نعرهدرمانی تمام شد؛ حالا وقت گریه شماست آقای احمدی!
بیگمان اما نماد این بیظرفیتی محمدرضا احمدی بود؛ گزارشگری که از ابتدای جام با فریادهای گوشخراش و ژست اغراقآمیز تعصبش روی مغز و اعصاب مخاطبان رفت و بالاخره به بدترین شکل ممکن خاموش شد. لابد قرار بود مدتی با کمک نعرههای مصنوعی او فوتبالدرمانی کنیم و حس خوشبختی به مردم دست بدهد. از یک جایی به بعد هم این عبارت «گریهکن» سر زبانش افتاد و خلق خدا را با آن زخم کرد. اغراقهای تهوعآور تا جایی ادامه یافت که استاد بعد از گل زودهنگام قطر گفت: «الان تماشاگرانی که در حال ورود به ورزشگاه بودند، پشیمان شدهاند.» هیچ سادهلوحی که در عمرش فقط دو بازی فوتبال دیده باشد فکر نمیکند مسابقه با گل دقیقه چهار تمام میشود، اما خب داستان احمدی در این تورنمنت چیز دیگری بود!
قطر شاید این بازی را هم مثل شش نبرد قبلیاش با ایران میباخت، اما حتی در آن صورت هم بعید بود آنها بنا به سفارش آقای گزارشگر نیازی به گریه کردن داشته باشند. قطر نیموجبی بیخ گوش ایران، با سیاستهای درست و اقتصاد قدرتمند، یک دوره جامجهانی برگزار کرده و حالا در جام ملتها به میزبانی خودش برای دومین مرتبه پیاپی به فینال میرسد. آنها بدون فوتبال هم تا خرخره غرق در خوشی هستند. تو برای ایران عزیز، پارهتن ما گریهکن که هشت نیمی از مردمش در گروی هشتاد است. عصر هم همین بساط «گریهکن» را جواد خیابانی خطاب به قطر و اردن داشت. شاید تنها حسن این باخت آن بود که سیرک گریاندن کل آسیا در تلویزیون به پایان رسید. خوشحالیم که فعلا نمیشنویمتان استاد!