معماي قتل پرابهام ميبد
«جمال سجادي‌پور»، فرماندار ميبد نيز در مورد متهمان به خبرگزاري صدا و سيماي يزد گفته: «طرح ساماندهي اتباع و مهاجران را در دستور كار قرار داده است.»
روزنو :
عموي اميررضا آقايي: متهمان، چاقو را به قلب برادرزاده‌ام فرو كردند
بهاره شبانكارئيان
غروب پنجشنبه، ۹ آذر ماه جاري در بلوار خرمشهر شهرستان ميبد درگيري رخ مي‌دهد. قاتل يا قاتلان با انگيزه‌اي نامشخص به سمت دو نوجوان حمله و با ضربات چاقو هر دو نوجوان را مصدوم مي‌كنند. هر دو مضروب به بيمارستان جعفرصادق ميبد منتقل مي‌شوند، اما يكي از آنها در بيمارستان جانش را از دست مي‌دهد و ديگري براي عمل جراحي به بيمارستان فرخي يزد انتقال مي‌يابد. شنيده‌ها حاكي از آن است كه وضعيت جسماني آن نوجوان ديگر «اميرحسين رحيمي» به شدت وخيم گزارش شده است. شيوه به قتل رسيدن «اميررضا آقايي» نوجوان ۱۷ ساله، اهالي اين شهرستان را در شوك بزرگي فرو برده است تا جايي كه همان شب و فرداي روز حادثه مردم براي دستگيري و مجازات قاتل يا قاتلان داخل بيمارستان و مقابل استانداري تجمع مي‌كنند. چند ساعت بعد، متهم اصلي توسط ماموران پليس در مخفيگاهش دستگير مي‌شود و دو روز بعد هم عاملان اين نزاع و درگيري صحنه جرم را بازسازي مي‌كنند. يك منبع آگاه در مورد متهم اصلي به «اعتماد» مي‌گويد: «نام متهم اصلي؛ اسماعيل است. او را در آزادشهر يزد دستگير كردند.» عموي اميررضا نيز در مورد رسيدگي به اين پرونده به «اعتماد» مي‌گويد: «ما خواستار اشد مجازات براي متهمان هستيم. متهمان بدون هيچ دليلي به سمت اميررضا حمله و چاقو را به قلب او فرو كردند. بعد هم با چاقو يك ضربه به كليه و ريه دوست اميررضا زدند و فرار كردند.» او در ادامه در واكنش به اينكه برخي مسوولان براي دلجويي به خانه پدري مقتول رفتند، مي‌گويد: «ما اصلا نمي‌خواستيم كسي به خانه‌مان بيايد. پدر اميررضا حال مساعدي ندارد. ما هنوز خودمان متهمان را نديديم، اما يكي از اقوام‌مان متهمان را در بازداشت ديده و مي‌گويد متهمان هر كدام ۲۳، ۲۴ ساله هستند.»
هنوز انگيزه قاتل يا قاتلان از سوي مراجع قضايي و پليس تاييد و اعلام نشده، به همين خاطر در مورد انگيزه درگيري و قتل، شايعاتي ميان اهالي پيچيده شده است. پيگيري‌هاي «اعتماد» از اهالي در راستاي اين شايعات به نتيجه واحدي نرسيده است؛ يكي مي‌گويد كه دعوا سر تيكه انداختن متهمان به زن يا دختري بوده. يكي ديگر مي‌گويد كه متهمان به مقدسات توهين كرده‌اند. ديگري مي‌گويد كه اينها از قبل با هم مشكل داشته‌اند. يكي ديگر هم مي‌گويد كه درگيري بين چند نفر رخ داده و اميررضا را اشتباهي با چاقو زده‌اند...
«چمران بهارلويي»، دادستان شهرستان ميبد در مورد دستگيري متهمان اين پرونده اعلام كرده است: «تاكنون دو متهم در خصوص پرونده قتل نوجوان ميبدي شناسايي و دستگير شدند. با حضور بازپرس ويژه قتل، مسوولان قضايي، انتظامي و متهمان پرونده، صحنه قتل بازسازي شده است. در اين پرونده يك نفر هم به جرم مساعدت در خلاصي مجرم دستگير شده است. رسيدگي به اين پرونده با توجه به تمام ابعاد مختلف آن و به دور از حاشيه‌ها در اسرع وقت صورت خواهد گرفت. صبح روز شنبه با حضور مسوولان قضايي استان در خانه پدري مرحوم آقايي شكايت اولياي دم ثبت شد.»
«جمال سجادي‌پور»، فرماندار ميبد نيز در مورد متهمان به خبرگزاري صدا و سيماي يزد گفته: «طرح ساماندهي اتباع و مهاجران را در دستور كار قرار داده است.»
