سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۶۰۱۹۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۵ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۲

آشنایی فیس‌بوکی مقدمه جنایت

روزنو : جوانی که قصد داشت رضایت برادر دختر موردعلاقه‌اش را جلب کند او را به قتل رساند و سپس تلاش کرد از کشور خارج شود.

به گزارش خبرنگار ما ماموران کلانتری شهرک گلستان ساعت 8:45 پنجمین روز بهمن از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110، در جریان کشف جنازه‌ای قرار گرفتند. مقتول پسری حدودا 20ساله بود که آثار شکستگی‌های زیادی روی بدنش دیده می‌شد و صورتش نیز به علت اصابت جسم سخت خون‌آلود بود. قاتل یا قاتلان او را در محل دیگری کشته و سپس جسدش را داخل جوی آب انداخته بودند.

جنازه به پزشکی‌قانونی منتقل شد و کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند. آنها در تلاش برای پی‌بردن به هویت مقتول پرونده افراد مفقودشده را بررسی کردند و فهمیدند متوفی جوانی 22ساله به‌نام «امیـر» است که گم‌شدن او قبلا به پلیس اطلاع داده شده بود. خانواده امیر بعد از رویت جسد هویت او را تایید کردند و گفتند امیر ساعت 23:30 روز چهارم بهمن همراه دو برادر به نام‌های آرش و آیدین که از دوستانش بودند از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. محل سکونت آرش و آیدین شناسایی و هر دو نفر دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شدند.

آنها ضمن تایید اظهارات خانواده امیر گفتند: «ساعت 23:30 روز حادثه دنبال امیر رفتیم و هر سه نفر، برای پیاده‌روی راهی پارک آبشار شدیم. حدود ساعت 1:45 بامداد بود که با ماشین، امیر را به در منزلش رساندیم و از آن زمان دیگر هیچ اطلاعی از او نداریم.»

کارآگاهان وقتی ادعاهای دو برادر را بررسی کردند به این اطمینان رسیدند که آنها حقیقت را گفته‌اند و ارتباطی با قتل ندارند به‌همین دلیل هر دو آزاد شدند. در ادامه رسیدگی به پرونده فرضیه‌های مختلفی درباره انگیزه جنایت مطرح شد و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند مدتی است خواهر 19ساله مقتول به‌نام «مرجان» با جوانی 21ساله به‌نام احمدرضا آشنا و همین موضوع موجب درگیری و اختلاف میان خواهر و برادر شده بود.

 افسران جنایی از خواهر مقتول تحقیق کردند و فهمیدند او و «احمدرضا» هشت ماه پیش از طریق شبکه اجتماعی فیس‌بوک با یکدیگر آشنا شدند و سپس ارتباط آنها بیشتر شد تا اینکه تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند اما امیر با این موضوع مخالفت کرد.

پلیس وقتی به تحقیق درباره زندگی خصوصی احمـدرضا پرداخت، پی برد این جوان فرزند یکی از تجار بزرگ طلا و جواهر است. پدر احمـدرضا پس از متارکه از همسرش همراه دو دختر خود به آمریکا مهاجرت کرده بود. احمدرضا نیز از ثروت پدر بهره‌مند شده بود و سه خانه در خیابان ولیعصر و تجریش و باغی در شهر بومهن داشت و مرتب به این اماکن سر می‌زد به همین دلیل این محل‌ها تحت مراقبت‌های پلیسی قرار گرفت و سرانجام احمدرضا ساعت 7:30 صبح پنجشنبه هفته پیش در یکی از خانه‌های پدری دستگیر شد.

احمدرضا در اظهارات اولیه منکر ارتباط با مرجان شد اما پس از مواجهه حضوری با او، به ناچار به این رابطه اعتراف کرد. کارآگاهان در جریان تحقیقات به سرنخ‌هایی دست یافته بودند که ثابت می‌کرد احمدرضا در محل جنایت حضور داشت اما وی منکر ارتکاب یا اطلاع از قتل بود تا اینکه فاش شد او قصد داشت روز 24اسفند از طریق پرواز تهران- آمستردام از کشور خارج شود. بلیت چندروز پس از کشف جسد رزرو شده بود و همین مدرک می‌توانست بر گناهکاری احمدرضا صحه بگذارد.

پسر جوان که در بن‌بست قرار گرفته بود در نهایت به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: «وقتی از طریق مرجان در جریان مخالفت امیر با ازدواج ما قرار گرفتم، تصمیم گرفتم با او ملاقات کنم برای همین در ساعت 19روز حادثه با مرجان تماس گرفته و از او خواستم زمان بازگشت برادرش به خانه را اطلاع دهد. ساعت 23:45 مرجان تماس گرفت و گفت امیر همراه دوستانش برای پیاده‌روی به پارک رفته است. بلافاصله مقابل خانه آنها رفتم و منتظر ماندم تا امیر بازگردد.

نزدیک ساعت دو بامداد، امیر همراه دوستانش به منزل بازگشت. پس از دورشدن ماشین و قبل از ورود امیر به خانه، با ماشین به او نزدیک شدم و خودم را معرفی کردم و از او خواستم برای صحبت‌کردن سوار ماشین بشود. همان‌طور که با او حرف می‌زدم با ماشین در خیابان‌ها می‌چرخیدیم تا اینکه امیر شروع به تهدید کرد. نمی‌دانم چطور شد که زنجیر زیر صندلی را دور گردن امیر انداختم و حدود 10 دقیقه فشار دادم. ناگهان متوجه شدم امیر نفس نمی‌کشد. در حالی‌که بسیار ترسیده بودم، جسد را از ماشین بیرون کشیدم و داخل جوی آب انداختم. سپس با سنگ چند ضربه نیز به‌صورت جسد زدم و به سرعت از محل دور شدم.»

احمدرضا در ادامه اظهاراتش گفت: «زمانی‌که مرجان از موضوع قتل باخبر شد، وعده دادم او را همراه خودم به آمریکا خواهم برد و به این بهانه از او خواهش کردم تا در این‌باره با کسی صحبت نکند اما اطمینان داشتم او در نهایت مرا معرفی خواهد کرد به همین علت تصمیم گرفتم بدون اطلاع مرجان از کشور خارج شوم و نزد پدرم در آمریکا بروم که دستگیر شدم.»

در ادامه تحقیقات مرجان اظهارات احمدرضا را تایید کرد و گفت: «اصلا فکر نمی‌کردم احمدرضا برادرم را بکشد. او فقط قصد داشت با امیر صحبت کند.» سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تایید این خبر گفت: «با توجه به اعتراف صریح متهم اصلی پرونده به ارتکاب جنایت و همچنین اطلاع خواهر مقتول از واقعیت و اطلاع‌ندادن آن به پلیس، قرار قانونی توسط بازپرس پرونده صادر شده و هر دو متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفته‌اند.»
منبع: روزنامه شرق
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز