خانه تكاني مديران بنياد مستضعفان و ستاد اجرايي
نكته ظريف متن حكم فتاح
عموما در احكام صادر شده از جانب رهبري براي چهرهها و افراد براي انتصاب در جايگاه مديريت يا رياست مركز يا نهاد خاص، از كليدواژه «منصوب» استفاده ميشود. با اين وجود، قيد عبارتي خاص در حكم رهبري براي پرويز فتاح به عنوان رييس ستاد اجرايي فرمان امام خميني(ره) در جاي خود قابل توجه است؛ موضوعي كه خود فتاح هم در جلسه معارفه به آن اشاره كرده و براساس شنيدههاي «اعتماد» جزييات سخنان وي با استناد به اين عبارت نوعي تمييز قايل شدن بين خود و روساي پيشين در اين زمينه بوده است.
در متن حكم فتاح براي رياست بر ستاد اجرايي فرمان امام (ره) بعد از تمجيد از عملكرد محمد مخبر در اين ستاد قيد شده است: «اكنون با كنارهگيري ايشان، رياست ستاد اجرايي را به جنابعالي كه داراي تجربيات با ارزشي در خدمت به محرومان در كميته امداد و بنياد مستضعفان ميباشيد، ميسپارم.»
به نظر ميرسد فتاح مفهوم «سپردن يك ستاد» را بالاتر از موضوع انتصاب خوانده است و احتمالا براساس شنيدهها، به مخالفت برخي افراد ذينفوذ براي آمدن خود به ستاد واكنش نشان داده است.
فتاح پيش از اين دو حكم ديگر نيز از رهبري دريافت كرده است؛ يكي در كميته امداد امام(ره) و ديگري در بنياد مستضعفان. عملكرد او در دولت احمدينژاد در وزارت نيرو و بعد هم در اين دو نهاد مهم با حكم رهبري از او چهرهاي بيحاشيه و عملگرا ساخته است.
فتاح همانند بسياري از مديران همرده خود در دوران جنگ تكليف رده سياسي خود را مشخص كرده است. رفاقتي كه در ايام جنگ در «لشكر 6 ويژه پاسداران» رقم خورد تا امروز سايهاش را بر زندگي سياسي فتاح حفظ كرده است.
البته، بهرغم اينكه در تبارشناسي سياسي فتاح، نام او عموما با حلقه اروميه و احمدينژاد گره خورده و سابقه حضورش در سپاه تحت فرماندهي صادق محصولي مويد ارتباط عميق او با محصولي است، اما فتاح هميشه از حاشيهها دوري كرده و به جز يك مورد از عصبانيت و دلخوري در برنامه زنده صداوسيما در هفتههاي آغاز به كار در بنياد مستضعفان حاشيه ديگري هرگز در كارنامه او نوشته نشده است. ماجراي صداوسيما هم با عذرخواهي غيرمنتظرهاش در برنامه زنده بعدي، بُعد جديدي به شخصيت و روحيهاش اضافه كرد و نشان داد فتاح مرد حاشيه نيست و حتي در خرق عادت مديران جمهوري اسلامي كه هرگز از رسانهها حتي صداوسيما نيز دلجويي نميكنند، پيشگام است.
در نكات بارز كارنامه فتاح رويه مديريتي او در وزارت نيرو است. آن زمان كه در دولت محمود احمدينژاد به اين وزارتخانه مهم اقتصادي رفت و خلاف رويه كلي دولت احمدينژاد و مديرانش در مديران اين مجموعه خانهتكاني نكرد.
پرويز فتاح به واقع چهره خاصي است. اگرچه در كارنامهاش شكايت شيرين عبادي از او در ارتباط با تصميماتش درخصوص مديريت سدهاي كشور در دوران وزارت نيرو ثبت شده و تنشي نيز با تمام چهرههاي سياسي در موضوع املاك مستضعفان داشت اما ويژگيهاي خاص خود را نيز دارد؛ بهرغم پيوند عميق دوستي و ارتباط فكري با دبيركل جبهه پايداري هرگز ادبيات و ايدئولوژيهاي اين جريان را تكرار يا دنبال نميكند. در كمتر موضوع سياسي و اجتماعي مصاحبه ميكند. كم حرف و پركار است. دل نازك و زودرنج در برابر انتقاد است و متقابلا در نقد و تخريب ديگران نيز بهشدت محتاط عمل كرده و جز در يك مورد درباره موضوع املاك بنياد مستضعفان، زبان به انتقاد نميگشايد به جز چند مورد، در مصاحبههايي از احمدينژاد به خاطر ياغيگريهايي در دولت و بعد از آن گله كرده است.