همچنين «عباسعلي بهداري»، فرمانده انتظامي استان يزد درباره اين درگيري و قتل عنوان كرده است: «در پي نزاع و درگيري پنجشنبه شب در شهرستان ميبد، ماموران پليس به محل اعزام شدند. با بررسي‌هاي انجام شده توسط ماموران پليس، مشخص شد طي نزاع و درگيري دسته جمعي يك نفر با ضربه چاقو به قتل رسيده و فرد ديگري نيز مجروح شده كه در بيمارستان بستري است. ماموران پليس در ابتدا دو متهم را در اين خصوص شناسايي و دستگير كردند. با توجه به اينكه متهم اصلي از محل متواري شده بود بررسي اين موضوع به صورت ويژه در دستور كار كارآگاهان پليس آگاهي استان يزد قرار گرفت. كارآگاهان پليس آگاهي، متهم اصلي را كه در يكي از محلات شهر يزد مخفي شده بود، شناسايي و دستگير كردند. متهمان پس از تكميل پرونده به دادسرا معرفي خواهند شد.»
«علي‌اكبر عزيزي»، معاون سياسي استانداري يزد نيز در اين باره گفته است: «دهم آذر ماه قاتل در مخفيگاهش شناسايي و آلت قتاله از او كشف شده است. به دنبال قتل اين نوجوان ميبدي در بلوار خرمشهر، عده‌اي از مردم شهرستان با حضور در محل نماز جمعه، دستگيري و مجازات قاتل را خواستار شدند.» حالا «اعتماد» در گفت‌وگو با عموي اميررضا آقايي، صحبت‌هاي او را از شب حادثه به شرح زير تنظيم كرده است.
پدر اميررضا چند فرزند دارد؟
دو فرزند پسر دارد. اميررضا فرزند اول خانواده بود.
از شب حادثه بگوييد.
اميررضا بعدازظهر روز حادثه از خانه خارج مي‌شود تا با دوستش بيرون برود. ما سمت شهرك فجر زندگي مي‌كنيم. همين شهركي كه الان مردم به خاطر خون بي‌گناه برادرزاده‌ام در آنجا تجمع كردند. مردم تجمع كردند كه جلوي اتفاقات بعدي را بگيرند. اميررضا و دوستش آن روز وقتي از ايستگاه‌هاي بين راهي چايخانه كه در بلوار خرمشهر قرار داشته، خارج مي‌شوند تا به سمت موتورشان بروند. ناگهان يكي، دو موتور خلاف جهت خيابان به سمت اميررضا و دوستش مي‌آيند و با زنجير و چاقو به آنها حمله مي‌كنند و به قصد كشت اين دو را مي‌زنند.
علت اين درگيري چه بود؟ آيا متهمان، اميررضا و اميرحسين را از قبل مي‌شناختند يا ميان آنها مشكلي وجود داشته؟
نه، ما اصلا نمي‌دانيم اين افراد چرا به اميررضا و دوستش حمله كردند. ما شنيديم متهمان براي اين دو شاخ و شانه كشيدند. خلاصه متهمان با اين دو نفر درگير مي‌شوند و يكي از آنها با چاقو يك ضربه به قلب برادرزاده‌ام مي‌زند. بعد هم به دوست اميررضا حمله و با چاقو به كليه و ريه او ضربه وارد مي‌كند. دوست اميررضا هم وضعيت جسماني‌اش وخيم است. حتي شنيديم پزشكان نتوانستند او را عمل كنند. او در حال حاضردر بيمارستان فرخي يزد است.
اين حادثه حدودا چه ساعتي رخ داد و چه كسي به خانواده اميررضا اطلاع داد؟
اهالي وقتي درگيري را مشاهده مي‌كنند با اورژانس تماس مي‌گيرند و اورژانس هم اين دو را به بيمارستان منتقل مي‌كند. حدود ساعت 7 شب از بيمارستان جعفر صادق ميبد با پدر اميررضا تماس گرفته و ماجرا را مي‌گويند، اما اميررضا در بيمارستان جانش را از دست مي‌دهد. دوست اميررضا هم چون حالش به شدت بد بود به بيمارستان يزد انتقال پيدا مي‌كند. وقتي اهالي متوجه شدند اميررضا فوت كرده داخل بيمارستان آمدند و تجمع كردند. فرداي روز حادثه يعني جمعه مراسم خاكسپاري اميررضا بود. مردم مجدد تجمع كردند تا جلوي اتفاقات اينچنيني را بگيرند. نگران هستند نفر بعدي فرزند خودشان باشد. اين را هم بگويم تجمع از چند وقت پيش شروع شد كه اهالی بیده از مسوولان مطالباتی داشتند.
براي ملاقات با متهمان به اداره آگاهي رفته‌ايد؟
ما نرفتيم، اما به ما گفتند كه متهمان بازداشت شدند، ولي من هنوز با چشم خودم نديدم. يكي از اقوام ما گفته كه متهمان را ديده و هر دو نفر 23 الي 24 ساله هستند. البته در حال حاضر متهمان به يزد منتقل شدند. ما تقاضاي اشد مجازات را براي متهمان داریم . خون اميررضا، بي‌گناه ريخته شد.
«اعتماد» تلاش كرد با محمد آقايي، پدر مقتول نيز گفت‌وگويي داشته باشد، اما او وضعيت روحي مناسبي نداشت و فقط يك كلام گفت: «بچه‌ام را كشتند.»
