بحران پشتپرده ارتش اسرائیل چیست؟
یکی از خطوط اصلی سیاست خارجی دولت آمریکا به عنوان اصلیترین متحد راهبردی و بین المللی اسرائیل این بوده که این رژیم در منطقه مملو از نوسان و تنشِ غرب آسیا و خاورمیانه، از برتری فناوری نظامی در قیاس با دیگر کشورها در منطقه برخوردار باشد. اساسا به همین دلیل هم است که بسیاری از تسلیحات مدرن آمریکایی، با محدودیتهای فراوانی در زمینه فروش به دیگر کشورها همراه هستند با این حال، در فاصله بسیار کمی پس از تولید، در اختیار رژیم اسرائیل و ارتش آن قرار میگیرند.
صنعت فناوری در اراضی اشغالی به شدت مورد توجه است و برخی ارزیابیها حاکی از این هستند که اسرائیلیها از این حوزه حدود ۵۰ درصد از درآمدهای بودجهای خود را محقق میکنند. در این راستا، شمار قابل توجهی از شرکتهای اسرائیلی نیز وجود دراند که در حوزه مسائل امنیتی فعالیت دارند و از جمله آنها میتوان به گروه NSO اشاره کرد که به عنوان مثال، تولید کننده بدافزار جاسوسی "پگاسوس" بوده است.
با این همه، عملیات هفتم اکتبر (طوفان الاقصی) نیروهای حماس در عمق اراضی اشغالی و متعاقبا آنچه در قالب نبردهای میدانی جنگ غزه در رخ داد، یک پیام بسیار مهم مخابره میکند.این که فناوریهای در اختیار اسرائیلیها در حوزههای اطلاعاتی و مسائل نظامی، چندان هم به کارِ آنها نیامده اند و در عرصه میدانی از کارآمدی چندانی برخوردار نبودهاند.
این معادله عملا به بحرانی بزرگ برای اسرائیل تبدیل شده و در مدت اخیر حداقل ۳ جلوه و نمود عینی خود را در قالب رویدادهای مختلف به نمایش گذاشته است.
۱. بی اعتباری فناوریهای نظارتی ارتش اسرائیل
شاید نخستین جلوه از ناکارآمدی امکانات فناورانه در اختیارِ ارتش اسرائیل و دیگر نهادهای امنیتی این رژیم نظیر پلیس مرزی آن را بتوان در قالب عملیات هفتم اکتبر مشاهده کرد. عملیاتی که نیروهای حماس در چهارچوب آن توانستند از موانع عدیده امنیت مرزی عبور کنند و بر اساس آنچه منابع اسرائیلی اعلام کرده اند، حدود دو هزار شبهنظامی فلسطینی با استفاده از تونلهای حماس خود را به مناطق مرزی اراضی اشغالی رسانده و با توجه به نابود شدن و از کارافتادگی موانع مرزی، به عمق اسرائیل نفوذ کرده و دست به عملیات زده اند.
برخی کارشناسان امنیتی تعداد موانع امنیتی که نیروهای حماس توانسته اند آنها را خنثی کنند، در حدود نُه لایه بر میشمارند. معادلهای که به یک چالش بزرگ برای اعتبار متصور اسرائیلیها برای نهادهای اطلاعاتی و امنتیشان تبدیل شده است.
۲. ابتکارات ابتدایی اسرائیل جهت تقابل با سیستم تونلهای حماس
به تازگی شماری از مقامهای امنیتی اسرائیلی به این نکته اشاره کرده اند که اسرائیل، حدود ۳۲۰ میلیون دلار تجهیزات فناورانه مرتبط با شناسایی تونلهای زیرزمینی حماس و تخریب آنها را از آمریکا دریافت کرده است. با این حال، هیچکدام از این تجهیزات در نبردهای میدانی به کار نیامده اند و استفادهای از آنها انجام نشده است.
در نقطه مقابل، برخی منابع اسرائیلی در مدت اخیر به این نکته اشاره کرده اند که ارتش اسرائیل سعی دارد آب دریای مدیترانه را به داخل تونلهای حماس پمپاژ کند و نشریه وال استریت ژورنال نیز از آغاز این فرآیند خبر داده است.
این اقدام در نوع خود یک حرکت کاملا ساده و ابتدایی است و از حیث فناورانه نیز پیچیدگی خاصی ندارد. در این نقطه، بسیاری نسبت به طرح این سوال اقدام میکنند که آیا پیشتر مانورهای گسترده ارتش اسرائیل مبنی بر استفاده از تجهیزات پیشرفته و شناسایی تونلهای حماس و تخریب آنها، صرف شوهای تبلیغاتی بوده اند؟ چرا در عرصه میدانی، این فنارویها به کار اسرائیل نمیآیند و همچنان نیروهای حماس از تونلهای زیرزمینی خود به مثابه پاشنه آشیل دفاعیشان استفاده میکنند؟
ابتکارات دیگری که پیشتر به آنها اشاره میشد و مثلا برخی منابع تاکید میکردند که آمریکا و اسرائیل قصد دارند به داخل سیستم تونلهای زیرمینی حماس، گازهای سمی تزریق کنند نیز خیلی زود با سوالات فراوانی رو به رو شد و انتقادات زیادی را برانگیخت.
این معادلات نشان میدهد نه اسرائیل و نه آمریکا هیچکدام هیچ برنامه مشخصی را برای مقابله با سیستم تونلهای حماس در ذهن نداشتهاند و اکنون در عرصه میدانی و همزمان با جنگ با گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه، در حال ارائه ابتکارات تازه هستند.
ابتکاراتی که چندان از معادلات فناورانه بهره نمیبرند و اساسا اسرائیل قادر به فلج کردن کامل سیستم تونلهای زیرزمینی حماس نبوده نیز ناشی از ناکارآمدی امکانات فناورانه آن است.
۳. ضعف ارتش اسرائیل در جنگِ هدفمند
در نهایت باید گفت که فناوریهای پیشرفته مورد ادعای اسرائیل نتوانسته اند نمودهای عینی خود را در میدانهای جنگ زمینی این رژیم علیه نوار غزه نشان دهند. در این راستا، مثلا در شمال نوار غزه، ابهامات فراوان و سردرگمی قابل توجه نیروهای اسرائیلی از جغرافیای منطقه و عدم اطلاع دقیق از موضع نیروهای حماس در آن، سبب شده تا جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی اقدام به تخریب و صاف کردن ساختمانهای مسکونی این منطقه کنند و راه را برای پیشروی آسان نیروهای زمینی اسراتش اسرائیل فراهم کنند.
به بیان سادهتر، اسرائیل در حال انجام سادهترین اقدام در زمینه پیشروی زمینی در نوار غزه است و ادعای استفاده از فناوریهای پیشرفته از سوی آن در این رابطه چندان منطقی به نظر نمیرسد. در این راستا، حتی برخی نسبت به طرح این سوال اقدام کرده اند که آیا ارتش اسرائیل نمیتواند از فناوری پیشرفته نظامی خود استفاده کند و نوعی از جنگاوری را علیه حماس و دیگر گروههای فلسطینی در پیش گیرد که در آن مردم غیرنظامی آسیب نبینند؟ موضوعی که عدم اتخاذ آن سبب شده تاکنون هزاران غیرنظامی فلسطینی به دست ارتش اسرائیل قربانی شوند و البته که دهها هزار نفر هم مجروح شده اند.
مسائلی که همه و همه صورت حسابهای سنگینی را روی دست اسرائیل از حیث تشدید فشارهای افکار عمومی بین المللی گذشته اند. از این رو، بیراه نیست اگر استدلال کنیم که حداقل تحولات میدانی جنگ غزه حاکی از این هستند که بین ادعاهای دور و دراز ارتش اسرائیل مبنی بر دسترسی آن به فناوریهای مدرن نظامی و اطلاعاتی و آنچه در عمل در قالب عملکرد عینی ارتش اسرائیل دیده میشود، تفاوتهای فاحشی وجود دارد و به نظر میرسد در این رابطه میتوان رگههایی از کنش فعال جریانها و دستگاههای رسانهای و تبیلغاتی اسرائیلی را رصد کرد.