در سال 1392 فتاح در برنامه تلويزيوني شناسنامه درباره آخرين روزهاي كار دولت نهم و انتصاب مشايي به عنوان معاون اول رييسجمهور در دولت دهم، اظهار داشت: «ما كه ميگوييم ولايت مطلقه فقيه از تو به يك اشاره، از ما به سر دويدن؛ اين انتصاب نبايد صورت بگيرد اما بهرغم نظر حضرت آقا صورت گرفت. من هنوز امضايي كه پاي آن عهدنامه ابتدايي دولت زدم را دارم و اولين بند آن نيز تبعيت از ولايت مطلقه فقيه بود. حقيقتا تلخترين جلسه، آخرين جلسه دولت نهم بود كه چرا واقعا به ديوار دولت تكيه كردم كه خدايا چرا؛ اين دولت، دولت ولايتمدار است و گفتم خدايا چرا با اين آزمون و در نهايت با اينكه جبهه بودم و خيليها جلوي من شهيد شدند اما واقعا گريه كردم. يعني تكيه به صندلي و ديوار اتاق كردم و گفتم چه بر سر ما آمد.»
بعد از انتخابات سال 1396 و اعلام پيروزي حسن روحاني، فتاح در گفتوگويي با خبرآنلاين گفت: «رفتن آقاي احمدينژاد به وزارت كشور و ثبتنام كردن در انتخابات كار درستي نبوده چون رهبري معظم نهي فرموده بودند. انتظار داشتيم كه آقاي احمدينژاد و حلقه اطرافشان تمكين ميكردند. به نظرم يك اشتباه استراتژيك كردند.»
فتاح تغيير رويه داده است؟
فتاح در دولت اول محمود احمدينژاد وزير نيرو شد آنهم در شرايطي كه رييس وقت دولت البته قصد داشت محمد عليآبادي را در دولت دهم وزير سازد و با مخالفت مجلس اين اتفاق نيفتاد. گفتار و رفتار فتاح اما با رييس خود و شيوه دولت نهم كه طرد مديران پيشين بود، تفاوت داشت و شايد به همين خاطر در دولت بعد عضو كابينه نشد. او شماري از مديران دولت اصلاحات در وزارت نيرو را ابقا كرد و در همان ابتدا تصريح كرد كه يك وزارتخانه سرپا و آباد را تحويل گرفته و ميكوشد يك وزارتخانه آبادتر يا همان اندازه آباد را تحويل جانشين خود دهد.
براساس شنيدههاي «اعتماد» فتاح در حال آوردن نيروهاي تازه از خارج از مجموعه ستاد به آن است به شكلي كه برخي نوع ارتباط فتاح به جبهه پايداري را مبناي اين تغيير و تحولات ارزيابي ميكنند.
آمادهسازي اين نيروهاي چراغ خاموش براي حضور در ستاد اجرايي فرمان امام ميتواند تهديدي براي كارنامه مديريتي فتاح محسوب شود، چراكه از يكطرف رويه او نشان داده پيش از اين همواره با حفظ تركيب قبلي مجموعه فرمت مديريتي باثباتي را در پيش گرفته كه دستاوردهاي خوبي نيز براي خوشنامي او داشته و از طرف ديگر فقدان تجربه اين نيروها و تسلط خصلت سياسي و حزبي بر توان مديريتي دوران كار فتاح در ستاد اجرايي فرمان امام را با چالش مواجه سازد.
استراتژي فتاح براي ستاد اجرايي فرمان امام(ره)
«اعتماد» همچنين شنيده است كه فتاح از وضعيت بزرگنمايي ستاد اجرايي از لحاظ بودجه و بنگاه اقتصادي ناراضي است و بعضا با مقايسه آماري بين بودجه و عملكرد اقتصادي اين ستاد با زيرمجموعههاي دولت از رويهاي كه ستاد را زير ذرهبين برده گلايه كرده است. براي فتاح كه تجربه مديريت در وزارتخانه پرمشغلهاي همچون وزارت نيرو را دارد، اقدامات ستاد از لحاظ بودجهاي و هزينهاي امري طبيعي است و از اينكه رويه رفتاري در اين مجموعه منجر به در مركز توجه قرار گرفتن اين ستاد شده، گلايهمند است. او معتقد است ستاد بايد به دور از حاشيههاي سياسي و بزرگنمايي غيرواقعي به دستوركار و عملكرد خدمترساني خود بپردازد. آيا او در اين رويه توفيق خواهد داشت؟ احتمال اين مساله كم نيست، چراكه سابقه كار او حداقل در كميته امداد امام خميني (ره) نشان ميدهد توانسته اعتماد عمومي را به اين نهاد برخلاف رويه اسلافش جلب و جذب كند.
