فقر تئوریک؛ بدون ایده بهتر برای حکمرانی
طهمورث حسینی
اصلاحطلبان چهارماه بعد از آنکه سیاست عدم شرکت در انتخابات مجلس را در پیش گرفته بودند و سید محمد خاتمی، رهبر اصلاحات به صراحت اعلام کرده بود که در کنار خیل عظیم ناراضیان در آن انتخابات رای نداده است، تصمیم گرفتند که برای انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری از سیاست «حضور مشروط» استفاده کنند.
معرفی سه نامزد اصلاح طلب
جبهه اصلاحات جمعه در جلسهای هشت ساعته، سه نامزد نهایی خود در انتخابات ریاست جمهوری را معرفی کرد.
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات درباره نتیجه آخرین جلسه این جبهه برای انتخاب کاندیدای نهایی گفت: «در نشست مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، به ترتیب حروف الفبا، آقایان عباس آخوندی، مسعود پزشکیان، اسحاق جهانگیری، حائز دو-سوم آرا بهعنوان کاندیداهای معرفی شده از سوی جبهه اصلاحات ایران شدند.»
جبهه اصلاحات سال 1400 نیز 7 نفر را به عنوان کاندیداهای خود در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده بود که همگی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.
این جبهه به رغم تلاش برخی از اعضا برای معرفی کاندیدای نهایی، بعد از اعلام نظر شورای نگهبان، بر اساس همان راهبرد پیشین خود، کاندیداهای مورد نظرش را معرفی و تصریح کرد که منتظر اعلام نظر شورای نگهبان میماند.
نکته قابل توجه تن ندادن محمد شریعتمداری، وزیر دولتهای خاتمی و روحاتی و عبدالناصر همتی، رئیس پیشین بانک مرکزی و کاندیدای انتخابات 1400 به سازوکار جبهه اصلاحات بود.
به گفته علی اصغر احمدی، رئیس ستاد انتخاباتی محمد شریعتمداری، این کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در جلسه جبهه اصلاحات به منظور انتخاب کاندیداهای نهایی برای انتخابات ریاست جمهوری حضور نداشته است.
نزدیکان شریعتمداری میگویند که او نمیخواسته میثاقنامه جبهه اصلاحات را امضا کند و اعتقادش حضور بدون قید و شرط در انتخابات است. همچنین گفته میشود وی جبهه اصلاحات را دارای روند انحصارگرایانه دانسته و رویه فعلی این جبهه را مبتنی بر رادیکالیسم میداند. شریعتمداری امیدوار است با فاصله گرفتن از جبهه اصلاحات، بتواند این بار از فیلتر شورای نگهبان که اتفاقا در دوره قبل نیز او را رد صلاحیت کرده بود، عبور کند.
معرفی مسعود پزشکیان و عباس آخوندی، دو کاندیدایی که مبانی تفکری کاملا متضادی در عرصه اقتصاد و اجتماع دارند و هرگز نمیتوان میان سیاستهایشان وجه مشترکی پیدا کرد، نشان میدهد که نگاه جبهه اصلاحات هم بیشتر بر اساس سازوکار مقطعی انتخابات است و این جریان نیز دچار فقر تئوریک است و مانند سایر جریانهای سیاسی ایده مشخصی برای حکمرانی بهتر در چنته ندارد
داستان عبدالناصر همتی البته متفاوت است. او در انتخابات 1400 تا آخرین لحظه امیدوار به حمایت جبهه اصلاحات بود اما آنان حاضر نشدند به صورت روشن از این کاندیدا حمایت کنند و تنها برخی چهرههای اصلاحطلب در ستاد انتخاباتیش حضور یافتند. به همین دلیل او با دلخوری در این دوره سعی کرده از جبهه اصلاحات فاصله بگیرد.
کاندیدای نیابتی؛ هرگز
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، روز گذشته و بعد از معرفی سه نامزد نهایی این جریان در نشستی مطبوعاتی گفت: «هر نیرویی در داخل کشور به دنبال این است که مسالمتجویانه و خشونتپرهیز مطالبات خود را از طریق انتخابات پیگیری کند. اگر ظرفیتی برای جامعه وجود داشته باشد اصلاحات میتواند از آن استفاده کند. راه رفته را دوباره تکرار نخواهیم کرد و زیر بار کاندیدای نیابتی نخواهیم رفت.»
منصوری با معرفی مجدد سه نامزد جبهه اصلاحات (پزشکیان، جهانگیری و آخوندی) تاکید کرد که نامزدهایی معرفی کردیم که نشان عزم جدی ما برای مشارکت فعال باشد و منتظر بررسی شورای نگهبان هستیم.
همچنین جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در این نشست در پاسخ به این پرسش که چرا قبل از اعلام شورای نگهبان، نامزدهای خود را معرفی کردید، گفت: «ما به عنوان یک جریان سیاسی نامزدهای مشخصی داریم و باید از آنها حمایت کنیم. افراد دارای صلاحیت و شرایط را معرفی کردهایم. ما خود را موظف نمیدانیم که از بین افراد تایید صلاحیت شده نامزد انتخاب کنیم بلکه پیش از اعلام شورای نگهبان، نامزدهای خود را انتخاب کردیم. اگر نامزد واقعی خود را داشتیم، مشارکت فعال خواهیم داشت. بنای ما شرکت در انتخابات است اما انتخاباتی که همه جریان های سیاسی در آن نامزد داشته باشند.»
منصوری هم در همین زمینه گفت: «در انتخابات های ۹۲ و ۹۶ تلاش کردیم مشارکت حداکثری رقم بخورد اما این تجربه را اندوختیم که زیر بار کاندیدای نیابتی نرویم. سه نامزد ما پذیرفتهاند براساس میثاقنامه جبهه اصحلات رفتار کنند. نفیا و اثباتا درباره سایر نامزدها نظری نداریم. در ارتباط با آقای لاریجانی هیچ بحثی در جبهه اصلاحات نداشتهایم. تنها شرط حضور ما در انتخابات این است که بتوانیم نامزد خودمان را داشته باشیم.»
منصوری تصریح کرد: «ما الان دیگر نمیگوییم به هر قیمتی در انتخابات شرکت میکنیم بلکه در انتخاباتی شرکت میکنیم که نامزد خود را داشته باشیم. ما در گذشته مسیر دیگری رفتیم ولی با ریزش سرمایه اجتماعی مواجه شدیم و دیگر آن مسیر را انتخاب نمیکنیم.»
راهگشایی به سیاق روزنهگشایان
انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته عرصه تولید یک اصطلاح سیاسی در میان کنشگران شد: «روزنهگشایان». این افراد باور داشتند که باید با جریانات میانه همسو شد و از صندوق رای فاصله نگرفت.
رئیس جبهه اصلاحات میگوید که به هر قیمتی در انتخابات شرکت نمیکنیم بلکه در انتخاباتی شرکت میکنیم که نامزد خود را داشته باشیم. اصلاحطلبان باور دارند که در گذشته مسیری را که با سایر گروهها طی کردهاند به ریزش سرمایه اجتماعی آنها منجر شده و دیگر نمیخواهند کاندیدای نیابتی داشته باشند
این بار نیز این جریان بیانیهای را با عنوان «راهگشایی» منتشر کرده و خواستار حضور بدون شرط در انتخابات شده است. در بیانیه 151 فعال سیاسی و اجتماعی با نقد شرکت نکردن مردم در سه انتخابات گذشته و بدون دستاورد خواندن آن آمده است: «تداوم مشارکت پایین (مشابه سه انتخابات گذشته) و بحران نمایندگی سیاسی میتواند به افزایش تهدیدهای امنیت و بقا از داخل و خارج بینجامد و در تبدیل توسعه پایدار و گشایش به اولویتهای نظام سیاسی تاخیر بیاندازد. افزایش معنادارِ مشارکت در انتخابات به جامعه ایران و جامعه جهانی پیام ثبات سیاسی، اقتدار و انسجام ملی میدهد، امید به براندازی و تهدید امنیت در ایران را در میان براندازان و ایرانستیزان به شدت میکاهد، ایران را از تعادلِ بد و موقعیت پرمخاطره کنونی که نیروها و قدرتهای زیادی را ذینفع تضعیف ایران کرده است میرهاند و به سمت تعادل جدیدی میبرد که در داخل و خارج بر شمار ذینفعان امنیت و رشد ایران میافزاید.»
به نظر میرسد نقد مهم این جریان، حمایت جریان اصلاحات از کاندیدای اختصاصی است و میتوان از لابه لای سطور بیانیهشان حمایت از علی لاریجانی را هم مشاهده کرد. مسالهای که دقیقا جریان اصلاحات آن را موجب سرمایهسوزی نیروهای اجتماعی خود قلمداد میکند و به نظر میرسد در صورت رد صلاحیت احتمالی هر سه کاندیدای اصلاحطلب، شکاف این جریان با احزاب اصلاحطلب افزایش یابد.
با این حال آذر منصوری با احتیاط سعی میکند فعلا موضعگیری خاصی درباره این بیانیه نداشته باشد و تصریح میکند: «تلاش ما این است که با همه دوستان بتوانیم به اجماع نظر برسیم. جبهه اصلاحات عزم مشارکت فعال دارد و بعید میدانم با این دوستان وارد چالش شویم.»
البته سعید حجاریان، فعال سیاسی در این باره با انتقاد از بیانیه راهگشایی میگوید: «نقد شکلی و محتوایی بیانیه راهگشایان (روزنهگشایان) را به بعد از انتخابات موکول میکنم اما، امیدارم صاحبان امضا پس از انتخابات بمانند و به سمت تشکیل حزب بروند. دستاورد سیاستورزی تحزب است نه حزبزدایی.»
محمد، قوچانی، از طراحان بیانیه راهگشایی نیز در جواب حجاریان نوشت: «روزنهگشایی یا «راه» گشایی جنبش ملی و مدنی برای اصلاح اصلاحات برمبنای بازگشت آن به اصل و ارتقای آن بر اساس مفاهیم جدید و نسل جدید و مخاطرات تازه «برای ایران» است؛ حرکتی ائتلافی برای بازآرایی جبهه و رهایی از هژمونی حزبی و نه افزایش تعداد احزاب. حرکتی «گفتمانی و راهبردی» نه حزبی. آن را به «یک حزب» تقلیل ندهیم.»
بدون تئوری، به دنبال هویت
اصلاحطلبان با شناخت آسیبهای رفتاری خود در دهه 90 و حمایتهای بدون قید و شرط از افرادی که سابقه اصلاحطلبی نداشتند، آسیب جدی به سرمایه اجتماعی خود وارد کردهاند و تلاش دارند با پافشاری بر اصول اصلاحطلبی خود را دوباره احیا کنند. البته معرفی مسعود پزشکیان و عباس آخوندی، دو کاندیدایی که مبانی تفکری کاملا متضادی در عرصه اقتصاد و اجتماع دارند و هرگز نمیتوان میان سیاستهایشان وجه مشترکی پیدا کرد، نشان میدهد که نگاه جبهه اصلاحات هم بیشتر بر اساس سازوکار مقطعی انتخابات است و این جریان نیز دچار فقر تئوریک است و مانند سایر جریانهای سیاسی ایده مشخصی برای حکمرانی بهتر در چنته ندارد.