
بازگشت ایران و غرب به تنشهای بالا
امید پارسا: مدیریت اوضاع منطقه پس از جنگ غزه به روالی که شاید نیروهای تاثیرگذار پیشبینی کردهاند، در حال حرکت است. اما در کنار این موضوع ایده «فشار بر ایران» به عنوان اهرمهای بازدارنده از سوی آمریکا همانگونه پیگیری میشود که بیان واضحی از استراتژی معمول غرب بوده است.
این استراتژی که زمانی با عنوان «نه برجام و نه تنش» در جریان بود با حمله حماس، گفتوگوهای پشت پرده را به پستو برد و نقطه عطفی شد برای ارسال پیامهای هشدارآمیز که مدیریت جنگ را دنبال میکرد. به نظر میآید دنبالههای این تبادل پیام در نقطه مقابل، تبدیل به فشارهایی شده است که این روزها از طریق آژانس بینالمللی هستهای و نمایندگان مجلس آمریکا از طریق پیامهای رسمیتری به ایران وارد میشود. استراتژی فشارهای اقتصادی بدون وقفه درعین تلاش برای مدیریت تنشها به میز رئیسجمهور دموکرات و کابینهاش در آمریکا بازگشته است؟ سیاست غرب در مواجهه با ایران به تنظیمات ابتدایی بازگشته؟
تحریمهای جدید آمریکا علیه افراد و نهادها در ایران از یکسو بیانگر تمدید چنین سیاستی است و از سوی دیگر طرح نمایندگان مجلس آمریکا برای انجماد پولهای آزاد شده ایران در قطر نیز بیان روشنی است از شیفت سیاستهای بعد از جنگ غزه به سمت ادامه سیاستهای گذشته. از این رو باید اینگونه تحلیل کرد که حمله حماس به اسرائیل با وقفهای کوتاه در روند سیاسی غرب علیه ایران به مدار خود بازگشته است: «نقد سیاستهای هستهای ایران و فشارهای اقتصادی بیشتر در ادامه راه.» البته شاید این بار پیوستهای جدیدتری از این سیاست کهنه موجب بهروزرسانیهایی استراتژی غرب شود که در ارتباط با جنگ غزه رنگ دیگری به سیاست بینالملل در قبال ایران خواهد زد.
نشانههای خطرناک
«علی بیگدلی» کارشناس مسائل بینالملل در این باره میگوید: «در نخستین روزی که جنگ حماس و اسرائیل آغاز شد مقامهای اسرائیلی اعلام کردند که مسئله اصلی ایران است. این موضوع نشان میداد که اظهارنظرهای بسیار خطرناکی در جریان بوده است.
البته با حضور گسترده قدرتها در منطقه تا حدودی شرایط جنگی در غزه کنترل شد. بایدن در آستانه انتخابات تمایلی به درگیر شدن در جبهه دیگری غیر از مسائل اوکراین و تایوان نداشت. در این راستا آمریکا به نحوی عمل کرد که جنگ به مناطق دیگر نشت نکند و به اصطلاح توانست جنگ را در غزه محدود کند.»
بیگدلی با اشاره به اینکه نیروهای جانبی درگیر در غزه فضای سیاسی را تغییر دادهاند، میافزاید: « به رغم همه مدیریتهای انجام شده اما استراتژی ایذایی حوثیها و حزبالله، فضای سیاسی را به نفع ایران به پیش نبرد و این عوامل تا حدودی به زیان ایران تمام شد. در کنار این مسائل اما فضای بینالمللی به گونهای رقم خورد که فشارهای دیگری بر ایران وارد شده است. اظهارنظر بسیار بدیع و خطرناک گروسی درباره مسائل هستهای ایران نشان داد که تغییراتی ایجاد شده است.
این اظهار نظر تحت عنوان کره شمالی شدن ایران و عواقبی چون آزمایشهای هستهای، داغ شدن مسئله را گوشزد میکند.
با توجه به اینکه ایران در آستانه جلسات شورای حکام کمی کوتاه میآید و با احتیاط بیشتری برخورد میکند تا مبادا آژانس مشکلاتی را ایجاد کند و قطعنامهای صادر شود (کما اینکه تاکنون نشستها به بیانیه ختم شده»
اما این بار آژانس با طرح موضوعاتی درباره صادر نشدن ویزای بازرسان و نمایندگان آژانس بینالمللی و ضبط فیلمها واکنشهای ناامیدکنندهای را در میان گذاشته است. مجموعه این واکنشها و اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع است، باعث شده بایدن از طریق کنگره تحت فشار قرار بگیرد. در مجلس نمایندگان هم طرحی به تصویب رسید که دسترسی ایران به منابع آزاد شده را محدود کند. در قانون اساسی آمریکا مسائل مالی بیشتردر اختیار مجلس نمایندگان است.