به باور برخي، مهمترين ثمره حضور فتاح در اين نهاد و در دوره مديريتي خود «ترميم اعتماد عمومي به كميته امداد» بود. اگرچه در آن سالها مردم به سبب نام اين نهاد و اصل صدقه و باور به «صدقه دفع بلاست» و انساني بودن كمك به نيازمندان به كميته اعتماد زمينهاي داشتند اما همواره اين حاشيه نيز وجود داشت كه امكان بهرهبرداري غيرمستقيم سياسي از اين كميته وجود دارد و بسياري ياري به نهادهاي ديگر را ترجيح ميدادند حال آنكه دوره مديريتي فتاح سايه اين حاشيهها را كمرنگ كرد.
با اين زمينه عملكردي، استراتژي او در اين زمينه احتمالا براي ستاد اجرايي نيز دستاوردهايي را به همراه خواهد داشت.
كوچ نيروهاي نزديك به جبهه پايداري
از بنياد مستضعفان
حضور حسين دهقان در بنياد مستضعفان نيز در جاي خود قابل توجه و اخبار غيررسمي درباره حضور او در راس اين مجموعه و تغييرات مدنظرش حائزاهميت است. حسين دهقان نيز در كار بيحاشيه صفت مشتركي با فتاح دارد. بسياري باور دارند بخش مهمي از اقتدار دوران وزارت دفاع علي شمخاني مرهون معاونت او در اين زمان بوده است. دهقان در دولت روحاني نيز وزارت دفاع را تحويل گرفت و بيحاشيه مديريت كرد و تحويل داد. براساس شنيدههاي «اعتماد» در زمان طرح مساله پيشنهاد حضور او در بنياد مستضعفان، شرط تغيير نيروها در اين بنياد و كسب اجازه براي اين امر در صورت حضور در اين نهاد را قيد كرده است. آنچه در روزهاي اخير از بنياد مستضعفان به گوش رسيده نيز مويد اجراي همين رويه است بهطوري كه منابع آگاه به «اعتماد» گفتهاند كه در روزهاي اخير جابهجاييهاي زيادي درباره نيروهاي نزديك به جبهه پايداري در اين بنياد رخ داده است و دهقان در اين رابطه با اصول و ضوابط مورد تاكيدش كار را آغاز كرده و تغيير و خروج چهرههاي نزديك به پايداري از اين بنياد در روزهاي اخير، خبر غيررسمي اما پرتكرار بنياد مستضعفان تحت مديريت دهقان بوده است.
از حسين دهقان در يازدهمين انتخابات رياستجمهوري به عنوان يكي از مشاوران محمدباقر قاليباف ياد ميشد و اخباري درخصوص انتصاب وي به عنوان رييس ستاد انتخاباتي قاليباف هم منتشر شد اما هرگز به صورت رسمي تاييد نشد. به دنبال پيروزي حسن روحاني در اين انتخابات، در مراسم تحليف رياستجمهوري به عنوان وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، دولت يازدهم به مجلس پيشنهاد شد. درنهايت وي در تاريخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۲ از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد گرفت و در سمت وزير دفاع مشغول به فعاليت شد. با پايان دولت يازدهم، حسين دهقان نيز از سمت وزارت دفاع كنار رفت و به عنوان مشاور فرمانده كل قوا در صنايع دفاعي مشغول شد.
وقتي در سال 1400 براي حضور در رقابتهاي انتخاباتي اعلام كانديداتوري كرد، اين خصوصيتها را براي خود برشمرد: «خودم را يك عنصر كاملا ملي و انقلابي و فردي ميدانم كه آنچه تا به امروز برايم مهم بوده، دراختيار گذاشتن ظرفيت فكري، اجرايي و ذهني خودم براي پيشبرد اهداف و منافع نظام و انقلاب بوده است.»
