک اظهاراتشان این است: رای خاکستری باید حرکت و موجهای جدیدی برای پزشکیان ایجاد شود. آمار و ارقام ارائه شده از سوی ناظران سیاسی بر این نکته تکیه دارد که به رغم افزایش میل به مشارکت در بخش کوچکی از مردم، تیم پزشکیان باید بتواند مشارکت را تا سقف ممکن بالا ببرد، سقفی که به عقیده برخی کارشناسان با توجه به رخوت موجود و یخزدگی مشارکت میتواند به حدود 60 درصد هم برسد. این خوشبینی در صورتی به واقعیت بدل خواهد شد که اصلاحطلبان و میانهروها فارغ از عملکرد رقبا بتوانند نخبگان و نسل جوان را به مشارکت و ضرورت آن حساس کنند. دراین باره «محسن هاشمی» و «محمدرضا تاجیک» تحلیلهای خود را دیروز با رسانهها در میان گذاشتند.
محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی:
*علی رغم اینکه برخی می گویند فضای انتخابات فعلی شبیه سال ۷۶ است، بنده چنین حسی ندارم. به نظر میرسد در این انتخابات آرایش کاملاً جدید و عجیب شکل گرفته که این آرایش یا براساس تفکر ویژهای انجام شده و یا شورای نگهبان بدون هیچ پیش درآمد و منظوری این کار را کرده است. اما به نظر میرسد که آرایش به نحوی انجام شده که اولاً بسیاری از مشکلات جبهه اصلاحات را حل کرده؛ یعنی اختلافاتی که میتوانست در صورت تعدد کاندیداها وجود داشته باشد، این آرایش برای جبهه اصلاحات حرکت مناسبی است.از آن طرف افرادی که چیده شدند در جبهه اصولگرایی قرار میگیرند اما از نظر تفکری با هم اختلافاتی دارند که در انتخابات مجلس هم بروز کرد.
*چیدمان فعلی و ردصلاحیت افرادی نظیر لاریجانی، جهانگیری، همتی، آخوندی و تایید تنها یک نفر از جبهه اصلاحطلبی و از آن طرف تایید صلاحیت چهرههای شاخص قالیباف، جلیلی، پورمحمدی و البته ردصلاحیت احمدینژاد، حاکی از آن است که شرایط شبیه دوم خرداد نیست. شرایط میتواند تبدیل به دوم خرداد دیگری شود اما در حال حاضر هنوز نمیتوان این وضعیت را مشاهده کرد چراکه تعداد کاندیداهای اصولگرا زیاد هستند، اگر اینها کنار بروند و تعدادشان کم شود، شرایط به سمت دوم خرداد میرود.
*در دوم خرداد شرایط واقعاً دو قطبی بود اما وضعیت الان ۳ یا ۴ قطبی است. برای نمونه پورمحمدی از طرف شورای وحدت وارد میدان شده و یا گروه دیگری از جلیلی حمایت کردند و یا قالیباف حمایت گروه دیگری از اصولگرایان را به همراه خود دارد اما کل جبهه اصلاحات از پزشکیان حمایت میکند.
اگر همه آنها کنار بروند و شرایط رقابت بین جبهه اصلاحات و جبهه اصولگرایی باشد، واقعاً دوم خرداد دیگری شکل میگیرد و باید با دید دوم خرداد به شرایط نگاه کرد اما با چیدمان فعلی و ردصلاحیت افرادی نظیر لاریجانی، جهانگیری، همتی، آخوندی و تایید تنها یک نفر از جبهه اصلاحطلبی و از آن طرف تایید صلاحیت چهرههای شاخص قالیباف، جلیلی، پورمحمدی و البته ردصلاحیت احمدینژاد، حاکی از آن است که شرایط شبیه دوم خرداد نیست. البته قاضیزاده هاشمی و زاکانی کاندیداهای پوششی هستند، هر چند زاکانی سفت میگوید کنار نمیروم اما باید دید چه اتفاقی میافتد.
*با موج جدیدی که با حضور پزشکیان در انتخابات صورت گرفت، حدود ۵۰ درصد مردم تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند، در نتیجه فرصت جدیدی است که حاکمیت باید از آن استفاده بهینه کند. به بیان دیگر بعد از دو قهر پیاپی با انتخابات به سمت انتخابات بالای ۵۰ درصد میرویم.
*اما به نظر میرسد حاکمیت، نظام، شورای نگهبان، وزارت کشور، مجلس و در مجموع همه تصمیم گرفتند که انتخابات گرم داشته باشیم اما اینکه تصمیم دارند انتخابات تا چه اندازه گرم شود، هنوز معلوم نیست. بنابر قولی گفته میشود دوست دارند انتخابات تا حدی گرم شود که آتشش نسوزاند. اگر هدف این باشد به نظرم درست نیست یعنی باید اجازه دهند فعالیتها و رقابت به نحوی شکل گیرد، که شاهد انتخابات نزدیک به ۶۰ درصد باشیم. آخرین انتخاباتی که شاهد چنین مشارکتی در آن بودیم مربوط به سال ۹۶ بود که ۷۳ درصد در آن شرکت کردند، بعد از آن انتخابات ۱۴۰۰ را داشتیم که متوسط کشور ۴۰ درصد در آن شرکت کردند، الان نمیگوییم میزان مشارکت روی ۷۰ یا ۸۰ درصد برود که آتش بگیرند اما حداقل این است که باید شاهد انتخابات ۶۰ درصدی در کشور باشیم و آن موقع میتوان گفت که به نوعی هم انتخاب احسن صورت میگیرد و هم نظام و حاکمیت برای اهداف خود به نوعی بیمه میشوند و به صورتی آشتی مجدد مردم با حاکمیت و نظام است که این را باید به فال نیک بگیریم.