بودجه و تصمیمهای مالی و پولی را برای نمایندگان سنا ارسال میکنند اما تغییرات عمدهای در این حوزه اتفاق نمیافتد و اغلب تصمیمهای مجلس نمایندگان مورد نظر قرار میگیرد.»
وی میافزاید: «اگر این طرح به سنا برود و در کمیسیون مالی سنا تصویب شود این 6 میلیارد دلار فریز خواهد شد و از سوی دیگر 10 میلیارد دلاری که قرار بود از طریق عراق آزاد و به اقتصاد کشور تزریق شود هم در هالهای از ابهام قرار میگیرد. چه بسا که تحت تاثیر این تصمیم طلبهای ایران در عراق نیز دچار همین سرنوشت شود.
مجموعه این تصمیمها نشان میدهد که فشارها علیه ایران در حال افزایش است و فضای سیاسی بعد از جنگ غزه به رغم اینکه ایران مسائل را مدیریت کرده اما به نفع ما به جلو نمیرود.»
تشدید فشار اقتصادی و نه سیاسی
این کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل با اشاره به اینکه فشارهای اقتصادی علیه ایران هنوز در دستور کار آمریکاست، میافزاید: « آمریکا سعی میکند با تهدیدهای سیاسی ایران را بیش از حد تحریک نکند، چون شرایط سیاسی منطقه حساس است. ایران هم تا حدود زیادی از التهابات داخلی علیه اسرائیل در شرایط فعلی کاسته است.
اظهارنظرهای مقامهای برجسته و تصمیمگیر ایران نیز نشان میدهد که تا حدود زیادی توانستیم داخل را کنترل کنیم. امیرعبداللهیان هم بارها گفته آمریکاییها برای ما پیام ارسال کردهاند. پیامها همین است که واکنشی از خود نشان ندهید و گروههای تحت حمایت را کنترل کنید. حالا واکنشهای مقطعی و کمرنگ برخی گروهها در منطقه خیلی تاثیرگذار نیست. ایران در یک مقطع سیاسی بسیار عاقلانه تصمیم گرفت و خود را وارد درگیریها نکرد. در عین حال آمریکا هم خود را درگیر نکرد و با حضور نظامی و مدیریت اوضاع تا اینجا مانع گسترش جنگ شده است. »
شرایط گذار از جنگ
بیگدلی درباره شرایط گذار از جنگ میگوید: «ایران در نشست پکن، مسکو و در نشستهای مختلف درباره غزه حضور نداشته است. مسئله «دودولتی» که از زمان اوباما مطرح شد همچنان در دستور کار است اما نتانیاهو به مسئله رضایت نمیدهد. چون مسئله «دو دولتی» به زعم اسرائیلیها مشکلات امنیتی را در آینده برای آنها از بین نخواهد برد. از این رو آنها براین عقیدهاند که ابتدا باید غزه را کاملا خلع سلاح کنند و بعد از آن گروههای موجود با تمایلات مذهبی کنار بروند و برای دیوانسالاری غزه، گروه دیگری بیاید تا مسئله دو دولتی را مورد نظر قرار بدهند. این رویه بدین معناست که اداره غزه با حضور نهاد امنیتی و نظامی مستقر در این بخش دیگر ادامه نخواهد داشت.»
وی در تحلیل افزایش فشارها بر ایران طی چند هفته گذشته معتقد است: «فشارهای جانبی بر ایران و کشورهای دیگر از این منظر قابل ارزیابی است که بایدن در مدت باقیمانده تا انتخابات میخواهد وارد یک ثبات مقطعی در منطقه شود. البته این موضوع، محل اختلاف نظر اسرائیل و آمریکاست. نتانیاهو جنگ فرسایشی و ادامهدار را میپسندد تا از میدان مشکلات داخلی بیرون بماند و بایدن ثبات را تجویز میکند تا چند ماه آینده به مسائل داخلی بیشتر بپردازد و خود را برای انتخابات مهیا کند. از این رو باید گفت که مسئله غزه و منطقه بسیار تاریخی و حساس است.»