دهقان اگرچه هرگز در عرصه نهايي رقابت حاضر نشد اما در همان زمان، در ارزيابي از فضاي كشور در برهه انتخابات گفت: «بايد از فضاي سنتي حاكم بر اداره و تصميمگيريمان فاصله جدي بگيريم و به فضايي جديد وارد شويم و نظام اداري سالم و كارآمدي را كه در خدمت توسعه كشور باشد، فراهم كنيم.»
اينكه دهقان اينگونه در روزهاي نخست خود در بنياد مشغول جابهجايي است و وجهه سياسي نيروها را در قياس با تخصص، برتري نداده امر دور از ذهني در مورد شخصيتي همچون دهقان نيست. او همواره به دور از تقسيمبنديهاي سياسي راه تخصصي هر حوزه مسووليت خود را پيگيري كرده است و خودش را براي هيچ جرياني سوخت نكرده و حالا هم با نزديكان پايداريها در بنياد مستضعفان تعارفي كه ندارد هيچ، تغييرات و جابهجاييها نشان ميدهد
دل خوشي نيز از اين جريان ندارد. براي ترسيم بهتر اين روحيه بد نيست مروري داشته باشيم به پاسخ خبرساز او به سوال مجري معروف صداوسيما. وقتي در برنامه «حضور» صداوسيما حاضر شد و مجري برنامه درباره علت كنارهگيري از كانديداتوري انتخابات سوال كرد و دهقان بدون لحظهاي درنگ يا تعارف گفت: هيچ ربطي به شما ندارد!
درباره حسين دهقان، نظامي اجرايي
حسين دهقان متولد 1335 در استان اصفهان است و علاوه بر فعاليت پررنگ در نهادهاي نظامي، سابقه تدريس در دانشگاههاي دفاعي و نظامي را نيز دارد. او از جمله دانشجويان پيرو خط امام(ره) بود كه در تسخير سفارت امريكا در تهران نقشي فعال داشت. بعد از تسخير لانه جاسوسي، به همراه بسياري از دانشجويان خط امام با توجه به آموزشهايي كه ديده بودند به سپاه پيوست. در زمان جنگ به عنوان فرمانده سپاه تهران منصوب و تا سال ۱۳۶۱ در اين سمت به فعاليت پرداخت. مديركلي بنياد تعاون سپاه، رييس بنياد شهيد و امور ايثارگران، مشاور علي لاريجاني در زمان رياست بر مجلس ، مشاور محمد باقر قاليباف در شهرداري، معاون وزير دفاع وقت در دولت اصلاحات و سكانداري وزارت دفاع در دولت حسن روحاني را در كارنامه خود دارد. از برهههاي زماني قابل توجه در سالهاي اخير درباره حسين دهقان تصميم او به كانديداتوري در انتخابات 1400 بود. وقتي دهقان به عنوان فرمانده ارشد سپاهي كه وجه نظامياش بسيار پررنگتر از سابقه سياسياش است، خبر داد كه براي حضور در عرصه رقابتهاي رياستجمهوري كانديدا شده است، واكنشهايي درباره موضوع حضور نظاميان در سياست بر سر زبانها افتاد. در دورههاي پيشين چهرههايي نظامي، با داشتن سابقه فرماندهي در سطوح عالي سپاه همچون علي شمخاني، محسن رضايي، علي لاريجاني و محمدباقر قاليباف نامزد رياستجمهوري شده بودند. با كانديداتوري دهقان در سال 1400 نيز دوباره منتقدان حضور نظاميان در سياست انتقادات خود را بيان كردند و در مقابل نيز حاميان حضور نظاميان در عرصههاي سياسي به ويژه در قوه مجريه تاكيد كردند كه عبور از بحراني كه گريبان كشور را گرفته است فقط با مديريت جهادي چهرههاي نظامي ميسر است. او در همان زمان واضح و قاطع در واكنش به اين اظهارات گفت كه «همانگونه كه راي دادن نظاميان، حق شهروندي آنها محسوب ميشود، نامزدن شدن فرد نظامي در هر انتخاباتي هم حق شهروندي اوست» و در گفتوگويي كوتاه با خبرگزاري ايسنا تاكيد كرد كه «قانون هيچ منعي براي حضور يك فرد نظامي در انتخابات ندارد». او همچنين با شفافسازي درباره انگيزههاي حضور خود در انتخابات گفته بود كه «آنچه موجب نگراني داوطلب شدن فرد نظامي در انتخابات ميشود و البته من هم اين نگراني را دارم زماني است كه نظاميان سازمان يافته بخواهند يك جايگاه سياسي را اشغال كنند كه شديدترين نوع آن كودتا و در حداقلترين سطح روي كارآمدن يك نظامي به كمك ساير نظاميان است كه هر دو حالت مذموم و غيرقابل قبول است و قطعا من چنين وضعيتي را تاييد نميكنم» .