جهانگیری؛ تکرار ناکارآمدی
جبهه اصلاحات از جهانگیری، پزشکیان و آخوندی به عنوان نامزدهای اختصاصی حمایت کرده است. اما حمایت از جهانگیری میتواند پیامدهای ناگواری برای این جریان سیاسی به همراه داشته باشد.
جهانگیری در دوره دوم دولت روحانی، علیرغم وعدهها و انتظاراتی که از او میرفت، نتوانست تغییرات قابل توجهی در منش و عملکرد خود ایجاد کند. جهانگیری در سال ۹۷ صراحتا اظهار داشت: "من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را نداشتهام، پس از من انتظار نداشته باشید که وکیل و وزیر را تغییر دهم".
در واقع به نوعی اعتراف کرد که در رقابتهای سیاسی داخلی دولت، به ویژه با طیف اعتدال و توسعه، به شدت تضعیف شده و نتوانسته نقشی موثر ایفا کند. این مسائل نه تنها به کارآمدی او لطمه زد، بلکه اعتماد عمومی به تواناییهای اجرایی او را نیز به شدت کاهش داده است.
سیاستمداری که رقابت سیاسی با همفکران خود در دولت را به راحتی واگذار کرده است، چگونه در قامت رئیسجمهور میتواند در منازعات جریانهای حاکم بر نظام، دست بالا را داشته باشد و امتیاز بگیرد؟
از سوی دیگر حمایت جبهه اصلاحات از چنین کاندیدایی، در شرایطی که عملکرد دولت دوم روحانی با انتقادات گستردهای مواجه بوده و از سوی دیگر اعتراضات سراسری اخیر نارضایتی عمیق مردم را نشان داده است، میتواند گسست بیشتری بین این جبهه و مردم ایجاد کند. مردم ایران، به ویژه طبقات متوسط و فرودست، از بیکفایتیها و ناکارآمدیهای دولتهای گذشته چه در زمینههای اقتصادی و چه فرهنگی_اجتماعی خسته و ناامید شدهاند و کمترین انتظار از جبهه اصلاحات، این است که به جای بازتولید چهرههای قدیمی، کلیشهای و کماثر، با برنامهها و چهرههای جدید وارد عرصه شود.
علاوه بر این، حمایت از جهانگیری که بخشی از دولت روحانی بوده، به معنای ادامه دادن به سیاستها و رویکردهایی است که نارضایتیهای گستردهای را به وجود آورده بود.
جبهه اصلاحات باید به درک این واقعیت برسد که حمایت از چهرههای تکراری و ناکارآمد، تنها به تعمیق بحران مشروعیت و گسست بیشتر بین این جریان و مردم منجر میشود. این جبهه نیازمند بازنگری اساسی در رویکردهای خود و ارائه برنامهها و چهرههای جدید است که بتوانند با نیازها و انتظارات جامعه همگام شوند.
اصلاحطلبان اگر امکان معرفی چنین کاندیدایی را ندارند، پس بهتر است در کنار مردم بایستند و نظارهگر باشند. وقتی چیزی برای عرضه ندارید، نیازی به کنش انتخاباتی نیست.