
پسروی تلویزیون از واقعیت به مجاز
حمیدرضا عظیمی _روزنامهنگار| داستان صدا و سیما در سالهای اخیر، داستان غمانگیزی است. داستان رسانهای که زمانی بسیار فراگیر بود و حالا با ریزش مخاطبانش اقدامات عجیب و غریبی انجام میدهد.
اینکه رادیو و تلویزیون امروز چیست و قبل از انقلاب چه بوده و در دورنمای رهبران جمهوری اسلامی قرار بوده به چه چیزی تبدیل شود، بحثهای بسیار زیادی نیاز دارد اما وقتی انقلاب پیروز شد، درست در زمانی که دولت موقت مستقر بود اما خمینی (ره)، در روز 29 اسفند 1357 در جمع اعضای هیات دولت موقت، سخنرانی کرد و در بخشی از سخنان خود به موضوع صدا و سیما پرداخت. امام خمینی در آن جمع (صحیفه امام خمینی _ جلد 6 _ صفحه 399) گفت: رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آنطوری که از اول شاید آنهایی که درست کردند اینها را نظر آموزشی داشتند به اینها، [به] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم] اینطور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو - تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههای تربیتی است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومی است.
دانشگاهها دانشگاههای موضعی است، این یک دانشگاه عمومی است یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عملِ دانشگاه را، به آن اندازهای که میشود، استفاده کرد. باید این دستگاهْ دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگی بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایی که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند.
حالا با گذشت 45 سال از آن روزها نگاه به روند روزمره، برنامههای توسعه و برنامه شبکههای مختلف در این مجموعه نشان میدهد رادیو و تلویزیون ایران با آنچه در چشمانداز و افق دید رهبران جمهوری اسلامی بوده بسیار متفاوت است.
تلویزیون که در آن سالها به عنوان رسانهای انحصاری در ایران فعالیت میکرد، با آمدن طیف جدید از رسانهها، کمکم موقعیت بلامنازع خود را در حوزهی رسانهای از دست داد. جامعهی ایرانی هر چه از سنه 57 به سمت سنوات آخر دهه 1390، پیش رفته، هر سال اقبالش را به برنامههای صدا و سیما بیشتر از دست داده است. به ویژه در سالها اخیر هر چه میزان نارضایتی افزایش یافته به دلیل دوری رادیو و تلویزیون از واقعیت جامعه ایرانی، مردم کمتر پای تلویزیون مینشینند. با آمدن سکوهای مختلف در فضای اینترنت از جمله فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام ارزانی دسترسی به رسانه، وضع تلویزیون را چنان وخیم کرد که برخی از نقل قولهای غیر رسمی بر این نکته تاکید داشت که پشت فیلتر کردن اینستاگرام هم تلویزیون وجود دارد تا با این حربه بتواند بخشی از مخاطبان فضای مجازی را دوباره پای تلویزیون بکشاند.
این روزها نیز تلویزیون در فضای بیمخاطبی دست و پا میزند و تمام تلاشش این است با کشاندن چهرههای به زعم خود محبوب به تلویزیون چه در قامت مهمان و چه در قامت مجری یا هر شیوه دیگر مخاطبان را به دیدن برنامههای خود ترغیب کند. تلاشی که گاه با خطاهای فاحش مواجه میشود.
در تازهترین دسته گلی که صدا و سیما به آب داده است، پسر بچهای که در فضای مجازی با رویداد بسیار غیر جدی «واقعی یا کیک» معرف شده، در شب چله مهمان تلویزیون بوده است. برنامهای که با چنین دعوتی، واکنشهای منفی زیادی را به خود، اختصاص داد. صرف نظر از اینکه برخی از این واکنشها ممکن است وجاهت زیادی هم نداشته باشد، یکی از مهمترین انتقادات بر صدا و سیما این است که حاکمیت با هزینههای زیاد سعی در فیلتر کردن سکوهای فضای مجازی دارد و تمام تبلیغات خود تلویزیون هم ضد آن چیزی است که به عنوان فضای مجازی مطرح شده است (فضایی که از قضا رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز بارها آن را فضای واقعی نامیده و غفلت از آن را باعث خسران دانسته است) با این حال تلویزیون جمهوری اسلامی بر خلاف رویه و بی توجه به هزینههای مادی و معنوی فردی را به تلویزیون دعوت کرده که معروفیت او مطلقا و صرفا محصول فضای مجازیست. فردی که نه ویژگی خاصی داشته، نه تحصلاتی خاصی، نه دیوان حافظ را حفظ بوده و نه حتی به دلیل حفظ کردن سورهای قرآن دعوت شده. او صرفا برنامهای بسیار ابتدایی ساخته که نشان از تغییر ذائقهی مردمان این سامان دارد.
تلویزیون در خطایی فاحش، فردی را دعوت کرده که عملا هنری خاصی نداشته و فقط ذائقهی مردم به دلیل فضای غیر جدی، آن را پسندیده است آن هم نه پسندی دائم. تلویزیون با این خطا به دیگران این پیام را داده که از قضا بر خلاف تبلیغات خود تلویزیون این فضا کاملا فضای مورد توجه حاکمیت است و اگر آدمها با توجه به دسترسی ساده و ارزان به این رسانه بتوانند خود را در آن نمایش دهند، این احتمال وجود دارد که به تلویزیون ملی کشور هم راه پیدا کنند!
پیام تلویزیون این است « از اینستاگرام و یوتیوب به تلویزیون بیایید»!