او همچنين تاكيد كرد كه «در ايران نه ميتوان كودتا كرد و نه شرايط كشور به گونهاي است كه نظاميان سايرين را كنار بگذارند و فرد منتخب خود را جايگزين كنند». او در فروردين سال 1400 نيز در تویيتي محتواي بخشي از سريال معروف نون خ را دستمايه نقدي سياسي به شعارهاي انتخاباتي قرار داد و نوشت: «دولتها و نامزدها نبايد بازي «دوغ و نوشابه » راه بيندازند و در نهايت همان دوغي كه دارند را به مردم عرضه كنند.اگر وعدهاي به مردم داده ميشود بايد عملي شود و آنچه امكان اجرايش نيست عنوان نشود». با اين وجود دهقان در نهايت تصميم گرفت در اين عرصه باقي نماند و با شأن نظامي خود به نفع ابراهيم رييسي از كانديداتوري انصراف داد. تعصب دهقان به شأن نظامياش به اندازهاي است كه در معدود واكنشهاي سياسي كه در عرصه داخلي نشان داده در دفاع از سپاه است. او در ارديبهشت سال 1400 در گفتوگويي با خبرگزاري ايلنا در پاسخ به سوال خبرنگار مبني بر اينكه «شما سابقه عضويت در نهادي را داريد كه نسبت به فعاليت اقتصادي آن شائبههايي مطرح ميكنند، آقاي احمدينژاد از اسكلههايي سخن ميگويد كه دولت بر آنها نظارتي ندارد»، گفت: نه من اين را قبول ندارم. اگر اسكلهاي وجود دارد كه از آنجا قاچاق ميشود، يا دولت بر آن حاكم است يا نيست؟ اگر حاكم است بايد محكم جلوي اين كار را بگيرد. هيچ كس در اين كشور شهامت اين را ندارد و هم اينكه مردم اجازه نميدهند كه بخواهد مخالف قانون و مقررات عمل كند. غيراز اينكه كسي كه ميخواهد قانون را اجرا كند خودش قانون را زير پا بگذارد. آقاي نقدي در زمان آقاي احمدينژاد شد رييس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و موادمخدر، آقاي قاليباف هم در زمان آقاي خاتمي، خب يعني اينها خودشان انجام ميدادند؟ ما ناتواني، بيعرضگي و مسووليتناشناسي خودمان را با فرافكني حل ميكنيم. راحتتر بگويم، يك آبكش درست كردهايم، اگر اين را ببنديم، درست ميشود. اكنون همه ميخواهند استفاده كنند و در اين ميان اگر يكي را گفتي نكن، صدايش درميآيد. ميخواهم بگويم بده بستان تعريف شدهاي وجود دارد كه رعايت هم را ميكنند، اين كار را نكنيم و بگوييم قانون و رعايت حال مردم را بكنيم، حل ميشود»؟
پرويز فتاح، مدير بنيادي و ستادي
كارنامه پرويز فتاح در سه دهه گذشته مملو از مديريت در نهادهايي است كه حكمشان را توسط رهبري دريافت ميكنند. اگر فتاح هم همانند دهقان با لباس سپاه در دهه 60 فعاليت خود را آغاز كرده اما حضور او در بنيادها و ستادهاي استراتژيك جمهوري اسلامي كارنامهاي قابل توجه و مرور را براي وي گردآوري كرده است؛ كارنامهاي كه در ميانه اين سوابق و بخش مهم جانشين فرماندهي قرارگاه خاتمالانبياء، وزارت دولت احمدينژاد در حوزه نيرو را هم در خود جاي داده است. اگرچه نامش در دولت دهم در ليست حذفيهاي احمدينژاد بود و آن زمان از دولت به سپاه بازگشت و رياست بنياد تعاون سپاه را برعهده گرفت اما مجموعه اين تجارب باعث شده فتاح هم به عنوان مدير اجرايي شناخته شود هم چهره شاخص مديران بنيادي و ستادي.
