پسلرزه جنگ غزه برای ایرانیها چیست؟
پرسش این است که دستاورد این جنگ برای طرفین چه بوده است. در علوم تجربی و علوم انسانی موضوع پیشفرض و نتیجه مهم است. علت این است که اگر در موضوع پیشفرض درست باشد نتیجه هم درست از آب درمیآید و برعکس. در این ارتباط به چند موضوع اشاره میشود:
1-عدهای در کشور میپندارند با حرفهای ایدهآلی، آرمانی، تندوتیز، خطونشان کشیدن غرب بهویژه آمریکا میترسد و امتیاز میدهد. تجربه چند دهه نشان داده این پیشفرضها مثل بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا، انگلیس و عربستان نهتنها خواسته آنها را برآورده نمیکند، بلکه بهانه به دست غرب میدهد تا با ایرانهراسی علیه ملت ایران اقدام کنند، به تقویت اسراییل نیز بپردازند و با تحریم زندگی مردم را تلخ کنند. عدهای میپنداشتند با توپ و تشر غرب عقبنشینی میکند که نکرد. یک دلیل آن افزایش قیمت دلار در طول دهههای گذشته از ۷ تومان به 50 هزارتومان است که دلیل اصلی آن تحریم است.
2-حماس میپنداشت با حمله 7 اکتبر (15 مهر)، سازمان فتح، حزبالله لبنان، حشدالشعبی، جهاد اسلامی و کشورهای عربی پشت او خواهند ایستاد وکار اسراییل را تمام خواهند کرد، اما آنچه در واقعیت رخ داد این بود که این کشورها حاضر نشدند حتی گلوله به سمت اسراییل شلیک کنند و حتی مثل جنگ ۱۹۷۳ شیرهای نفت را به روی غرب نبستند. البته فروریختن دیوار آهنین، کشتن 1200 اسرائیلی و به اسارت گرفتن 249 نفر برای حماس یک پیروزی مقطعی به شمار میرود. در این جنگ اسرائیل حدود 60 درصد از زیرساختهای غزه را نابود کرد، نزدیک ۱۵ هزار زن، کودک و ... را به خاک و خون کشید. به گزارش تابناک، اسراییل توانست به تونلهای حماس هم وارد شود. اگر این جنگ در قالب قاعده هزینه – فایده بررسی شود معلوم میشود هزینهاش بیشتر از فایدهاش بوده است.
3-عدهای هستند که میگویند اگر اجازه بدهند، آماده شلیک به «بندر حیفا» و «تلآویو» هستیم، فرد دیگری میگوید: در صورت ورود زمینی اسرائیل به غزه امت اسلامی یک صهیونیست را روی زمین باقی نخواهد گذاشت. راهاندازی پویش «حریفت منم» که ادعاشده بیش از 10 میلیون در آن ثبتنام کردهاند، و مقامی بگوید فروپاشی اسرائیل نزدیک است، و دیگری بگوید قدرتهای غربی مثل آدم برفی هستند، چنین حرفهایی آیا گرهی از مشکل فلسطینیها گشوده است یا اینکه باعث شده کشورهای غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ایران خط و نشان تازه بکشند؟ وقتی حرفی گفته میشود یا ادعایی صورت میگیرد و پشت آن عمل نیست افراد بیاعتماد میشوند.
۴.جنگ غزه و آتشبس موقت فرصتی است تا این افراد حرفها و ادعاهای خود را مرور کنند و ببینند اینها و حماس در جریان 49 روز جنگ چه چیزی به دست آوردند و چه چیزی از دست دادند، کدامیک از حرفهای تندروها عملی شد؟ اگر تدبیر رهبری که گفتند ایران در حمله حماس دست نداشته است، نبود، افراطیها بعید نبود پای ایران را به جنگ بکشانند و مردم را گرفتار کنند. این جماعت انگار چشمشان را بر واقعیتها بستهاند.
رئیسجمهور ایران چند پیشنهاد به کنفرانس کشورهای عربی و اسلامی برد. آنها حتی حاضر نشدند یک پیشنهاد او ازجمله تحریم اسرائیل را بپذیرند، بقیهاش پیشکش.
۵. در کارزار جنگ حماس و اسراییل، حزبالله، جهاد اسلامی، حشدالشعبی، حوثیهای یمن به حمایت از حماس برخاستند، اما دیگران یا سکوت کردند یا صرفا به محکومیت لفظی اکتفا کردند پس بنابراین باید دانست که تودههای عرب و کشورهای آن بر خلاف گذشته دیگر حاضر نیستند با اسراییل وارد جنگ شوند. با همین استدلال است که انور سادات، ملک حسین، یاسر عرفات و چند کشور دیگر عربی به این جمعبندی رسیدند که جنگ با اسراییل نتیجهای ندارد و باید به دنبال تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود.
به عقیده نویسنده مناقشه 75 ساله اعراب و اسرائیل یک فرآیند عربی – عبری - اسرائیلی است، هرچند عدهای میخواهند ایران را ضلع چهارم آن کنند و به گفته حداد عادل این همان خواست اسرائیل است. ما باید هوشیار باشیم از جنگ فاصله بگیریم. مردم ایران این روزها گرفتار تأمین نان، آبوهوا و برخی کلانشهرها غرق دود هستند. وقتی مردم تحت فشار باشند آیا از این مردم میشود انتظار داشت به سیاست و موضوعات بینالمللی روی آوردند؟