![قیمت دلار ۹۲۵۵۰ - سکه ۷۹۱۰۰۰۰۰](/files/fa/news/1403/11/22/475987_156.jpg)
بازی بدون توپ شیخ دیپلمات
آرزو بخشنده: آمدن روحانی به عرصه انتخابات مجلس خبرگان در حالیکه از بروز مشکلات در مسیر مشارکت سیاسی آینده آگاه بود و عامدانه پا پیش گذاشت، مرحله جدیدی از رفتار سیاسی یک رئیس جمهور است که توانست نگاهها را به خود جلب کند. گرچه بسیاری از مشکلات موجود در فرایند تصمیمگیریهای سیاسی از سوی مردم و مراجع تشخیص صلاحیت سخن گفتند اما به نظر میرسد روحانی آیندهنگرانه پا در این مسیر گذاشت.
بازی بدون توپ روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری آینده، در فضای بسته و ناامیدیهای که پیشتر از آن سخن گفت، ورود او را به گفتمانسازی جدیدتری نشان میدهد که آگاهی به مردم درباره عمق مخاطرات و ایجاد انگیزه برای مشارکت اعتراضی در گذر زمان را پی میگیرد. بازخوردهای اولیه نامه روحانی در رسانهها بیان همین نکته است. ورود روزنامههای اصولگرا و مدافعان دولتی به میدان و واکنشهای تند آنها به روحانی احتمالا از آنجا نشئت میگیرد که آنها حتی با یکدستسازی در ساختار تشخیص صلاحیتها نیز نگران عملکرد این کهنهکار سیاسی هستند. واکنش روزنامه دولت به نامه روحانی بیش از اینکه دفاع از جایگاه شورای نگهبان باشد، با کنایههایی همراه بود که بیان رقیبانگاری روحانی را در خود داشت.
روزنامه ایران در پاسخ به این سوال روحانی که «جز مسئولیت ریاستجمهوری و اقدام برای نجات کشور از جنگ و بحران، چه اتفاقی رخ داده است که شورای نگهبان دیگر نمیتواند صلاحیت مرا احراز کند؟» نوشت: « شایسته است حالا که باب سؤال پرسیدن باز شده، رئیس دولت سابق نیز پاسخ دهد که دقیقاً چه اقدامی برای نجات کشور از جنگ و بحران انجام داده است؟ جز این است که کشور در آن دوره 8 ساله عملاً معطل اخم و لبخند دیگران شد و به جای همگرایی میان میدان و دیپلماسی، با ایجاد رقابت و اصطکاک، برخی مؤلفههای قدرت کشور در مسیر فرسایش قرار گرفت.» این نکته روزنامه ایران در حالی طرح شده که در سه سال اخیر منتقدان دولت رئیسی نیز سوال مشابهی مطرح میکنند و در انتقاد به عملکرد دولت میگویند شما که اداره کشور را به اخم و لبخند دشمن گره نزدید چرا به هیچکدام از وعدههای خود درباره کنترل تورم، ساخت مسکن و بهبود سفرههای مردم عمل نکردهاید؟
این بازخورد اولیه از طرف روزنامه دولتی گویاست که احتمالا تم رقابت برای انتخابات آینده حتی اگر روحانی در جمع رقبا حاضر نباشد، کلید خورده و واهمه اصولگرایان در حوزههای اقتصادی آنها را واردار میکند در این زمینه بسیار سریع واکنش نشان دهند.
محورهای مهم یک نامه
استدلالهای شیخ دیپلمات در نامهاش به مردم محورهای مهمی داشته؛ اعلام کیفرخواست علیه نهاد ریاستجمهوری، محدودیت آزادی بیان رئیسجمهور و اشاره به دلایل اصلی کنار گداشتن او و مستقلین از مجلس خبرگان در حالی که در یکسال گذشته بر اهمیت این مجلس در آینده کشور بسیار گفته شده، روحانی وارد مرحله جدیدی از ایجاد سازوکار برای گفتمان اعتراضی کرده است. نوک پیکان نقد گرچه به سوی شورای نگهبان بوده ، اما در این نامه چهره موثر او در رفع تحریمها به عنوان یکی از دلایل مهم رایاوری او در سال 96 برجسته شده است. او با ادبیات گشایشهای اقتصادی و سیاست خارجی دقیقا مقابل جریانی در مجلس و دولت قرار گرفته است که این روزها بر انسداد سیاسی و فرهنگی در جامعه خودنمایی میکنند. اما چرا روحانی این مسیر را طی میکند؟
گفتمانسازی در میدان سخت سیاست
در حالیکه همه نشانهها از نوعی خنثی بودن مردم در قبال رقابتها و گفتمانهای سیاسی است، نباید از نظر دور داشت که سیاست بخشهای ذهنی و دریافتپذیر مشخصی دارد که در پستوی اتفاقات، خود را بر تصمیمسازیهای تحمیل میکند. حضور روحانی فارغ از نتیجه ، میدان بازی را برای او و تیم کارکشتهاش در عرصه سیاست باز کرد. آمدن روحانی با تغییر موازنه و سبک و سنگین کردن کفههای سنجش در افکارعمومی پیام مهمی به جامعه ایرانی داد، اینکه اقلیت حاکم به دنبال تصاحب مراکز قدرت هستند و این قدرت، فقط در سطح اجرا و قانونگذاری نیست. چراکه رد صلاحیت او بر خلاف ردصلاحیتهای گذشته در رقابت خبرگان رهبری به وقوع پیوسته است، آنجا که او بار دیگر تاکید میکند دلایل ممانعت از حضورش در مجلس خبرگان را میداند، پیام روشنی به مردم داده است.