فتاح متولد 1340 است. هنوز لهجه زادگاه خود يعني آذربايجان را دارد. در دورههاي مختلف در سپاه مسووليتهاي فرماندهي داشته است. بهرغم پيوند جدي با چهرههاي جبهه پايداري، مورد اقبال طيفهاي مختلف اصولگرا است و حتي اصلاحطلبان نيز هرگز نقد جدي در مورد او و احتمال حضورش در عرصههاي كانديداتوري انتخابات رياستجمهوري نداشتند.
در مقابل اصرار اصولگرايان و نهادهاي انتخاباتي آنها همچون جمنا هرگز كانديدا نشد و بارها به صراحت اعلام كرد كه وارد چنين عرصهاي نميشود. يكبار تاكيد كرد كه كسي كه از رهبر انقلاب حكم ميگيرد نبايد وارد عرصه كانديداتوري و رقابت شود. وقتي در سال 1399 در مقابل خبرسازيها درباره احتمال كانديداتورياش قرار گرفت تاكيد كرد كه «حكم رهبر انقلاب را با دنيا و آخرت عوض نميكنم».حاميان فتاح از اثرگذاري او بر هر مجموعهاي ميگويند كه زير سايه مديريتي وي برود. از قرارگاه خاتم و پيشبرد قابل توجه پروژههاي آن در ايام حضور فتاح در اين قرارگاه به عنوان جانشين فرمانده تا حضور در كميته امداد امام خميني و بنياد مستضعفان.
به عنوان نمونه با آغاز رياست فتاح بر كميته امداد امام خميني(ره) در فروردين ۱۳۹۴، اقدامات وي بهگونهاي قابل توجه در رسانههاي اصولگرا و صداوسيما مورد توجه قرار گرفت؛ فروش ساختمان كميته امداد در «شمال» شهر تهران و انتقال دفتر رييس به جنوب پايتخت، پرداخت مستمري مددجويان قبل از پرداخت حقوق پرسنل و مديران، كاهش همايشهاي كميته امداد و حتي سفرهاي وي به شعبههاي كميته امداد در استانها از جمله اين موارد بود.
البته فتاح سعي داشت در كميته امداد طرحهايي نو در اندازد كه عملي نشد. او به دولت پيشنهاد داد يارانه نقدي را فقط به نيازمندان اختصاص دهد و از اساس از منتقدان شيوه پرداخت يارانه نقدي ذيل اجراي قانون هدفمندي يارانهها در دولت دوم محمود احمدينژاد بود. او در ديداري كه در كسوت رييس كميته امداد در سال 1394 با مصباحيزدي داشت تاكيد كرد كه «منطق اسلامي ايجاب ميكند دولت در پرداخت يارانههاي نقدي تجديد نظر كرده و با كاهش دهكهاي بالاي جامعه، آن را در مسير جامعه هدف و محرمان سوق دهد».چند سال بعد، بعد از اتمام كار دولت احمدينژاد و در دولت اول حسن روحاني، در گفتوگويي با خبرآنلاين تجربه پرداخت يارانه نقدي را «درس عبرتي براي دولتمردان» خواند و با بيان اينكه «پرداخت يارانه به 75 ميليون نفر، پررنگ كردن بيش از حد يارانهها در جامعه و مسبب ايجاد رخوت و تنبلي است»، گفت: «آن دولت اين كار را انجام داد و اين دولت از آن انتقاد كرد اما چرا همين دولت هم اين كار را كرد؟ آن دولت به 60 ميليون يارانه ميداد ولي چرا اين دولت به 75 ميليون يارانه ميدهد؟ اين نشان ميدهد كه وقتي به بحثي دامن ميزنيم، عواقبش را خود آن دولت هم نميتواند كنترل كند».
حضورش در بنياد مستضعفان با افشاگري بيسابقه درباره املاك اين بنیاد همراه شد. افشاگري كه با يورش بيسابقه عليه او و عقبنشيني سريعش نيز همراه بود. با اين وجود همچون ادوار گذشته جابهجايياش از بنياد مستضعفان به ستاد اجرايي فرمان امام با استقبال بخش مهمي از اصولگرايان مواجه شد تا جايي كه روزنامه اصولگراي جوان، درباره حكم انتصاب پرويز فتاح و حسين دهقان در اين دو نهاد اقتصادي هدف از انتقال فتاح به ستاد اجرايي را تلاش براي نجات اين ستاد از برخي حواشي و خمودگيها برشمرد.