*بنده در مورد کاندیداها صحبت نمیکنم اما با این نوع چیدمان نمیتوانیم بگوییم نسل z علاقه به حضور دارد برای همین میگویم شاید انتخابات داغِ داغ نشود. اگر نسل z پای کار بیاید انتخابات بالای ۷۰ درصد میرود، همانطور که قبلاً این اتفاق صورت گرفته اما در ۶۰ درصد نمیتوان گفت که نسل z را قانع کردید که وارد انتخابات شود ولی با این چیدمان فکر نمیکنم نسل z به میدان بیاید.
*رفتار نسل z را نمیتوان فقط در اعتراضات مربوط به “مهسا امینی” ارزیابی کرد چراکه آن موقع جمع زیادی برای اعتراض نیامدند و اعتراضات چند صد هزارتایی اتفاق نیفتاد. در حال حاضر روشهای غلطی درباره ترویج حجاب و مبارزه با بدحجابی در پیش گرفته شده که نسل z را دچار بحران کرده است و یا نگاه به اینترنت، فیلترینگ و استفاده از vpn از جمله مواردی است که این نسل را دچار بحران کرده است.
*اگر کسی به صراحت اعلام کند که با فیلترینگ مخالف هستم و یا سفت بایستد و بگوید با این نحوه بیحجابی مخالفت دارم، برای اشتغال جوانان این برنامهها را دارم، توجه نسل z را جلب میکند. در حال حاضر ازدواج با روشهای سنتی ترویج میشود، روشهایی که نسل z را تشویق نمیکند و یا با روشهایی نظیر ارائه پول و امکانات تشویق به فرزندآوری میکنند، در صورتی که این فرهنگ بنابر مسائل مختلفی در حال از بین رفتن است.لذا با این قبیل گفتمانها میتوان نسل z را ترغیب کرد. اگر نسل z احساس کند که کاندیدایی این شعارها را میدهد و قدرت اجرای آن را هم دارد، پای کار میآیند.
*محمدرضا تاجیک نظریهپرداز سیاسی اصلاح طلب :
* پزشکیان پس از مناظرات میتواند پزشکیان متفاوت با پیش از مناظرات باشد. ما در فضایی قرار داریم که پروسه انتخاباتیمان دیگر آغاز و فرجام ندارد، بلکه تمامش فرجام است. دیگر آغازی وجود ندارد که فرد به این شهر و آن شهر برود، سخنرانی، گفتمانسازی و جریانسازی کند، بلکه تمامش خلاصه شده به فضایی که رسانه بزرگ تدبیر کرده است. دقیقا در این وضعیت است که ایشان باید بتواند بدون اینکه گرفتار حاشیهها، احساسات، خشم و غضب شود، آنکه مردم در انتظارش هستند را به نمایش بگذارد.
*توصیهام به تیم پزشکیان این است که وقت تنگ و راه نرفته بسیار است. باید سریع خود را جمع و جور کند. تیم کارآمدی را به کار گیرند و تقسیم کار جدی انجام دهند تا در یک وقت بسیار تنگ بتوانند حرکت بسیار بزرگی انجام دهند. پزشکیان، به فضایی که در اطرافش ایجاد میکنند، خصوصا فضایی که لمپنهای سیاسیای که به ستادش هجوم آوردهاند و اهداف خود را دنبال میکنند ایجاد میکنند، دلخوش نکند. ستادی چابک مرکب از چند فرد خلاق ایجاد کند و اسیر بوروکراسی ستادهای عریض و طویل نشود. باید بداند هزاران راه نرفته دارد، کار بسیار سختی برای به حرکت درآوردن قشر خاکستری دارد. باید بداند اگر قشر خاکستری به حرکت درنیاید امکان پیروزی ایشان بسیار کم است.
*در شرایط کنونی بیتردید پزشکیان از تمام پنج نفر دیگر رأی بیشتری دارد. به همین دلیل ممکن است نوعی اجماع ناخواسته میان آنها ایجاد شود، چرا که میدانند به صورت فردی هیچکدام از آنها این شانس را ندارند که در مقابل ایشان بایستند و باید تجمیع آرا کنند. باید دچار نوعی خیال و وهم باشند که فرض کنند به صورت فردی میتوانند چنین آرایی را متوجه خود کنند.
*باز تاکید میکنم پزشکیان و تیمش اگر میخواهند در مرحله اول کار تمام شود، باید امکان به حرکت آوردن قشر خاکستری را داشته باشند، و لازمه تحقق چنین مهمی، نمایشی متفاوت، معطوف به زندگی روزمره مردم است، که قابلیت اجراییشدن را داشته باشد