پیام روحانی به مردم شناخت دقیق نیروهای اثرگذار در آینده کشور بود. او با حضور خود در میدانی که تایید و عدم تاییدش پنجاه پنجاه بود هزینههایی را پذیرفت که در وهله نخست چهره او را تغییر داد و در وهله دوم از او تنها رئیس جمهوری ساخت که شاید هنوز توان بالقوهای برای تغییر در موازنه سیاسی آینده دارد، حتی اگر در مجلس خبرگان حضور نداشته باشد.
روزنهای برای منتقدان وضع موجود
او تنها رئیس قوه مجریه بعد از انقلاب است که هنوز ابتکار عمل دارد. بعد از محدودیتهای میرحسین موسوی ، سیدمحمد خاتمی، مرگ هاشمی رفسنجانی و انزوا و طرد احمدینژاد از قدرت و قطع اتصال اجتماعی و سیاسی آنها با جامعه به گونهای که از آنها گاهی بیانیه و پیام به بیرون درز میکند، او به رغم رد صلاحیت در مجلس خبرگان هنوز در بافت قدرت حضور دارد و از این پس شاید به طور مستقلتری به کنشگری بپردازد، کنشگری که البته نمیخواهد نامش اپوزسیون باشد. به عبارتی روحانی آخرین بازمانده از روسای جمهوری است که تاکنون به روشهای مختلف از جو سیاسی کشور حذف و یا بسیار کماثر شدند. با این تفاوت که روحانی بازی در میدان فعال سیاسی را انتخاب کرده است.
خاطره سیاسی برجام و قضاوت مردم
اگر روحانی در قامت رئیس دولت یازدهم و دوازدهم زیر تیغ انتقادات تندروهای اصولگرا در طیف دولتی و غیر دولتی بود، از این پس به عنوان یک شخصیت مستقل، رو به آینده نهاد. « نقد گذشته» تندروها برای توجیه کاستیهای رنجآور اقتصادی و سیاسی امروز اگرچه بیشتر گفته میشود، کمتر از گذشته شنیده خواهد شد، حتی در میان حامیان دولت. چرا که چهره شیخ دیپلمات دیگر یک خاطره سیاسی از برجام و روزهای سخت خواهد بود که در مقابل مسائلی چون ارتباط با دنیا، تعامل با سلایق مختلف، مدارا در مسئله حجاب و اتفاقا اقتصاد در گرو سیاست خارجی فعال و منعطف، جامعه امروز را بیش از پیش به نتیجه خواهد رساند که گفتههایش صرفا سیاستورزانه نبود بلکه بر اساس شناخت از ساختارهای موجود بیان شده بود. از این رو قضاوت مردمی از عملکرد دولت سیزدهم و جریانهای رادیکال برجسته خواهد شد.
رجوع به میانهروها
درحالیکه مانیفست تبلیغاتی دولت سیزدهم همچنان بر نقد گذشته استوار است و دستور کار رسانههای تحت امر آنهاست، روحانی و تکنوکراتهای اطرافش، بازی بدون توپ را بهتر از اصولگرایان آموختهاند. در فضای تحریمی موجود و مشکلات انبوه اقتصادی هر روز حلقه انتقادها و اعتراض به خالصسازان و وعدههای آنان بیشتر خواهد شد و فرصتی خواهد بود تا مردم نزدیکترین دولت قابل مقایسه با اقلیت حاکم را مورد سنجش قرار دهند. تعجب نخواهیم کرد که در اینده نزدیک ادعای انقلابیتر بودن در طیف اقلیت، آنان را چنان سرگرم انباشت قدرت کند که یکدست شدن برای ذینفعان تبدیل به کابوس شود. کابوسی که در نبود رقیب واقعی از درون آنها هزاران احمدینژاد متولد خواهد کرد. آن زمان قطعا رجوع به روحانی اعتدال گرا یک نیاز اورژانسی برای برون رفت از آشفتگی خواهد بود. سخن گفتن روحانی با مردم، شاید بسترسازی برای روز مباداست.